۱۴۰۴ آذر ۱, شنبه

گذارش زوگانف



گزارش گنادی زیوگانف، صدر کمیته مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه، در پلنوم کمیته مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه، ۱۵ نوامبر ۲۰۲۵
رفقای عزیز! هدف حزب ما ارائه الگوی برای توسعه اجتماعی و چشم‌انداز آینده به مردم و مبارزه برای قدرت و پیشبرد جامعه است .ازما درخواست می شود که حزب کمونیست با وظیفه‌ای مهمی روبرو است. هر موقعیت خاص را با حمایت از کارگران وچشم انداز سوسیالیسم باید مرتبط کنیم.
امروز ما درحال گفتگو برای پیروزی برنامه خود هستیم. ما در حال بحث در مورد محتوای اجتماعی-اقتصادی و ارزیابی پیشرفت مبارزه برای اجرا هستیم.در سال ۲۰۲۶، حزب کمونیست فدراسیون روسیه قصد دارد در انتخابات دومای دولتی شرکت کند. ما رویکردهای خود را برای توسعه کشوردر پلتفرم انتخاباتی ارائه خواهیم داد. امروز، ما گامی اساسی درتوسعه برمی‌داریم.
جهانی که در آن زندگی می‌کنیم.
تهیه اسناد سیاسی ما تلاشی برای پنهان کردن اهداف واقعی یا فریب شهروندان نیست. این دقیقاً عملی است که پوپولیست‌های بورژوا همیشه انجام می‌دهند. کمونیست‌ها با مقاصد روشن، اعلام نظر آشکار و حرکت قاطعانه به جلوشناخته می‌شوند وبرای دستیابی به این هدف،جمع کاملی از عوامل و روندها را در نظرمی گیرند. همین تحلیل جامع است که 19-مین کنگره حزب کمونیست فدراسیون روسیه در ژوئیه امسال ارائه داد. امروز، ما بر اساس ارزیابی‌های آن درجامعه عمل می‌کنیم.
بشریت در حال تجربه یک نقطه عطف است.
هم مخالفان هم حامیان سرمایه داری دراین مورد اتفاق نظر دارند. درعین حال، نیروهای مختلف محتوای این تغییرات را به طور متفاوت ارزیابی می‌کنند. جهت این تغییرات موضوع جدی ‌ترین تأمل و بحث های داغ وجود دارد.
اردوگاه نئولیبرال با نگرانی در مورد گرایش‌های «اقتدارگرایانه» و محدود کردن جهانی شدن صحبت می‌کند. طبق تفسیر آنها، «عصر دیکتاتورها» فرا رسیده است.می گویند: این [سیاست/مکانیزم/…] دستاوردهای «بازار آزاد» و دموکراسی را از بین میبرد. آنها ظاهرا می خواهند بنام «ارزش ها» اقتصاد را تضمین ، مشکلات اجتماعی را کاهش دهند تا مردم جهان را به هم نزدیک‌ ترکنند.
اردوی محافظه‌کاران دیدگاه کاملاً متفاوتی نسبت به روندهای معاصر دارد.
آنچه لیبرال‌ها به آن افتخار می‌کنند، محافظه‌کاران آن را تقبیح می‌کنند. آنها به فرسایش «ارزش‌های سنتی» و فرسایش پایه‌های «تمدن غربی» اشاره می‌کنند. آنها معتقدند که مشکلات معاصر با پیروزی ایده‌های «چپ‌گرایانه»، هجوم مهاجران، تحمیل دستور کار اقلیمی و غیره تشدید می‌شود.
اما طرفداران هر دو رویکرد، از ادامه تسلط سرمایه دفاع می‌کنند. آنها بیشتر نگران حفظ سود و نفوذ سیاسی در دست برخی از گروه‌های الیگارشی هستند. نیروهای ضد بورژوازی اساساً موضع متفاوتی دارند. برای کارگران و پیشتازان آنها – احزاب چپ – این یک رویارویی ساختگی است. هر دو مخالف ما اشتباه می‌کنند!
دونالد ترامپ نمونه بارزی از انتخاب نادرست بین لیبرال‌ها و محافظه‌کاران است.
در نگاه اول، او در مبارزه خود علیه دموکرات‌ها، وارد نبردی شدید با طایفه‌های الیگارشی شده است. اما اگر عمیق‌تر بررسی کنید، مشخص می‌شود: ترامپ نماینده بزرگترین سرمایه است. بنابراین، اقدامات او نمونه‌ای از یک یورش امپریالیستی است.
سرعت و عمق تغییردرجهان نیازمند تحلیلی متفکرانه مبتنی براصول مارکسیستی دارد. بدون آن، کمونیست‌ها در گردابی از منافع خارجی دست و پا خواهند زد.
ما باید پیوسته از گرداب جزم‌اندیشی بورژوایی خارج شویم و به فضای پرولتری برای مبارزه وارد منافع واقعی مردم شویم. اولین و مهم‌ترین روند جهانی، بحران عمومی سرمایه‌داری است. همانطور که مارکس و انگلس نشان دادند، بحران‌ها از ویژگی‌های جدایی‌ناپذیر نظام سرمایه‌داری هستند.
در آغاز قرن بیست و یکم، آنها بسیار عمیق‌تر از بحران‌های قبلی تولید شده‌اند. نسل‌های فعلی شاهد فرایندی فراتر از آن هستند – بحرانهای عمیق در بنیان‌های نظام بورژوازی برای چندین قرن، سرمایه‌داری رشد کرده و منابع بیشتری را جذب کرده است. ابتدا، بورژوازی دهقانان را از زمین بیرون راند. سپس فتوحات استعماری را در آمریکا و آفریقا، آسیا و استرالیا آغاز کردند. سرمایه‌داری با استفاده از کار برده در مزارع، تجارت برده را احیا کرد. مبارزه قدرت‌های امپریالیستی برای توزیع مجدد مستعمرات به یکی از دلایل اصلی دو جنگ جهانی (اول- دوم) تبدیل شد که در آن ۸۰ میلیون نفر جان باختند. فروپاشی امپراتوری‌های استعماری، استعمار نو را به عرصه آورد. منابع طبیعی از کشورهای در حال توسعه استخراج شد. از نیروی کار ارزان سوءاستفاده شد. وام‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها تحت قراردادهای سنگین اعطا شدند. کشورها به بدهی کشیده شدند. فشار سیاسی و حتی نظامی به ابزارهای مالی نفوذ اضافه شد.
تا قرن بیستم، «محدودیت‌های رشد» سرمایه‌داری آشکار شده بود. کارل مارکس آنها را به عنوان قانون کاهش نرخ سود تعریف کرد. این روند، محدودیت‌های تاریخی شیوه تولید سرمایه‌داری را بیان می‌کند.
نابود ساختن خائنانه اتحاد جماهیر شوروی به تأخیر در فروپاشی سرمایه‌داری کمک کرد.
بازارهای اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپای شرقی، که نزدیک به نیم میلیارد نفر جمعیت داشتند، به روی الیگارشی جهانی گشوده شد. هرچند ورود چین، ویتنام و سایر کشورها به اقتصاد جهانی به مهار بحران سرمایه‌داری کمک کرد. اما این اثر موقتی بود. در آغاز این قرن، نقص‌های سیستمی، سرمایه‌داری را به بحران ۲۰۰۸ سوق داد.عدم تعادل اقتصاد جهانی به طور طبیعی بر زندگی سیاسی تأثیر گذاشته است. «مرکز» سرمایه‌داری، که توسط ایالات متحده و کشورهای اروپای غربی نمایندگی می‌شود، جایگاه خود را به عنوان هژمون بلامنازع از دست می‌دهد. اما این یک روند کند است. سلطه ایالات متحده توسط ۷۰۰ پایگاه نظامی در سراسر جهان پشتیبانی می‌شود. ناتو رهبری آشکاری در زمینه تسلیحات دارد. غرب هنوز هم افسار سیستم مالی جهانی را در دست دارد. صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی همچنان بزرگترین موسسات مالی هستند. کل منابع صندوق بین‌المللی پول ۱.۳ تریلیون دلار تخمین زده می‌شود.
«بلک راک»، بزرگترین شرکت سرمایه‌گذاری مستقر در ایالات متحده، در بیش از ۱۰۰ کشورجهان مشتری دارد. این شرکت دارایی‌هایی به ارزش ۱۳.۵ تریلیون دلار را مدیریت می‌کند. این یک هفتم تولید ناخالص داخلی جهان است. قابلیت‌های بلک راک پنج برابر بیشتر از مجموع تولید ناخالص داخلی تمام کشورهای آفریقایی و قابل مقایسه با منطقه یورو است.امپریالیست‌ها رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی قدرتمند را کنترل می‌کنند. آنها به تولید فیلم و سایر مکانیسم‌های فرهنگ توده‌ای متکی هستند. همه اینها ابزارهای مهم اطلاعات و دیکته ایدئولوژیک غرب هستند. و این را نمی‌توان نادیده گرفت.
بهرحال، ابرهای الیگارشی جهان در حال جمع شدن هستند.
مراکز توسعه جدیدی در حال ظهور هستند. از نظر برابری قدرت خرید، تولید ناخالص داخلی چین از ایالات متحده پیشی گرفته است. هند از ژاپن، آلمان و بریتانیا پیشی گرفته است.
ظهوراقتصادی کشورهای جنوب جهان پیامدهای سیاسی قابل توجهی دارد. بریکس و سازمان همکاری شانگهای اهمیت روزافزونی پیدا می‌کنند و به جایگزین قدرتمندی برای گروه هفت تبدیل می‌شوند. با این حال، ظهور جهان چند قطبی جنبه‌ی منفی نیز دارد. اکثر کشورهای بریکس در چارچوب سرمایه‌داری باقی می مانند. در حالیکه باید برای استقلال بیشتر تلاش ‌کنند، «قطب‌های» جدید هنوز به سیستم بورژوازی اعتراض نکرده اند….
متن کامل گزارش در وب‌سایت کمیته مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه موجود است.
گفتگوی گنادی زیوگانف پس از پلنوم با الساندر گاموف ناظر سیاسی، ستون‌نویس روزنامه «کومسومولسکایا پراودا»، مجری رادیو «کومسومولسکایا پراودا»، عضو آکادمی مطبوعاتی روسیه.
گنادی زیوگانوف پس از پلنوم به من گفت: «به لطف پخش زنده، حدود 50000 نفر شرکت کردند. نمایندگانی از همه جبهه‌ها حضور داشتند تعداد زیادی از شهرها و جمهوریها از جمله مینسک، کیشیناو….با ما درتماس بوده اند.
گنادی آندریویچ می گوید من مشاهده کردم چهره‌های جوان زیادی در سالن حضور دارند……حزب ما، به طور قابل توجهی جوان‌ تر شده است. نهادهای حاکم بر حزب کمونیست فدراسیون روسیه و همینطور……
«تعداد زیادی پرسنل نظامی – با نشان‌ها و مدال‌هایی بر سینه‌هایشان – حضور داشتند…»
«نمایندگان و نمایندگانی از همه جبهه‌ها به پلنوم ما آمدند.»
معمولاً مطالبی مانند پلنوم کنونی را برای مقامات مختلف ارسال می‌کنیم»…»
«این بار همینطور خواهد بود.» ما گزارش اصلی و تصمیمات پلنوم را به صدها آدرس، در درجه اول برای رئیس جمهور روسیه، دولت، پارلمان و رسانه‌ها ارسال خواهیم کرد.
آنچه صدر حزب کمونیست فدراسیون روسیه در پلنوم گفت:
– ما هرگز فراموش نکرده‌ایم که ۱۰۰ سال پیش، این انحصارات تجارت بزرگ بودند که نازیسم را به وجود آورد. وقتی هیتلر، موسولینی، فرانکو و همدستانشان قدرت را به دست گرفتند، منجر به وحشتناک ‌ترین جنگ تاریخ بشریت شد. جنایت به کوره‌ها ی انسان سوزی و اتاق‌های گاز بوخنوالد و آشویتس، به تخریب گرنیکا – خاتین (دهکده ایی دربلاروس که توسط فاشیست ها به آتش کشیده شده تنها یک کودک بجا ماند بنای یاد بود-م) ودیگر فاجعه محاصره لنینگراد است که آشکار شد.
– مهمترین رویدادهای امسال، سالگرد دو پیروزی بزرگ است. ۸۰ سال از شکست نازیسم هیتلری و نظامی‌گری ژاپن می‌گذرد. ​​هر یک از این تاریخ‌ها در مرکز کار نظری و ایدئولوژی، بین‌المللی و اطلاعاتی ما قرار داشته‌اند.
– فاشیسم در نورنبرگ شکست خورد و محکوم شد. اتحاد جماهیر شوروی و متحدانش خستگی‌ناپذیر این را به ما یادآوری کردند. یک جنبش قدرتمند کمونیستی و ضد جنگ فعال بود.
– سرمایه جهانی از ارتباط مستقیم با نئونازیسم اجتناب کرد و آن را در پس‌ زمینه نگه داشت. اکنون، حاکمان غربی هرگونه فروتنی باقی مانده را کنار گذاشته و آشکارا از فاشیسم حمایت می‌کنند. حکومت نظامی زلنسکی مملو از سلاح است. «لجن زارهای قهوه‌ای» فاشیستی امیدوارند انتقام تاریخی بگیرند
– ایالات متحده و ناتو به طور فزاینده‌ای گستاخانه عمل می‌کنند. تلاش‌هایی برای سرنگونی دولت درکشور بلاروس، ونزوئلا و نیکاراگوئه انجام شده است. روسیه، چین، کوبا، کره شمالی و سایر کشورها در تیررس تحریم‌ها، باج‌گیری و تهدیدها قرار دارند.
استعمار نو حضور قدرتمند خود را مطرح می‌کند.
مردم از گرسنگی و کمبود مراقبت‌های پزشکی ،با دستان تروریست‌ها و درگیری‌های مسلحانه جان خود را از دست می‌دهند. در اوکراین، نوار غزه و دیگر گوشه‌ کنارهای کره زمین «خونها ریخته» می شود.
سیستم‌های سیاسی غربی به استبداد مطلق تبدیل شده‌اند. آنها ارتباط خود را به آرمان‌های دموکراسی، آزادی و انسان‌گرایی از دست داده‌اند. جهان ‌گرایان مشتاقند بشریت را به اردوه گاه کاراجباری با فن آوری نوین الکترونیکی تحت کنترل خود سوق دهند…..باید با همبستگی نیروهای مترقی سیاره ما،نئوفاشیسم و ​​جنگ ‌طلبان را به عقب نشینی وادارکنند.
لینگ گفتگوی گنادی زیوگانف با الکساندر گاموف عضو آکادمی روسیه، ناظرسیاسی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر