ادله سروش براي اثبات بشري بودن قرآن
يك. ادله عقلي
1. طبق قاعده فلسفي «كل حادث مسبوق بمادة و مدة» هر حادثهاي در شرايط مادي- زماني خاصي به وجود ميآيد. وحي محمدي هم از اين قاعده مستثنا نبوده و شرايط مادي و تاريخي در تحقق يافتن آن دخيل بودهاند و اين شرايط عبارت از شرايط ذهني و جسمي پيامبر(ص) و محدوديتهاي علمي، تاريخي و خصلتي اوست.572. اگر قرآن، توليد پيامبر نباشد، بلكه مخلوق خداوند باشد در اين صورت، قرآن يا قديم است يا حادث. در صورت اول، لازم ميآيد كه براي همه اموري كه سبب نزول آيات هستند، آياتي از ازل مشخص بوده و خداوند، جبرئيل را مأمور كرده باشد هر زمان كه يكي از آن احوال و سؤالهاي رخ داد، آيهاي متناسب را انتخاب كرده و براي پيامبر(ص) ببرد تا او براي مردم بخواند. اما اين لازمه با فهم فلاسفه از وحي سازگاري ندارد. ولي اگر قرآن حادث باشد، لازم ميآيد بپذيريم كه با رخ دادن هر يك از اسباب نزول، خداوند، خلق آيهاي جديد را اراده كند، سپس آن را بر جبرئيل القا كند تا او آن آيه را بر پيامبر اكرم نازل گرداند. اين لازمه هم با مباني كلامي و فلسفي ناسازگار است؛ زيرا خداوند تغيير نميكند و محل امور حادث قرار نميگيرد. بنابراين، نميتوان پذيرفت او هر لحظه ارادهاي جديد كند و آيهاي را خلق كرده و آن را نازل گرداند. پس ناچار بايد پذيرفت كه قرآن، محصول اراده پيامبر(ص) است.
3. در حكمت اسلامي اثبات شده است كه افعال الهي براي رسيدن به غرضي و هدفي واقع نميشود. خداوند، فاعل بالقصد نيست تا هر لحظه اراده كند و آيه تازهاي را براي تحصيل غرضي يا توضيح مطلبي نازل كند. اگر پيامبر را خالق آيات براي تحصيل اغراض و اهداف بدانيم، اين محال لازم نميآيد.58
4. مقوم نبوت انبيا، وحي يا به اصطلاح امروز، تجربه ديني است59 و از سوي ديگر، پيامبر انسان است و تجربه او انساني است.60 بنابراين، قرآن كه محصول اين تجربه است نيز بشري ميباشد.
دو. ادله قرآني
1. برخي آيات قرآن به سؤالهايي پاسخ ميدهد كه مهم نبوده و فقط براي اعراب آن زمان، جاذبه دارند. علاوه بر اين، برخي از آيات از اموري سخن ميگويد كه منطبق بر علم ناقص زمانهاند، البته آياتي هم وجود دارد كه بيانگر اوج معراج روحي پيامبر(ص) ميباشد. براي تفسير درست اين قبض و بسطها در قرآن بايد آنها را محصول تجارب ديني پيامبر دانست.2. در مورد وحي، در قرآن دو مفهوم «نزول» و «بشريت» به كار رفته است. با دقت در اين دو مفهوم به اين مطلب دست مييابيم كه همه چيز قرآن، سراپا «بشري» است و اين، عين تعليم و ارشاد قرآن است.61
د) لوازم ديدگاه سروش در مورد بشري بودن قرآن
يكـ تأثيرپذيري قرآن از شخصيت حضرت محمد(ص) و امور مربوط به او
لازمه خلق قرآن توسط پيامبر اكرم اين است كه قرآن همانند متون بشري ميباشد؛ بر اين اساس، شخصيت نويسنده، تاريخ زندگي او، پدرش، مادرش، كودكياش و حتي حالات روحياش، در آن نقش مهمي را ايفا كرده است.62دوـ تأثير پذيري قرآن از فرهنگ و محيط عربي
سروش براي اثبات اين مدعا، استدلال ذيل را ارائه كرده است:مقدمه اول: حضرت محمد عرب است. از اينرو، قرآن هم كه كلام اوست، عربي ميشود.
مقدمه دوم: زبان عربي، آينه و برآيند فرهنگ و تجربه جمعي قوم عرب است.
مقدمه سوم: فرهنگ عربي، مادهاي براي صورت وحي است.
نتيجه: قرآن، از فرهنگ قوم عرب تأثير پذيرفته است.63
همچنين او مدعي است 99 درصد احكامي كه در قرآن بيان شده، همان، احكام جاري ميان اعراب بوده است و احكام جديد قرآن به زحمت به يك درصد ميرسد، از اينرو، به باور سروش، وحي قرآني از محيط عربي، كه محل زندگي پيامبر اكرم(ص) بوده، تأثير پذيرفته است.64
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر