۱۴۰۰ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

روزه فرض نگردیده است

 

تقدیم به آنهایی که می خواهند بدانند
روزه از سوی الله تعالی فرض نگردیده است
بخش نخست
ـــــــــــ
هر گاه انسان معتقد به باوری، عقیده یی، و یا اندیشه یی می گردد، ولی از تاریخ، چگونگی، و چرایی انجام دستورات و فرایض باوری و یا اندیشه یی خود آگاه نباشد، به نابینای مادر زادی می ماند که رنگ ها را بدون آنکه تشخیص داده بتواند، فقط با نام شان آشناست و به نامها و صفت ها ایمان دارد. یا اگر کسی در برابر خدا به نیایش میایستد ولی نمی داند که خدا کیست؟ بدون شک نیایش و ستایش او از خدا، خدا را خوش نیاید، زیرا او بدون آنکه با عقل و خردِ خود خدا را بشناسد و با زبان خود با خدا راز و نیاز کند، به تقلید، تحمیل و یا شاید هم در اثر نهایت بیچاره گی، درمانده گی، بی پناهی و بی تکیه گاهی به نماز نیایش و پرستش خدا بایستد و صرف با زبانی با خدا راز و نیاز کند که خود معنی آن را نمی داند. این خدایی که او در اثر بیچاره گی به نیایش او می پردازد (خدای شنیده گی ) اوست که از اثر درمانده گی نه خِرد، زبان به ستایش و نیایش او گشوده و دست نیاز بسوی او بلند کرده است تا چارۀ بیچاره گی های خویش را از او طلب کند. این شیوۀ عبادت را نه خدا می ستاید و نه مردم آگاه از خدا!
اما هرگاه انسان از روی آگاهی، فهم وخرد، کاری را بنا به دستورهمان اندیشه و باوری که قبول کرده انجام بدهد که خدا پرستانه و به منفعت انسان و انسانیت باشد، بدون شک از کارِ آگاهانۀ یک چنین آدمی خشنودی حاصل می گردد و ستایش و نیاش او پذیرفتنی است.
یکی از سنت های پُر محتوایی که انسان مبتکر آن است و از سوی ادیان نیز تأیید شده، ( روزه) است، در حالیکه این عمل را خلاف صریح تاریخ به صورت غیر واقعی از سوی الله فرض دانسته اند.
روزه گرفتن حکم خدا نبوده، بلکه برگرفته از تصمیمی ست که یکی از شاهان اتخاد کرده بود: (طهمورث) که از جمله شاهان پیشدادی بلخی بود، بنا بر ضرورت اوضاع اجتماعی و وضع اقتصادی مردمان آن روزگار تصمیم می گیرد که مردم جهت کمک به همدیگر از خوردن دو وقت غذای خود صرف نظر نموده وآن را به فقرا بدهند. همو سنتی را به نام (روزه) امر می کند و مردمان را مکلف به اجرا و قبول آن میسازد. البته این سنت و اجرای آن شامل تمام اقشار جامعه نمی شده است، یعنی آنهایی که ناتوانی اقتصادی داشتند از این امر مستثنی بودند.
این بحثی است که این قلم در تحقیقی که روی ادبیات دورۀ میترایی کشور مان به عمل آورده ام مفصلاً در کتاب دوم "نام و ننگ" بیان گردیده است. که مختصر آن را اینجا نقل می نمایم:
« ... روزه، یکی از یادگار های دورۀ میترایی:
یکی دیگر از نشانه های دوره میترایی به ویژه از عصر طهمورث، که تا به امروز در ادیان مختلف از جمله در اسلام رعایت و تجلیل از آن به مثابه فرض دینی به شمار می آید، همانا روزه گرفتن است. طبق تمام روایات تاریخی روزه گرفتن آیینی بوده که طهمورث آن را به یادگار گذاشته است. حضرت فردوسی در شاهنامه وقتی از روزگار سلطنت طهمورث و دستآورد های او یاد می کند، در مورد کیش روزه در عصر او می فرماید:
همه روز بسته ز خوردن دولب
به پیش جهـاندار بر پـــای شب
چنان بر دل هر کسی بود دوست
نماز شب و روزه آییــن اوست. ۱
۱ – کتاب پیشین ، شاهنامه فردوسی ، طهمورث ، ص ۱۱»
ملاحظه می شود که حتی نماز شب (خفتن) هم یکی از اصول دینی میترایی بوده است که به وسیلۀ طهمورث به مردمان پیغام داده شده است. در مورد اینکه روزه گرفتن یکی از دستورات آیین میترایی بوده و در دورۀ طهمورث به وجود آمده ابن اثیر هم در تاریخ کامل می نویسد:
« ... در آن روزگار بود که مردم روزه را شناختند و روزه گرفتند. انگیزه ی آن چنین بود که گروهی از مردمان بینوا در تنگنای خوراک افتادند و از روی ناچاری، روزها از خوردن دست بداشتند و شب ها به خوردن پرداختند. آنگاه این را باور خود انگاشتند و مایۀ نزدیکی به خدا پنداشتند. پس از آن دین ها این کار را واجب کردند. » ۲
۲ – کتاب پیشین، تاریخ کامل، ابن اثیر ، ج۱، ص ۶۵
ابن اثیر در گزارش خود ضمن تائید این که روزه یکی از اصول آیین میترایی است و به وسیلۀ طهمورث پیغام داده شده است، ادعای اسلام را مبنی براین که این فرض از سوی الله تعالی می باشد نفی می کند. یعنی این فرض بازتاب اندیشۀ آسمانی نیست، بلکه ناشی از دانش و بینش انسان بوده و انسانی است. چنانکه به صراحت می نویسد که : «... پس از آن دین ها این کار را واجب ساختند». پس چنین معلوم می شود که، روزه هیچگونه ربطی به اسلام ندارد و اسلام این فریضه را از آیین میترایی بر گرفته است و بر آن اضافات غیر موجه علاوه کرده است.
از گزارش حمدالله مستوفی در «تاریخ گزیده» چنین بر می آید که الله تعالی را این آیین خوش آمد و به بنده گان خود دستور اجرای آن را داد.
حمدالله مستوفی می نویسد :
« آیین روزه داشتن در عهد او( طهمورث) پدید شد، جهت آنکه قحطی عظیم اتفاق افتاده بود. دهسال متواتر بماند، هرچه زرع کردند بر نرست و تخم نیز تلف شد. مردم دست از زرع باز داشتند. رزق بنی آدم را وفا نمی کرد و ضعفا از گرسنگی هلاک می شدند.شخصی" ابواداسف" نام، پیشوای جمع درویشان بود. ایشان بروزه کسب فرمود کردن و از خوردن منع کرد و بشب از آن کسب سد رمقی می ساختند. آن قوم را در توریة نام مسطور است. ایشان را کلدانیان خوانند. طهمورث بمتابعت ایشان حکم کرد که هر که را دستگاه پیش باشد، غذا خوردن به روزی یک نوبت قناعت کند و یک نوبت بدرویشان دهد تا همه را کافی باشد و این آئینی شد. هر که خواستی که بحق تعالی تقرب نماید، روزه داشتی و غذای یک نوبت بدرویش دادی.
شیخ سعدی شیرازی مناسب این معنی گفته است:
مسلم کـــسی را بود روزه داشـــت
که درماندۀ را دهد نان چاشـــــت
و گرنه چه حاجت که زحمت بری
زخود باز گیری و هم خود خوری
حق سبحانه تعالی این قاعده را پسندیده داشت. چون پیغمبران (علیهم سلام ) را فرستاد در ادیان روزه فرض گردانید... طهمورث هیچکس را در کار دین متعرض نبود و گفتی هر کس هر دین که دارد
خواهد نگاهدارد.»۳
۳ – حمدالله مستوفی ، حمدالله بن ابی بکر، تاریخ گزیده ، به اهتمام داکتر عبدالحسین نوائی چاپ چهارم، چاپخانۀ سپهر، تهران سال ۱۳۸۱ ، ص ۷۹ – ۸۰
..چیزِ دیگری که در گزارش حمدالله مستوفی توجه را جلب می نماید... اینست که آیه ۶ سورۀ کافرون ( لَکُم دینکُمُ ولی دین ) نیز از خط فکری طهمورث است. اسلام وقتی میخواسته پس از قتل و کشتار های بسیار ازجزیرةالعرب یک واحد سیاسی بسازد، به اندیشۀ آشتی با ادیان دیگر می برآید، و شاید به کمک سلمان فارس اساسات آیینی و شیوه های کاری متکی به خرد و دانش را از بزرگان کشور ما در تاریخ به عاریت می گیرد ... زیرا طهمورت در هزاران سال پیش از محمد پیغمبر اسلام ، این ( لَکُم دینکُمُ ولی دین) را شعار قرار داده و گفته بود که: «هر کس هر دین که دارد خواهد نگاهدارد». بدینگونه ملاحظه می شود که اصول میترایی و شاخصه های آن در برگ های سالم از جریانات فکری و ادیان درهمۀ زمانه ها تسجیل گردیده است... » ۴
۴ - سلیمان راوش، نام و ننگ ( تولد دوبارۀ خراسان کهن در هزارۀ نو) کتاب دوم ، دورۀ میترایی ،ص ۱۳۰
گرچی این لَکُم دینکُمُ ولی دین امروز از سوی پیروان محمد مراعات نمی شود و این آیه قرآن از سوی شیخکان اسلام منتفی شده است که این بحث دیگری است.
به هرحال، بدین گونه ملاحظه می شود که کیش روزه چکیده ی اندیشه خدا نیست بلکه نبوغ انسان آن را برای رفاهیت جامعه ابداع کرده است. پس از آن بوده که دیگر ادیان از جمله اسلام آن را با اضافات ملایی و نابهنجار از جملۀ فرایض دینی خود قلمداد نمود. ارتباط کیش روزه به آیین عرب همان ترفندی است که از ۱۴۰۰ سال بدین سو اعراب بادیه نشین با تهدید شمشیر خواسته اند که همۀ جوامع غیر عرب را جاهل نشان دهند و وانمود بدارند که گویا این اعرابِ مسلمان بوده اند که برای مردمان جهان فرهنگ و مدنیت آورده اند. به همین خاطر است که نمی گذارند تا واقعیت های تاریخ آشکار شود و بیان هر واقعیت و حقیقتی را به شلاق تکفیرمی بندند، د رحالیکه واقعیت اینست که اعراب مسلمان، که جز قتل و کشتار و غارت چیزی را نمی دانستند، به شهادت تاریخ وقتی کشورهای مانند مصر، پارس، خراسان، هند و ماوراءالنهر را اشغال می کنند از وحشی گیری وارد حوزه تربیۀ انسانی گردیده و تربیت می یابند . این مردمان خراسان و دیگر کشور های متمدن جهان بودند که به آنها راه و رسم دین آموختانده اند و برای شان دین ساخته اند....
همچنان، زمانی که کتاب سوم نام و ننگ را زیر عنوان ( دورۀ اهورایی) می نوشتم عین موضوع را، یعنی کیش روزه را در آیین مانی یافتم که در حدود هزار و چند صد سال پیش از اسلام آیین روزه و ذکات و نماز و طواف را از واجبات دینی خود شمرده بوده (همان پنج بنای مسلمانی). تنها در طواف است که اعراب حج را برای منافع خود مختص قرار داده در حالیکه آیین مانی طواف جهان را برای غنای اندیشه و دانش مردمان از واجبات قرار می دهد در کتاب سوم نام و ننگ ( دوره اهورایی) در استناد بر منابع تاریخی نوشته شده است که :
«روزه در آیین مانی :
در رابطه به روز ها و ساعات روزه در آیین مانی ابن ندیم می نویسد:
"اما روزه : هنگامیکه آفتاب ببرج قوس در آید، و ماه یکپارچه نور گردد، باید دو روز، روزه گیرند بی آنکه افطار کنند، و هنگامیکه ماه نو رؤیت شود، دو روز باید روزه گیرند و در میان آن افطار نکنند، و سپس، همینکه ماه نو سر زد، و آفتاب در برج دلو بود، پس از گذشتن هشت روز، باید سه روز، روزه گیرند، و در غروب هر روز افطار کنند.
روز های یکشنبه را همۀ مانویان، و روز های دوشنبه را خواص مانویان، با مردمانی گرامی دارند. » ۵
۵ – همانجا ، ص ۵۹۳ – ۵۹۴
ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه همچنان مانند ابن ندیم در الفهرست کلی ترین اصول آیین مانی را در رابطه به پاکی و پاکیزگی و خدا پرستی بیان نموده می نویسد:
« ... مانی ذبح حیوانات و ایذاء ( آزار واذیت) آتش و آب و نباتات را حرام نموده و قواعد و نوامیسی وضع کرده که صدیقون که ابرار و زهاد مانویه اند بر خود فرض و واجب می دانند و این نوامیس و قوانین از این قبیل است: ایثار درویشی و قلع و قمع حرص و شهوت و کنارگیری از دنیا و زهد در جهان و اتصال روزه به روزه دیگر و صدقه در حدود توانایی و جز قوت یک روز نگذاشتن، پس انداختن چیزی حرام است و ترک مجامعت و پیوسته در طواف جهان گردیدن و رسوم دیگری بر سماعین یعنی اتباع و پیروان خود واجب کرده است از قبیل تصدق به ده یک دارایی و روزه ی هفت یک عمر و اقتصار بر یک زن و مواسات با زهاد و ابرار و رفع پریشانی و بیچارگی آنان.» ۶
۶ – ابوریحان بیرونی ، آثارالباقیه ، ترجمۀ اکبر دانا سرشت،چاپ چهارم ،۱۳۷۷ ص ۳۰۸/ سلیمان راوش ، نام ننگ کتاب سوم ، دورۀ اهورایی ص ۱۴۵
از اینجاست که باید تاریخ اجتماعی فرهنگی و باوری خویش را نوشت و آشکار گردانید که ما از عرب علم و ادب و آیین نیاموخته ایم، بلکه این عرب است که معنویت ما را بنام خود ثبت نموده و خود فروختگان دون مایه نیز صدها سال است که با کمال بی غیرتی و بی ننگی از یاد آوری داشته های خویش انکار و شرم می نمایند و همه را بنام عرب مسلمان دهل میزنند. اگر از بدی ها منع می کنند بنام اینکه فلان ابن فلان عرب گفته که این نکن و آن بکن و اگر حلال را از حرام بر می شمارند باز هم از چندتا عرب مسلمان نقل می کند که فلان ابن فلان و حضرت گفته که این حرام است و آن حلال، در حالیکه همه پند و حکمت را از پیشوایان مرزو بوم خویش دارند و اعراب مسلمان همۀ این داشته ها را غدارانه دزدی نموده و بنام خویش ثبت کرده اند.
بنا براین روزه یک امر انسانی بوده و فقط بر کسی واجب است که خوراک سه وقت را داشته باشد. در این صورت از خوردن دو وقت آن پرهیز نماید و خوراک آن دو وقت خویش را باید به فقرا بدهند. تا آنها غدای یک وقت را بدست آرند. در این صورت چی گونه میتواند بر فقرایی که نان خوردن یک وقت خود را نیزندارند، روزه فرض گردد؟!
روزه در جوامع اولیه و امروز هم در جوامع فقیر مانند افغانستان که در شرایط و روزگاران ماقبل التاریخ زندگی می نمایند، نوع کمک اقتصادی و عاطفی برای کسانی به شمار می آید که غذا ی خوردن یک وقت را ندارند و از گرسنگی علف می خورند. کسانی که دو وقت غذای یک شبانه روز خویش را تقسیم نمی کنند و روزه می گیرند، این کسان منافقین اند که قرنهاست هم خالق را فریب داده اند و هم خلق او را ونیز هر اضافه ی دیگر در مورد روزه، ترفند های ملایی است.
خرد یار و مددگار همه.
یادداشت:
این مطالب از جلد دوم و سوم کتاب "نام ننگ" تألیف این قلم بر داشته شده است . البته برای نشر در سایت ها برخی از تفاصیل را چنانکه در کتب اول و دوم است سانسور نموده ام ، بخاطراینکه مبادا دبیران محترم سایت ها و یا دیگر نشرات از سوی ندافان دین پناه (پخته پرانک) شوند .
سلیمان "راوش"
ممکن است تصویر ‏‏۱ نفر‏ و ‏متنی که می گوید ‏بخش دوم و پایانی روزه از سوى الله تعالى فرض نگردیده دیده است نبشتة س ش "راوش"‏‏‏ باشد
شما، Kabir Amir، Sayed Obaidullah Jabin Hazem و ۷۵ نفر
۲۳ نظر
۵ اشتراک‌گذاری
پسند
نظر
اشتراک‌گذاری


Zaher Daqiq، Kabir Amir و ۱۵۸ نفر
۷۵ نظر
۳۸ اشتراک‌گذاری
پسند
نظر
اشتراک‌گذاری

۷۵ نظر

دیدن ۵۰ نظر دیگر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر