۱۳۹۲ آذر ۱۳, چهارشنبه

قهرمان جهاد افغانستان بکابل امد

------------------------------------------------------------------------------


سه‌شنبه ۱۲قوس  ۱۳۹۲ ه‍.ش.


بازگشت «قهرمان جهاد» به کابل

نوازشریف: « بلی من باید بروم [استعفا دهم] چون مهم‌ترین و مجهزترین ارتش [منظور ارتش افغانستان است] را در منطقه که خطر کلانی به امنیت ملی ما به‌حساب می‌رفت درهم کوبیدم»


اشارۀ «گزارشنامۀ افغانستان: با خواندن نگاشته جناب محترم ملک ستیز، خاطره های گیج کننده ای به ذهن آدم هجوم می آورند. درین جا مناسبت دارد یک صحنه واقعی را نقل کنم. درسال 1377 درپشاور، روزی مرحوم عبدالرحیم نیلاب «رحیمی» کتاب شناس وپژوهشگر متواضع کشور، درگفت وگو با این جانب (رزاق مأمون) حکایه کرد که یکی از نویسنده گان «جهادی» که به تاریخ نویس نیز شهره است؛ وفعلاً از افشای نامش به دلیل آن که سخت درکورۀ ندامت می سوزد، پرهیز می کنم؛  با اخلاص وکرم به جنرال ضیاء الحق حاکم پیشین نظامی پاکستان ومبتکر اصلی «سوزاندن کابل» می گفت: حضرت جنرال ضیاءالحق رحمت الله علیه! چنین می فرمود که ... هنگام مطالعۀ این برش ازنگاشته ارزشناک جناب ملک «ستیز» درضمن روزی را به یاد آوردم وشاهد بودم که یک هفته پس ازسقوط دولت دکترنجیب الله، عکس کلان رنگۀ جنرال ضیاءالحق، مجری ویرانی کابل برپیشانی در ورودی وزارت اطلاعات وفرهنگ آویخته شده بود ومحمد صدیق چکری وزیرفرهنگ ووالا جان وثیق معاون وی مقرر شده بود... البته ازین گونه روایات همه آگاهی دارند و سربه هزاران می زند...

این هم نگاشته جناب ملک ستیز

بیست و دوم ماه فبروری سال 1993 وی را به مجلس عمومی پارلمان پاکستان فرامی‌خوانند. هردو مجلس پارلمان (سنا و شورای ملی) نخست وزیر را استیضاح کرده اند. نواز شریف با جمعی از اعضای کابینه اش در صدر مجلس نشسته اند. صدای های زنده باد و مرده باد بالا گرفته است. رییس مجلس میرزا راشد خان همه را به آرامش دعوت می‌کند. نمایندۀ حزب مردم ثریا خان کمال رشتۀ سخن را در دست می‌گیرد.
«این کابینه تیغ محکمی بر ریشۀ پاکستان کوبیده است. ما در موقعیت ضعیفی در برابر دشمن دیرینۀ خود هندوستان قرار داریم. اقتصاد ما یکی از دشوارترین دوران خود را می‌گذراند. ریفرم های مسلم‌لیگ همه به ناکامی انجامیده اند. ما خواهان انحلال حکومت مسلم‌لیگ هستیم. زندهباد حزب مردم پاکستان!». صدای زنده‌باد و کوبیدن دست‌ها به‌روی میزها بالا می‌گیرند. رییس مجلس دوباره همه را به آرامش می‌خواند. نماینده‌گان حزب عوامی ملی و گروۀ حامیان پشتون‌خواه نیز خواهان کناره‌گیری حکومت هستند. وضعیت طوری‌است که تنها شاخۀ مسلم‌لیگ حامی حکومت باقی مانده است. نواز شریف رشتۀ سخن را در دست می‌گیرد.
« بلی من باید بروم [استعفا دهم] چون مهم‌ترین و مجهزترین ارتش [منظور ارتش افغانستان است] را در منطقه که خطر کلانی به امنیت ملی ما به‌حساب می‌رفت درهم کوبیدم» سکوت، مجلس را فرا گرفته است. «تصور کنید که ادامۀ هم‌کاری‌های استراتیژیک افغانستان با هندوستان چه بلایی را سر ما می‌آورد؟». دوباره سکوت مرموزی فضای پارلمان را فرا می‌گیرد. « تصور کنید که اگر حمایت ارتش سرخ از مثلث شوروی - هند - افغانستان در هم‌سایه‌گی ما استحکام می‌یافت، چه بلایی را بر سر ما می‌آورد؟ این، من بودم که این مثلث را در هم کوبیدم، مگر چنین نیست؟».
صدای الله و اکبر بالا می‌شود و زنده باد، زنده باد دوباره بالاتر می‌گیرند.
تنش در میان اعضای مجلس گسترده می‌شود. رییس برای یک ‌ساعت تفریح اعلام می‌دارد. پس از یک‌ ساعت مجلس کارش را با رأی‌گیری از سر می‌گیرد. شریف و کابینه اش در صدر مجلس قرار می‌گیرند. رأی‌دهی آغاز می‌گردد. هفتاد و شش در صدِ هردو مجلس به کابینۀ شریف رأی ابقا می‌دهند. روزی‌که پاکستان فاجعۀ افغانستان را، جشن می‌گرفت. روزی‌که نوازشریف برای درهم‌کوبیدن ارتش افغانستان به حمایت گروه های سیاسی اسلام‌گرای افغانستان   «  مجاهدین  مذور »، قهرمان می‌شد. و حالا این قهرمان در حال بازگشت است و در ارگ ریاست‌جمهوری افغانستان از دوستی دو دولت و دو ملت صحبت می‌کند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر