بهار ستان اندیشه «ستایشگر روشنگری»
تماس با بهار ستان اندیشه sayed525@hotmail.de
۱۳۹۲ آبان ۸, چهارشنبه
neues Foto hinzugefügt.
Gefällt mir
·
·
Teilen
·
vor 14 Stunden
·
Qudsia Irfan
und
2 anderen
gefällt das.
Melad Badakhshe
Mubarak bashaaa sayed agha
vor 14 Stunden
·
Gefällt mir
تواب اقای گرامی ! سپاس از تو که عکس پدرت ٬ برادر ارشد من جناب حاجی اقا را در حال افتتاح پروژه ای اب اشامیدنی در «دشت فراخ ٬ بها رستان بدخشان » مشاهده می شوند به صفحه اورده اید . راستش مشاهده ای این عکس بر علاوه ی شعف و تماشای عکس جناب حاجی اقا ٬ « عزیزی که برایم به اندازه ای بلندای پامیر ٬بلند و به حجم صخره های لاجوردین یمگان پر بهاست » ٬ خاطر ه های زیادی را در باره ابیاری دشت فراخ در ذهن زنگار بسته ام به نجوا در اورد . ابیاری دشت فراخ نیز داستانها و قصه های شگفت انگیزی دارد ٬ خوب است شمه ی از دیده نی ها را در اینجا بیا ورم ٬ تا یادی باشد از ان دیار نازنین. « دشت فراخ » با مساحت حدود دهزار جریب زمین قبل از دهه سی ام خورشیدی ساحه بکر و بایری را در جغرا فیای بهارستان اشغال نموده بود ٬ که اراضی ان از سوی حکومت وقت بهر یک از متقاضی به مساحت ۳۲ ٬جریب زمین توزیغ گردیده بود . اما ابیاری ان بنا بر مشکلات متعدد و مالی وتخنیکی انسجام نیافته بود ٬ درچنین یک حالی شادروان پدرم که شیفته ابادانی وشگوفایی میهن بود با ترک اشتغال دولتی در پیشا پیش خواست ها وارزوهای مردم جهت ابیاری دشت فراخ که یک پروژه ای رفاه همگانی وخیر عامه و یک کار ابادا نی ودر عین زمان با مسیر پر خم وپیچ از کمرگاه کوها و دره ها وصخره ها عبور میکرد ٬فرار گرفت . بالاخره طی تلاش های ستودنی و پر مشقت ٬ و کم نظیر دهساله در فاصله سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۵ تا حدی که همه داشته های مالی وارثی اش را در مصارف جوی هزینه کرد اما علیرغم به مصرف رسیدن همه ی اندوخته هایش در مسیر پیچان جوی اابدأ از تلاش وزحمت دست نکشید وامید را از دست نداد ٬ بالاخره با ایستادن مردمان شهیم وفخیم وطن در کنارش و کمک ها ی انها اب زلال رودبار وردوج که در ان برهه مملو از منرالهای حیاتی بود در رگهای پر عطش و سوزان دشت فراخ جریان حاصل کرد . باری شاد روان پدرم برایما حکایت کرد : « بعد از دهسال کار وزحمت طاقت فرسا حینیکه اب را از سربند نهر که حدودی ۱۲ کیلو متر از دشت مسافه دارد در نهر جدیدأ حفر شده رها کردیم تمام شب را منتظرش بودیم اما بزودی نمی رسید ٬ اب را از یک سو ٬ حلقوم تشنه زمین می بلعید واز سوی دیگر اب چنان عشوه کنان وخرامان ٬ خرامان بسو ی ما به انتظار نشسته گان ره می کشود که گوی از انتظار ما دلسوختگان لذت میبرد ٬ شب سحر شد اما نیامد ٬ فردای ان حینیکه خورشید تابستانی با اشعه ی سوزانش بخیلانه در وسط اسمان استاده بود اب ٬ این ماده بقا وهستی بخش به «دشت »رسید ٬ هنگامیکه اب را در رگهای سوزان دشت جاری دیدم ٬ طلاتم وهیجانی شادمانی تار وپود وجودم را به جنبش در اورد بود ٬ بی اختیار و غیر ارادی با لباسهایم خود را به بستر جوی که مملو از لای ولوش بود پرتاب کردم ٬ وتا توانستم ان اب را که به نظرم زمزم امید ها وارزو هایم بود بوسه باران و سرمه وار بر چشمانم کشیدم . از ان اب وضو گرفتم وچند رکعت نماز شکرانه به در بار افریدگار بجا اوردم . » مردم قدر شناس بدخشان خدمت گذاری اورا ارج نهاد ند و در دو دوره ای پیهم با رای خود ایشان را بحیث شاوال شهر فیض اباد انتخاب ومتعاقبا در سال ۱۳۴۸ ایشان با رای مردم به پارلمان رفت . انچه در این سطور تذکر ان الزامی است اینست که چه در زمانیکه جنت مکان پدرم حیات بود وچه بعد از وفات شان ٬ نقش برادر ارشدم جناب حاجی اقا در حراست از جوی دشت فراخ که گاه گاهی از صدمات سیل ها اسیب می پذیرد و در عمران وا بادانی و در ارایه کمک ها به مردم که یکی از این نمونه ها ٬ راه اندازی پرو ژه ای اب اشامیدنی به ساکنان دشت فراخ « که بیشتر از سه هزار خانواده دران اقامت دارند » و در عکس دیده می شوند در ان جا است نقش برازنده و فراموش ناشدنی دارند . به این مرد خادم ٬ موققیت های بیشتر ارزو مینمایم .
Optionen
Djamshed Paimard
gefällt ein
Foto
.
Seite gefällt mir
turkfilmfestival
Unser Festival-Programm in der Übersicht! (bk)
http://turkfilmfestival
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر