مترجم: ا. م. شیری
۱۷ تیر- سرطان ۱۳۹۲
در سال۲۰۱۱ قدرتهای غربی عضو ناتو بر علیه لیبی به تجاوز دست زدند که نه فقظ به نابودی جسمی معمر قذافی، بلکه، به انحلال دولتمداری لیبی منجر شد و حتی باعث گسترش جهاد در خاورمیانه گردید. قتل سفیر آمریکا در بنغازی نیز درسی نشد برای آن دسته از قدرتهای غربی که سرسختانه مشی حمایت از گروهبندیهای مسلح ضد دولتی در سوریه و سقوط دولت سوریه را در پیش گرفته اند…
ارزیابی های هوشیارانه، که مؤلفان آنها عواقب جنگ در لیبی را از نقطه نظر خطر تکرار سناریوی لیبی مورد بررسی قرار میدهند، در این فضای سیاسی بویژه شایسته تأمل است. از جمله، اخیرا، مؤسسه آلمانی بررسی سیاست و امنیت بین الملل (Stiftung Wissenschaft und Politik- SWP) که دستور کار سیاست خارجی صدر اعظم آلمان را تدوین کرده و مرکز مطالعات استراتفور (آمریکا) چنین تحلیل و بررسی را ارائه دادند.
مؤسسه بررسی سیاست و امنیت بین الملل گزارشی را تحت عنوان «خطوط گسست از انقلاب. بازیگران سیاسی، اردوگاهها و مناقشات در لیبی جدید» منتشر ساخت(۱). نتیجه گیری عمومی این سند چنین است، که لیبی امروز نمونه کامل یک کشور خارج از کنترل با حداقل قدرت حاکمیت مرکزی در تریپولی میباشد.
در کنگره ملی لیبی در کنار نمایندگان اخوان المسلمین و دیگر اسلامگرایان افراطی فقط نمایندگان گروهبندیهای طایفه ای و قبیله ای تمثیل میشوند. مفتی صادق القریانی، که تحت الحمایه قطر میباشد و در سال ۲۰۱۲ به ریاست سازمان جدید دارالافتاء، مسئول تفسیر قوانین اسلامی برگزیده شد، با نفوذترین شخصیت از میان اسلامگرایان بحساب میآید.
همانطور که از گزارش مؤسسه بررسی سیاست و امنیت بین الملل مستفاد میشود، مناطق وسیعی از بخشهای مرکزی لیبی از کنترل تریپولی و بنغازی کاملا خارج است و گروههای مسلح متخاصم بر سر تسلط بر آنها با هم رقابت میکنند. حاکمیت مرکزی از توانائی برقراری امنیت در شهرهای بزرگ و مناطق مرزی لیبی برخوردار نیست. اداره استانها را شوراهای نظامی محلی تشکیل شده بر مبنای تقسیمات سنتی قبیله ای بدست گرفته اند. هر یک از این شوراهای نظامی با انکار حق حاکمیت تریپولی، خود را «پاسدار انقلاب» مینامند. رقابت بین قبایل و گروهبندیها جنبه حادی دارد و اغلب برای اعمال کنترل بر جریان قاچاق با هم میجگند. جمع کل قاچاق اسلحه و مواد مخدر از مرزهای لیبی بسرعت افزایش یافته، و مساعی ضعیف دولت مرکزی برای متوقف کردن این فعالیتهای جنائی در برابر مقاومت مسلحانه قاچاقچیان در هم میشکند(۲).
تعقیب و آزار گسترده همه آنهائی که در دوره قذافی خدمت کرده اند، ادامه دارد. بر اساس گزارش گروه بین المللی بحران، هفت هزار نفر از شاغلان ساختارهای انتظامی رژیم سابق در زندانها بسر میبرند که اغلب این زندانها، نه دولتی، بلکه، زندانهای خصوصی هستند. در میان زندانیان، تعداد زیادی از اتباع کشورهای خارجی وجود دارند، که به اتهام «همکاری با رژیم قذافی»، بعنوان مزدور به پشت میله های زندان انداخته شده اند.
روبرت کاپلان، از مرکز استراتفور مینویسد که، ساقط کردن قذافی به «تأثیر نظم دوم»- جنگ و هرج و مرج در کشور همسایه اش، مالی منجر گردید. «توآرگهای مالی، که از قذافی پشتیبانی میکردند، بصورت جمعی از لیبی به مالی گریختند، و همراه با آنها مقادیر متنابهی سلاح و پول به مالی انتقال یافت. توآرگها بسرعت مناطق صحرائی شمال مالی را که فاصله بسیار زیادی از پایتخت دارد، تصرف کردند… لیبی اگر به این راه رفت، در حال حاضر، تجسم کامل یک فضای غیرقابل کنترل بحساب میآید…»(۳) روبرت کاپلان عقیده دارد، که حتی استقرار واحدهای نظامی ۱۰۰ هزار نفری آمریکا نتوانستند در عراق دمکراسی برقرار سازند، بویژه نباید انتظار داشت در لیبی، که جامعه مدنی بمفهوم غربی آن هیچگاه در این کشور تشکیل نشده، دمکراسی برقرار شود. روبرت کاپلان پیشنهاد میکند نتیجه گیریهایش در مورد لیبی را بمثابه یک هشدار در مقابل تلاشها برای مداخله نظامی در سوریه در نظر بگیرند.
در گزارشات استراتفور همچنین گفته میشود، که «القاعده»(۴) سعی میکند از بحران سوریه برای درگیر کردن آتش یک جنگ گسترده مذهبی بین سنی و شیعه در عراق- همسایه سوریه استفاده کرده، یک فضای وسیع جنکی که دامنه آن از عراق تا لبنان را در بر بگیرد، ایجاد نماید. از احساسات ضد شیعه و ضد سنی در عراق نه تنها القاعده، حتی الریاض نیز سوءاستفاده میکند. در این حالت، اگر سعودیها از جهادیهای سنی برای تضعیف ایران استفاده میکنند، خود جهادیها امیدوارند در روند رو به تشدید مناقشات، به قدرت سیاسی بزرگی در سوریه و عراق تبدیل شوند(۵).
صرفنظر از آنکه، بین فضای حرج و مرج «پس از انقلاب» در لیبی، در سرزمینی که نظام دولتی آن از بین رفت، و چشم انداز غلبه نیروهای ضددولتی در سوریه وابستگی آشکاری وجود دارد، نه بروکسل، نه واشنگتن و نه لیبرالهای درون اپوزیسون سوریه مصرانه نمیخواهند توجه داشته باشند، که ادامه تلاشها برای ساقط کردن دولت اسد چه پیامدهایی ناگواری خواهد داشت. سیاست غرب در رابطه با سوریه از مدتها پیش از دایره عقلانیت سیاسی خارج شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر