۱۴۰۲ تیر ۲۵, یکشنبه

خاطرات دگروال اسدالله رشیدی : بخش سوم

 

   افغانستان  در سال ۱۳۵۹خ   روزهای پر التهابی را سپری میکرد . شدت  تجاوزات از پاکستا و ایران  با استفاده ابزاری از  گروهای افراطی مذهبی افغان جنگ را در داخل کشور زیر نام جهاد اسلامی شدت بخشیده و اوضاع  کشور را ازفیض اباد تا فراه  بوخامت کشیده بود  . 



 شماری از مردم    گروهای  را که از پاکستان وایران می امدند   انها را  مجاهد و سرباز ازادی می خواندند  که  علیه حضور شوروی  گویا دست به جهاد زده بودند  . اما اکثریت  مردم  میدانستند که   انگیزهء ورود ارتش شوروی  به کشور نخست از همه در  شدت  تجاوزات از پاکستان و ایران البته « بکمک غرب »‌ علیه افغانستان  نهفته بود  که  شوروی به کمک اش شتافته  بود .  ثانیآ  کسیکه خودش اسیر بیگانه و ابزار دست  دشمن باشد او چگونه می تواند سرباز ازادی باشد از اینرومردم انها را اشرار نامیده بودند  .

 انچه را که ما  در میدان نبرد شاهدش بودیم جهاد  گروهای جهادی علیه شوروی ها  از قاطعیت و شدت برخوردار نبود این گروهای القاعده عربی بودند که علیه شوروی ها بشدت  می جنگیدند یا میکشتند یا کشته می شدند .   اما  شدت  جنگ و جهاد گروهای جهادی پاکستانی و ایرانی را  علیه  قوتهای مسلح کشورنمیتوان منتفی کرد  همیشه  از شدت خود برخوردار بود  .

 در سال ۱۳۵۹خ  فرماندهی  لوای ۶۵ میکانیزه مربوط فرقه ۱۴  را بدوش  داشتم   وظایف اصلی ما را در پهلوی ارتقای احضارات محاریوی    تامین امنیت مردم  و لگام زدن به فعالیت های ترورستی  اشرار تشکیل داده بود .

 در ساحه مسولیت ما  چند فرمانده  اشرار که  عمده ترین و پر منفعت ترین  فعالیت  جهادی  انها را بر علاوهء  تروریسم ،  راهگیری تشکیل داده بود  و ما بانها درگیر بودیم عبارت بودند  آز:

  ۱-  تاج محمد معروف به قاری با با

  ۲-  حاجی سربلند خان در ولسوالی قره باغ 

  ۳- لاجورد  در قره باغ 

  ۴-  شیخ و ثوقی - جاغوری 

    ۵ -ادم خان   منطقه جنگل باغ 

     ۶- ملا شانور

      ۷- قاری عبدالله ولسوالی مقر 

      

 ۱- قاری با با که یکی از فرماندهان  حرکت انقلاب اسلامی  مربوط مولوی محمد نبی محمدی ، ساحه  فعالیت وی را ولسوالی اندرو مسیر پکتیکا تشکیل داده بود  قاری بابا در دو کارروایی بشهرت رسیده بود  ، یکی ادم خواری  و دیگری زمین خواری .

 او  بگونه مستدام  برسرک که به سمت جنوب ولایت پکتیکا    امتداد دارد حمله میکرد و راکبان موتر ها را چور چپاول  می نمود ،  وبقول شاهدان اندیار طلعت بد او از افعال بدش نمایندگی میکرد بنابر ان   بر همه کسانیکه اشتباه میکرد که گویا با دولت ارتباط دارد  انها را  بی درنگ  تیرباران میکرد  . در باره قصی القلبی و بیرحمی وی گقته می شد . بعد ازیورش سلطان علاوالدین ملقب به جهانسوز در ۵۲۵ هجری قمری که غزنی را اتش زد  و شهر  درطعمه های اتش سوخت و تلفات گسترده بجا گذاشت  ، از ان به بعد جایگاه  دوم درخونریزی و تبهکاری در غزنی را  قاری با با احراز میکند . 

- قاری بابا در برهه دیگر بعد از ۸ ثور۷۱ خ اوانیکه مجاهدین  در اثریک کودتای ایتلافی با شرکت چند نظامی دولتی  که به سوگند خود وفا دار نماندند  به قدرت رسیدند ،  برهان الدین ربانی وی قاری با با  را ،  بعنوان  مشاطه گراستبداد  که در توحش و خونخواری  ید طولا داشت  بحیث والی غزنی گماشت .

   دو -  قاری بابا در زمین خواری نیز از سر امد اقران بود .  بند سرده  بعنوان یکی از بند های پرفیض که چند هزار هکتار   زمین زراعتی را ابیاری می نماید  ،  وی   بخش های  از زمین های انرا  با ساختن اسناد جعلی برای خود و خانواده اش  تصرف کرده و قصر باشکوهی  برای خود اعمار کرد و با خدم و حشم انجا زندگی میکرد 

  قاری بابا  در زمان حکومت موقتی کرزی در سال ۱۳۸۰ خ  که امریکایی ها گروهای مجاهدین رقیب طالبان را بقدرت گماشتند    دوباره والی غزنی مقرر گردیده بود .  اما میدانیم  خونهای ناحق دست از دامان قاتل بر نمی دارد  ، ارواح جانباختگان بعنوان منتقم در گلوله های مخالفانش رسوخ میکند    در ماه مارچ سال ۲۰۰۶م در ولسوالی اندر در مسیر سرک که خودش صد ها نفر بیگناه را  هم انجا   بقتل رسانده  بود او را با چهارمحافظ اش روانه  جهنم میکند   .  

-----------------------------------------

 تذکر-- جهاد افغانی که بمنزله جهاد اسلامی کاذبانه شهرت یافت  بهمان اندازه که عوام پسند بود بیشتر ازان یک اندیشهء جنگ افرین  ترورستی و ویرانگر بود ، جنگهای داخلی که صد ها هزار کشته بر جا گذاشت  حضور امریکا و ناتو  پی امد  جهاد افغانی است . 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر