۱۴۰۲ اردیبهشت ۲۷, چهارشنبه

- از صفحه فیسبوک : 

جبار سید .


 جنرال سید اعظم سعید وجعل واقعیت ها

دوستان عالیقدر :

خواستم یک موضوع را درارتباط با خاطرات جنرال سید اعظم (سعید) باشما درمیان بگذارم وهمگانی کنم
اقای جنرال سعید درصفحه فیسبوک خویش خاطراتش را ازابتدایعنی فارغ شدنش از دانشگاه حربی افغانستان طی پنجاه ونه عنوان به نگارش درآورده بود .
من خاطرات ایشان را ازابتدا تا انتها پیوسته خواندم .انچه ازخاطراتش برداشت کردم دو اصل داشت.
ا- ارتقای رتبه های منصبداری اش
دو- نقل قول ازکتاب جنرال عظیمی بود
اقای جنرال اعظم سعید بقول خودش ازرتبه دوهم بریدمن الی رتبه دگرجنرالی وقوماندانی گارد ملی ‌معاون وزارت امنیت دولتی رسیده است ودرعین حال عضو یت کمیته مرکزی را هم داشته بودند.
اینکه چگونه به این همه رتبه ها ومقام های بالا رسیده اند حتمن وابستگی حزبی ومعامله گری های درون حزبی نقش خودرا داشته است .وگرنه هزاران منصبدار تحصیل یافته وبادانش بودند که ازرتبه دگرمنی وانتها دگروالی جلو تر ارتقا نکردند.
زمانیکه خاطرات شان تحت عنوان پیوست به گذشته به صفحه شان می امد درلابلای خاطرات شان سوالاتی برایم خلق میشد ومن چندین بار درچندین خاطرات شان کمنت دادم ‌پرسیدم وسوال دادم پیوسته ایشان فرمودند که درخاطرات بعدی به سوالات شما پاسخ میدهم که هرگزندادند .
سرانجام خاطرات شان به رقم پنجاه ونه رسید که اقتدار حزب دموکراتیک خلق را پایان می بخشد.
اینکه حکومت داکتر نجیب اله چگونه ازهم میپاشد وکیها درفروپاشی آن نقش داشت به همگان واضیح وروشن است که نقش عمده را فریکسون درون حزب شان ونقش ومعامله گری های چند جنرال بلند رتبه بشمول اقای سید اعظم سعید بود
اقای جنرال سعید دراخرین خاطره اش اضافه میکند که من بعداز گرفتن قدرت بدست مجاهدین بزعامت صبغت اله مجددی که دیگر قوماندان گارد ملی نبودم رهسپار زادگاهم شهرمزارشریف شدم وبعد ازمدت چند روز سپری شدن درمزارشریف ویزه مسکو را دریافت کردم ورهسپار مسکو شدم وبلاخره بعنوان یک مهاجر درالمان بودوباش دارم.
من که درانوقت درشهرمزارشریف بودوباش داشتم دریکی ازروزها شخصی باموتر بنز جرمنی که مودل همان سالها بود بدفتر شرکت که من دران وظیفه داشتم امد وگفت این موتر فروشی است ومیخواهم بفروش برسانم طرف معامله که هنوز شکرپروردگارزنده وسلامت اند پرسیدند این موتر چه اسناد ‌مدرک دارد چون موتر سند نداشت فروشنده انرا به قیمت نازلتر فروخت ومن شاهد این صحنه بودم
یکروز بعد معلوم شد که موتر ملکیت دولتی بوده ومربوط قوماندان گاردملی یعنی اقای سید اعظم سعید است
من درپای همین خاطره پنجاه ونه شان ازاوشان پرسیدم که:
جناب جنرالصاحب شما سالها سنگ میهن دوستی رابه سینه میزدید وتعهدات حزبی داشتید چگونه مال دولتی را به حراج گذاشتید این خود یک خیانت نیست .
با پخش این کمنت من بعداز نیم ساعت مرا ازصفحه اش بلاک کرد ودانستم که خاین خایف است وتوان پاسخ راندارد . باید یادآوری کنم که علاوه از موتر یک میل سلاح ویک تفنگچه نیز که مربوط جناب قوماندانصاحب میشد به کسی دیگر معامله شده بود.
مثل عامیانه است که میگفتند آب ازبالا لایاب است
منظورم ازهمگانی کردن این مسله این است که چهره های دروغگو وجعلکار ازهرقماشی که باشدباید محکوم شوند تا اندرزی باشد برای اینده .
بقول شاعرنامدارفارسی گو
رودکی
هرکه ناموخت ازگذشت روزگار
نیزناموزد زهیچ آموزگا
بادرود وسلامتی

نظرها
سید عبدالقدوس سید
- درود بر شما گرانقدر ما -
نیاز به تذکر دارد که گفته شود اقای سید اعظم سعید یکی از مهره های کودتا ی سال ۷۱ بود که در ایتلاف با شورای نظار و مجاهدین و ملیشه های دوستم با رفیق اش نبی عظیمی یکجا در جنگهای کابل به نفع شورای نظار علیه حزب اسلامی نقش افریدند . تصویرش در فلم مستند فاجعه سقوط واضحن و شادمان دیده می شود . یکی از جنایت های هولناک که به اونسبت داده می شود قتل ریس ارکان اش جنرال شهباز است که او مخالف کودتا طرفدار تحقق عملیه صلح ملل متحد بود در مقر قوماندانی گارد در بالاحصار روز کودتا ترو ر گردیده بود . یکی از خاطرات خیانتبار را که در مورد اقای جنرال سعید در انروز گار در ذهنم تا هنوز بیدار است انست که او موتر مرسیدس بنز مودل سال برنگ سفید دولتی مورد استفاده اش در قوماندانی گارد را که توسط طیاره ان ۱۲ از کابل به مزار منتقل نموده بود بیکی از اقارب ما فروخته بود اتفاقن ما حینیکه در برج اسد سال ۱۳۷۱خ مزار شریف را با خانواده بسوی حیرتان و تر مز ترک میکردیم یعی از جنایت کودتا گران فرار میکردیم در همان موتر بنز فروخته شده ء اقای سعید به بندر حیرتان اورده شدیم . راست اش حینیکه خانواده از داستان موتر فروشی سید اعظم مطلع گردیدند بجای سید اعظم جددا در عرق خجلت منکوب شده بودم . این در حالی بود که جناب سیعد سلاح و مهمات ذخیره اش را به شخصی دیگری که ما وی را نیز می شناختیم فروخته بود . عجب روز گاری است نازنین - انکه متهم به خیانت و جنایت است قلم بر میدارد ما نند ان دوست جنایت پیشه اش سرور کودتا نبی عظیمی قلم بر میدارد با همان دست که متهم به خیانت است یعنی با همان دست می نویسد که بر علاوه ارتکاب جنایت کودتایی یک خیانت مشهود نیز محسوب می شود .


Suhar Sayed
ممکن است تصویر ‏‏‏۶‏ نفر‏ و ‏نوشتار‏‏ باشد
همه واکنش‌ها:
Azizullah Anis، Sarwar Saee و ۴۸ نفر
۳۴ نظر
۱۸ اشتراک‌گذاری
پسند
نظر دادن
اشتراک‌گذاری
دیدن سایر نظرها
Ghulam Mohammad Zare
جنرال کودتا چی نبی عظیمی می نویسد که سید اعظم سید که آن وقت قوماندن قطعات گارد ملی بود نزدم آمد و گفت که قطعات گارد در خدمت شماست هر ترتیب که می خواهید استعمالش کنید . چی بدبختی عظیم که یک جنرال چهار ستاره نمی دانسته که وی از طرف ریس جمهور به این وظیف... 
ادامه ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر