۱۴۰۰ شهریور ۷, یکشنبه

داکتر نور احمد خالدی در باره محمد اعظم سیستانی

 اعظم سیستانی از نوشتن "رژیم منفورداودی" و "داودشاهی" تا پرستش مزورانهٔ امروزی داوود خان!

دوکتور نوراحمد خالدی

با نوشتن یک مضمون انتقادی یک صفحه در مورد عواقب کودتای ۲۶ سرطان سردار محمد داوود خان که احترام به شخص موصوف در مقاله برجسته نیز شده است طوریکه معلوم میشود خصم و غضب هواخواهان موصوف را آنچنان بر انگیخته ام که در دو هفتهء گذشته سیل هجو نامه ها به جانب شخص من در وبسایت افغان-جرمن آنلاین و همچنان صفحهء فیسبوک شخصی بنام اعظم سیستانی بطور متواتر جریان دارد. من با هرگونه مقاله ایکه نکات نظر انتقادی شامل ۱۹ ماده مقاله مرا در مورد کودتای ۲۶ سرطان نقد و رد کنند هیچ مشکلی ندارم. اما نوشتن هجو نامه ها و انتقادات سخیفانهٔ شخصی راه و رسم محققین و نویسندگان نیست. به همین سلسله اعظم سیستانی امروز مقاله دیگری را در هجو من در صفحهء فیسبوک خود رقم زده است که مرا ناگذیرساخت موصوف را کمی به خوانندگان از قلم خود موصوف معرفی کنم. اعظم سیستانی به حیث عضو شورای انقلابی در خدمت سیاسی و حزبی ببرک کارمل و دولت او بود. موصوف در آن زمان طئ مقالاتی در توصیف و تمجید انقلاب ثور دولت داوود خان را "رژیم منفور داودی" و جمهوریت داوودخان را " داودشاهی" خطاب کرد. اعظم سیستانی روز هفت ثور را که روز شهادت مرحوم داوودخان و تمام اعضای فامیل اوست در مقالهٔ بتاریخ ۵ میزان ۱۳۵۸ با این کلمات میستاید "هفت ثور به مثابۀ نقطۀ چرخشی عظیم تاریخی در حیات سیاسی و اجتماعی جامعۀ ما روزی بس سترگ و تاریخی است." اعظم سیستانی با این سابقه هرگز اجازهٔ اخلاقی ندارد به دفاع از کودتای ۲۶ سرطان و دفاع از شخص داوود خان برخیزد.

من از کسانیکه میدانم از صمیم قلب و نظر به دیدگاه سیاسی شان در دفاع از کودتای ۲۶ سرطان و شخص محمد داوود خان میپردازند مانند داکتر سید عبدالله کاظم، عبدل سلام جلالی و نصیبه اکرم حیدری و سایر خوانندگان تقاضا میکنم تا به مقالهٔ زیرکه بتاریخ ۱۴/۵/۲۰۱۶ در وبسایت آریانا افغانستان آنلاین تحت عنوان "مکث جدی بر نوشته های سیستانی" به قلم ولی احمد نوری نشر شده بود توجه کنند. موصوف خطاب به سیستانی مینویسد:

"در روزنامۀ انیس ۵ و۷ میزان ۱۳۵۸ ش – که در آن مقاله ای از قلم شما (اعظم سیستانی) به نشر رسیده است؛ شما در مقالۀ مذکور تان در جایی می نویسید که : '. . . به کانکور زده گان رژیم منفور داودی...' و بعد در جای دیگر همین نوشتۀ تان می نگارید که: '. . . رهایی هزاران زندانی بال کشیدۀ زمان ظاهر شاهی و داود شاهی..' در جاهایی از نوشتۀ تان از 'تحقق آرمان های انقالب ثور' حرف می زنید و باالخره مقالۀ انقالبی تان را با این شعار ها خاتمه می دهید:

به پیش در راه تحقق آرمان های سترگ انقلاب ثور

به پیش در راه ساختمان جامعه فارغ از استثمار فرد از فرد

مقالۀ متذکرۀ شما در دو بخش در روزنامۀ "انیس" چاپ شده است که در پائین نقل عکس برداری شدۀ هر دو بخش را در برابر چشمان خوانندگان می گزارم تا هموطنان گرامی ما توجه فرمایند که من همچو شما به هر کسی اتهام هوایی وارد نمی کنم و برای ادعای خود سند معتبر و تأریخی در اختیار دارم. این مقالۀ شما حین اشغال افغانستان توسط اتحاد شوروی به تأریخ ۶ جدی 1۳۵8 و عروج ببرک ملعون ثمر خود را داد و شما پاداش آن همه چیغ زدن ها و کاسه لیسی های تان را دریافت کردید، زیرا در ازای آن همه "خدمات تان" به حیث عضو هیأت رئیسۀ شورای انقلابی بگفتۀ بعضی منابع آگاه معاون ببرک کارمل) منسوب شدید و به شما لقب پوشالی "کاندید اکادمیسین" را اهدا کردند. فراموش نشود این پاداش یک تایتل و رتبۀ علمی نیست که شما به آن اینقدر می نازید، زیرا رتبۀ علمی بر اساس کارهای علمی و پس از تثبیت قابلیت و لیاقت اثر، از طرف استادان ذیصالح به اشخاص مستحق داده می شود....

همان "شهید محمد داوود" را که شما جمهوریتش را به نام "رژیم منفور داودی (داوودی)" خطاب میکردید حاال سنگ جمهوریت آنرا به سینه میزنید، همان دوازده هزار انسان بیگناه وطن ما را که قاتالن شان را "به پیش به سوی تحقق آرمان های انقلاب سترگ ثور" فرا می خواندید ولی حال قربانیان و مظلومان رژیم تان و باداران تانرا "شهید" "بیگناه" و "معصوم" یاد می کنید. نگاه کنید این تغییر ۵ درجه و 10 درجه نیست این تغییر 180 درجه است.

شما اگر یک آدم امی و بی سواد و کم سواد می بودید، حرفـی نبود می گفتیم بیچاره از نادانی و بی عقلی فریب خورده بود اما شما نقش "تأریخ نویس!!" را تمثیل می کنید، شما که در زندگی شخصی و رسمی تان به این اندازه بوقلمون مزاج بوده ، تغییر رنگ و ماهیت داده اید و چهرۀ تان را در زیر ماسک "تأریخ نگار" پنهان نموده اید، مگر کتاب ها و نوشتجات "تأریخی!!" از این عیب در شخصیت شما که کذب و دروغ و ریاست، و میل به جیفۀ دنیا دارد، مصون خواهند ماند؟؟، مؤرخی که چنین عیوب شخصیتی داشته باشد، کار تأریخ نگاری آن چه ارزشی خواهد داشت؟ تأسف و افسوس به آن مخاطبان شریف و خوش باور نوشته جات شما که به آن باور کرده باشند و رویداد های مندرج آن را واقعیت های تأریخی پذیرفته باشند. رژیم نیز برای اینکه دروغ پردازی های شما را معتبر ساخته باشد به شما لقب پوشالی "کاندید اکادمیسن" را چسپانده است، اکادمیسنی که در این عصر و زمان یک زبان خارجی را چه، که حتی طریق درست نوشتن زبان مادری خود را نیز بلد نباشد.

یکی از مقاله های بیشمار تان را از نشرات کابل در زمان حکمروائی جنایتکارانۀ شما که در روزنامۀ "انیس" تاریخی ۵ میزان 1۳۵8هجری شمسی تحت عنوان کشـــــال و مــالل آو ر "خصلت سوداگری طبابت میراث خصمانۀ دولت های ارتجاعی گذشته است بر ضد خصلت های ارتجاعی مبارزۀ اصولی و پیگیر صورت میگیرد" نشر شده بود، جنساً در برابر چشمان مردم قرار میدهم، تا ببیند و بدانند که اعظم سیستانی، کی بود؟؟ و این فرد ملعون و دون صفت از کدام جنس انسان های شیطان خصلت میباشد و در زندگی مرتکب چه دنائت ها و چه جنایاتی شده است. برای سهولت مطالعۀ خوانندگان عزیز، متن این مقالۀ کثیف و خائنانۀ شما "تواریش" اعظم را تایپ نموده و در برابر چشمان همه افغانان و قضاوت شان قرار می دهم تا دوست و دشمن خود، وطن و مردم خود را بشناسند."

انـیـس

محمد اعظم سیستانی، 5 میران ۱۳۵۸شمسی

خصلت سوداگری طبا بت میراث خصمانۀ دولت های ارتجاعی گذشته است

" بر ضد خصلت های ارتجاعی مبارزۀ اصولی و پیگیر صورت میگیرد انقلاب ثور که بنا بر ضرورت تاریخی، شرا یط عینی و ذهنی جامعۀ افغانستان پیش آهنگ طبقۀ کارگر کشور بحیث نتیجۀ منطقی مبارزات پانزده سالۀ آن به پیروزی رسید ، تیز سی جدیدی را در برابر علمای جامعه شناسی علمی در زمینه طرز و شکل به پیروزی و به قدرت رسیدن حزب طراز نوین طبقۀ کار گر مجهز با ایدیدلوژی دورانساز طبقۀ کارگر قرار داد."

رونـد پرتـوان تکامل جوامـع انسانی ، قانو ن مند ی جای گزین شدن پدیده های نو را در بطن پدیده های کهنه و زوال یابنده بمثا به یک ضرورت تاریخی حکم میکند و هیچ چیز و هیچ قدرتی نمیتواند در برابر این فرمان قاطع تکامل ، سد و اقع شود. روز هفت ثور به مثابۀ نقطۀ چر خشی عظیم تاریخی در حیات سیاسی و اجتماعی جامعۀ ما روزی بس سترگ و تاریخی است. در این رو ز است که نیرو های بلقوۀ خلق با حرکت جهشی خود نظام پوسیدۀ فیودالی و تاریخ زدۀ سلطنتی را با تمام مناسبا ت کهنۀ آن از ریشه برای ابد سرنگون کرد و به جای آن برای اولین بار نظام خلقی و مردمی را به صورت اساسی، پایدار ومستقر ساخت. چنانچه میدا نیم "انقالب اجتماعی ماهیتاً عبارت است از شیوۀ قانون مند حل تناقضات اجتماعی و اجرای آن چنان چرخشی در زندگی جامعه که انتقا ل از یک مرحلۀ تاریخی را به مرحلۀ عالیتر آن میسر می سازد." به سخن دیگر انقال ب اجتماعی تغییر صورت بندی اجتماعی ، اقتصادی و جانشین شدن صورت بندی عالیتر به جای صورت بندی کهنه و زوال یابنده است و ازنظر سیاسی انتقال قدرت از دست طبقۀ حا کمۀ ارتجاعی بدست طبقۀ پشرو و مترقی است. به قول رهبر پر ولیتاریای جهان: انتقال قدرت حاکمه از دست طبقه ای به دست طبقۀ دیگر عالمت نخستین و عمده و اساسی اً علمی و هم به معنی علماً انقالب ، هم به معنی اکید سیاسی این مفهوم است." باید اذعان داشت که نیرو هـای پیشرو و مترقی اجتماع از طریق انقالب راه تکامل سالـم جامعه را بـه سـوی جلـو می کشایند و گسترش سریع جامعه را در جهت ترقی تأمین میکنند و به همین جهت ، "مارکس" انقالب را لکوموتیو تاریخ نامیده است. خو ش بختا نه این مساله در کشور ماه بصورت قاطع و برگشت ناپذیر مطابق به خواست ز ما ن و ضرورت تاریخ، بدست فرزندا ن مبارز و پیکار جوی خلق به پیش تازی حزب دموکراتیک خلق افغانستان تحقق یافت و حاکمیت خلق بر سرنوشت خودش تامین گردید و امروز حزب دموکراتیک خلق افغانستان در مرکز ثقل کار انقلابی برضد امپریالیزم و ارتجاع بین المللی برای ساختمان جامعۀ نوین و تامین کامل رشد نیروهای بالنده و پیشرو مجهز باتیو ر ی دوران ساز طبقۀ کارگر قرار دارد. حزب دموکراتیک خلق افغانستا ن با نگرش واقع بینانه و شناخت همه جانبۀ جامعۀ ما موازی با روند نیرومند تکامل اجتماعی جوامع در کوتاه زمانی ، اقدامات سودمند و ارتقایی در جهت نجات خلق های محرو م از چنگال بیرحمانۀ ظلم و ستم و بی عدالتی اجتماعی و مبارز ه با مرض بیسوادی و فساد اجتماعی انجام داده که تاثیر آنرا در تمام گوشه ها و زوایای حیات اجتماعی ، اقتصا دی و فرهنگی میتوان به آسانی دید و لمس کرد. توجه عاجل دولت به کانکور زدگا ن رژیم منفور داودی رسیدگی فوری دولت به حال کارمندان دولتی با متالشی کردن مرز های نا برابری اجتماعی از ناحیۀ ماکوالت و کوپون کارگران و اجیران با مامورین ، ارج نهادن به فرهنگ و زبان و هنر خلق ما 2 و ملیت های کشور) ( از طریق نشرات رادیو و جراید و همچنان بررسی احوال محبوسین و به آتش کشاندن خر من ها دوسیه های متهمین و رهایی هزاران ز ندانی بال کشیدۀ زمان ظاهرشاهی و داوود شاهی، الغای مناسبات خصما نه گروی و سود خوری با صدور فرمان شماره ششم که منجر به رهایی یازده ملیون دهقان مظلوم از چنگا ل ظلم گروی داران و سود خواران گردید با اعالم فرمان شماره هفتم کاخ بی بنیاد مناسبات ظالمانه و بیر حمانه دوران پدرساالری از هم فرو پاشید و در اثر آنهزاران طفل معصوم از فروختن قبل از رسیدن به سن شانزده سالگی نجات داده شدند . فرمان دوران ساز شماره هشتم در مورد اصالحات دموکراتیک ارضی بخاطر محو کامل مناسبات کهنه و تاریخ زده فیو دالی و ماقبل فیو دا لی چون گرز تاریخ بر فرق فیو دالیزم در کشور چنان بشدت کو بید ه شد که کاخ جبروت چندین هزار سالۀ آن از بنیاد واژگون گشت."

انـیـس

محمد اعظم سیستانی، ۷ میزان ۱۳۵۸شمسی

خصلت سوداگری طبا بت میراث خصمانۀ دولت های ارتجاعی گذشته است

این ها و ده ها اقدام مهم انقالبی دیگر را میتوان مثال زد که هر کدام آن نشانه بارز و موثری از تحقق آرمان های انقالب ثور است. این اقدامات هر یک موجد پیوند های عمیق اجتماعی و دموکراتیک بین توده های خلق و دولت خلقی گردید و روز بروز رشته های همبستگی و اعتماد زحمت کشان و دولت خلقی شان محکم تر شده می رود. و همچنان در جهت تامین خدمات صحی رایگان خاتمه دادن به سوداگری های ضد اجتماعی در امور صحی و مبارزه علیه بیماری گونه گون و بسط و توسعه طب وقایوی و معالجوی گامهای سودمندی برداشته شد. توجه و دقت در این بخش یک بار دیگر وجدان طبابت را در کشور تکان میدهد و به عناصر وطن پرست و شریف هوشدار میدهد که بر علیه سوداگری های ضد اجتماعی در امور صحی مبارزه بی امان خودرا آغاز کند. آیا الزم نیست بر علیه طبیبی که از پول بیوه و از پول یتیم و معصوم محروم از لطف پدری در فضای همین کشور و با آب و هوای همین خاک، به خاطر خدمت به توده های محروم و رنجدیده درس خوانده، و علم فرا گرفته باشد و امروز باز هم این اندوخته خودرا با اشک و خون دل هموطنش معاوضه کند و از خدمت مجانی برای توده های رنجدیده پهلو تهی کند، مبارزه شود. آیا بجا نیست علیه طبیبی که پیش از دیدن جسم مریض چشمش را به جیب مریض دوخته است و علیه طبیبی که زخم خاری را برای مریض بدبختش باصطالح زخم ناسور جلوه می دهد و آنرا چشمه پول و سوداگری طبابت برای خود می سازد و علیه طبیبی که از تشوشات روحی مریضش بحد ممکن سوء استفاده بجوید و با خراشیدن پوست بدن مریض در اتاق تاریک معاینه خانه اش )به عنوان عملیات ( پول گزاف بدست آورد، یا بر علیه طبیبی که از وارخطایی به خاطر تحصیل پول سه چهار مریض را یکی بعد دیگری روی میزش میخواباند و سپس صرف نام های روی نسخه نوشته شدگی اش ثبت میکند و هیچ کدام از مریضان اش را بدقت معاینه نمی کند، آیا نباید علیه این چنین طبیبان سوداگر و پول پرست مبارزه بی امان به راه افتد؟ و آیا نباید این چنین اشخاص در محاکمه خلق و تاریخ خلق رسوا و بد نام گردند. این کار مطابق به اهداف انقالبی وظیفه فرد فرد از فرزندان صدیق و انقالبی کشور است که باید با سوداگری های ضد اجتماعی در امور صحی سر سخت مبارزه کنند. می باید آنها را وادار به انجام خدمات مجانی طبی در محدود ٔه تخصص و رشته شان نمود. می باید وجدان خلقی را درین عد ٔه اشخاص بیدار کرد. باید به مردم فهماند طبیبانیکه از منافع شخصی شان بخاطر ساختن یک جامع ٔه سالم و صحت مند و رفاه توده های وسیع زحمتکش در میگذرند در واقع از درد خلق با خبر بوده و بخاطر خلق زحمتکش ایثار و فداکاری می نمایند.

وزارت صحت عامه آنرا طرح و تصویب نموده است که این اقدام بزرگی است بر ضد سوداگری های اجتماعی در امور صحی کشور. باید به مردم فهماند که دولت خلقی شان جز آرامی و سعادت خلق دیگر هدفی ندارد. یکی از اقدامات مفید دیگر دولت خلقی ما برای فراهم آوردن هر چه بیشتر تسهیالت در ساحه عرضه خدمات صحی به خلق های زحمتکش کشور در عمل پیاده کردن الیحه جدید پرکتس شخصی طبی )در معاینه خانه های شخصی و والدت های خانگی( است که اخیرا دولت خلقی ما عقیده دارد که پیشرفت سریع و سالم وقتی نصیب کشور میشود که دامن ً مرض از میان توده های زحمتکش برچیده شود. از میان اطفال و مادران و دهقانان و کارگران و پیشه وران مرض به کلی نابود گردد. کارگریکه سالم باشد دهقانی که صحتش از مرض عاری باشد مادری که کودکش در آتش درد و مریضی نسوزد وظایفش را بهتر انجام میدهد و زودتر پسر میرساند و بدین سان پالن ها و پروگرام های انکشافی و خلقی کشور مطابق به پیشبینی های مطروحه بهتر امکان تطبیق و تحقیق پیدا میکند. فقط کار موجد ارزش است و این کار وقتی انجام گرفته میتواند که نیروی کار یعنی کارگر و دهقان و پیشه ور و تمام زحمتکشان ما افراد سالم باشد تا بتوانند نعمات مادی قابل استعمال تولید کنند. پس برای ببار آوردن یک چنین جامعه سالم نیرومند باید همگی با دولت خلقی خود صادقانه همکاری کنیم. ط مناسبات مناسبات بابت را از خدمت اقلیت محدود و مفت خوار که زاده کهنه فیودالی در کشور است، بدر آوریم و در خدمت توده های زحمتکشان ملیونی که موجد ارزش های مادی اند بگماریم. بایستی راههای سالم و مفید را جستجو کنیم تا دولت بهتر بتواند در تحقق این ارمان سترگ توفیق یابد.

خصلت سوداگکری طبابت میراث خصمانه طبقات دولت های مستبد و ارتجاعی گذشته است باید بر ضد خصلت های ارتجاعی و ضد خلقی مبارزه پیگیر و اصولی به راه اندخته شود و تا سرحد نابودی آن ادامه پیدا کند. باید بخاطر همبستگی کامل زحمتکشان و از میان بردن نا برابری های اجتماعی که از طرف دشمنان خلق و استعمارگران برای سوار شدن بر گرده ـلـق ما تحمیل زحمتکشان و بهره کشی بیرحمانه ازایشان در طی نیم قرن سلطنت شوم خاندان نادری بر خ شده مبارزه کرد و نگذاشت نوکـران ارتجاع، پـول پرستان خود خـــواه و فیوداالن غاصب و سوداگران کمپرادور در وحدت همبستگی خلقهای زحمتکش درز ایجاد کنند و از راه اندوختن دارایی غیر مجاز طبقه ممتاز و جدا از خلق ایجاد نمایند. حزب دموکراتیک خلق افغانستان وظیفه دارد تا برای ساختمان جامعه فارغ از استثمار فرد از فرد و جامعه که در مرحله اول ازهرکس بقدر استعدادش و به هرکس بقدر کارش مدنظر است، صفوف زحمتکشان را با وحدت دهقانان و کارگران و پیشه وران کم پایه بهم نزدیک و فشرده تر سازد و این ضرورت مبرم را از راه کوپراتیف ها که در آنجا میتوان منافع شخصی دهقانان و خورده مالکان کم پایه را با مصالح علیای کشور و تمام جامعه تلفیق داد، بر آورده گرداند.

. به پیش در راه تحقق آرمان های سترگ انقلاب ثور

. به پیش در راه ساختمان جامعه فارغ از استثمار فرد از فرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر