۱۴۰۳ بهمن ۷, یکشنبه


 از پوپولیسم تا فاشیسم، از خمینی تا ترامپ – 

مرجان افتخار.

 اخبار روز :

 به گواه تاریخ گذاراز پوپولیسم به فاشیسم نه پیچیده‌ است و نه غیر ممکن. سرکوب آزادیها، وارانه کردن واقعیت، رهبر و پیشوا سازی، اعتقاد و باور بی چون و چرا به رهبر، ساختن کیش شخصیت، باور و قبول بلند پروازیها و دروغ پردازیهای رهبر بعنوان حقیقت مطلق، توسل به خشونت و سرکوب، زور و قدرت نمایی حتی لشکر کشی و جنگ افروزی همه از مشخصات شناخته شده فاشیسم هستند که ما در جمهوری اسلامی از سال ۵۷ تا کنون شاهد آن هستیم. و امروز با دونالد ترامپ در راس بزرگترین کشور سرمایه داری جهان صدای پای فاشیسم با گامهای بلند به گوش میرسد. 

بار دیگر در سالگرد ” بهمن” هستیم. بهمنی که میلیونها نفر از کارگران، زحتمکشان، تهیدستان، حاشیه نشینان و زاغه نشینان  برای فرار از نکبت فقر و تنگدستی و دست یابی به یک زندگی انسانی و آزادی  درآن شرکت داشتند. در کنار همه آنها دانشجویان، زنان و روشنفکران که زیربار سنگین خفقان، زندان، شکنجه و  سرکوب دیکتاتوری سلطنت و ساواک کمر خم کرده بودند فضایی بدست آوردند.وسعت و گسترش “بهمن” چنان بود که مرزها را در نوردید و تمام کشورهای منطقه خاورمیانه را فراگرفت

اما این “بهمن” خیلی زود بدست قدرت سازمان یافته روحانیت مسیر دیگری پیدا کرد. پوپولیسم اسلامی با اتکا و حمایت مردمی که باورها واعتقادات اسلامی در تار و پود زندگی آنها نقش مهمی داشت از همان ابتدا تمام عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در دست گرفت و قدرت مطلق خود را تثبیت کرد. پوپولیسم اسلامی که خمینی رهبری آنرا در دست داشت با تمام تجربه‌های تاریخی جهان و حتی خاورمیانه متفاوت بود. برای مقایسه نمونه‌های کلاسیک و کمتر کلاسیک از پوپولیسم یادآورمی‌شود.

پوپولیسم تقریبا در تمام کشورهای جهان بویژه در آمریکا لاتین گذشته ای تاریخی دارد در کمبیا Rojas Pinilla در آرژانتین Péronاز نمونه های کلاسیک پوپولیسم در آمریکای لاتین می توان از Vargas Getulio همچنین از Victor Raul Haya de la Torreیا رهبر جنبش دانشجویی در پرو  در ونزوئلا نام برد. Hugo Chavez یکی از چهره ها و شخصیتهای پوپولیست برزیل.

در هر منطقه یا کشوری شاخص های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهتگی در شکل‌گیری این یا آن نوع از پوپولیسم تعین کننده هستند، اما می‌توان  یک یا دو شاخص بعنوان «محور و یا هویت»جنبش پوپولیستی را  برجسته کرد. 

 مثلا در آمریکای لاتین «ناسیونالیسم» برجستگی داشت و موضوعاتی مانند “زبان و مذهب” نقشی در جنبش های پوپولیستی نداشتند. بر عکس در خاورمیانه دو عامل “زبان و مذهب” در جنبشهای مبارزاتی و پوپولیستی کاملاً برجسته هستند که در حفظ و پایبندی بر آداب، رسوم هویت فرهنگی، زبانی و دینی تأکید   داشتند.

بطوریکه یکی از شاخص های مهم افراد یا احزاب پوپولیستی که قدرت سیاسی را بدست گرفتند پاسخ دادن و آرام کردن احساسات شدید ضد “غرب فاسد” منحرف، ستمگر و ظالم وطرح هویت “عربی یا اسلامی” بود. به همین خاطر احزاب بعث عراق، سوریه و مصر را در ردیف “پوپولیسم” گذاشتند. بطوریکه  پوپولیسم یا “عرب گرایی” مترادف شد.

در مورد ناصر نظرات متفاوت است. بعضی او را پوپولیست- ناسیونالیست و بعضی دیگر پوپولیست- سوسیالیست نامیدند. ولی    هیچ جریانی او را پوپولیست مذهبی نمی‌داند. بسیاری از تحلیلگران ناصر را یکی از رهبران و چهره کاریزماتیک دنیا عرب می‌دانند
  همچنین پوپولیسم نوع آتاتورک در ترکیه بازتاب تدوین «ملیت و زبان ترک»  و تنها هویت ملی شد. او بر  این باور بود که تحت شرایطی از نظر فرهنگی همه ملیت های دیگر به یک «جمعیت همگرا»  تبدیل خواهند شد.

جامعه شناسی سیاسی پوپولیسم

بسیاری از نطریه پردازان سیاسی، اجتماعی و جامعه شناسان بر این باورند که پوپولیسم پدیده سیاسی و اجتماعی است فاقد ایدئولوژی و تعریف مدون. پدیده ای که متعلق به طبقه معین اجتماعی نیست. ظرفی است فرا طبقاتی که بر بستربحرانهای اقتصادی و سیاسی شکل می گیرد

تجربه های تاریخی درکشورهای مختلف نشان می دهد که پوپولیسم محدود به یک طبقه اجتماعی، گرایش سیاسی یا ایدئولوژیک نیست. اما یک مشخصه بارز در تمام جنبشهای پوپولیستی وجود دارد، در هیچ یک ازاین جنبشها هژمونی طبقه کارگر وجود ندارد. یا زمانی که طبقه کارگربه هردلیلی بعنوان “آلترناتیو” نمی تواند عرض اندام کند.

در واقع هدف پوپولیسم جلو گیری از دگرگونی و تحول به سمت انقلاب اجتماعی و کنترل اوضاع سیاسی است. به عبارت دیگر پوپولیسم سیاستی است که هدف آن در درجه اول کنترل و مهارکردن مبارزه طبقاتی است.
یکی از ویژگیها پوپولیسم موردخطاب قرار دادن مستقیم و بدون واسطه “مردم” و بدون در نظر گرفتن جایگاه طبقاتی آنها برای تغییرات بزرگ است.تنها رهبر کاریسماتیک با تمام خصوصیت و ویژگیهای پوپولیستی نیست که مردم را بدنبال خود می کشاند. گروهها و طبقات اجتماعی بخصوص جریانها و مراکز مذهبی و نزدیکی آنها با رهبران پوپولیستی نقش مهمی دارند..

از پوپولیسم تا فاشیسم

از بین همه نمونه های پوپولیسم در اروپا یا کشورهای آمریکای لاتین حتی پوپولیسم آتاتورک و یا ناصر در مصر، خمینی و حکومتی جمهوری اسلامی عقب‌مانده ترین و ارتجاعی ترین نوع پوپولیسم در همان سالهای ابتداء پس از بهمن سال ۵۷ بود.  ایجاد رعب و وحشت، سرکوب، سازماندهی گروههای فشار حزب اللهی، اعدامها، اسلامی کردن تمامی سیستم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه در ابعاد گسترده این رژیم را به دستگاه مخوف سرکوب تبدیل کرد. در سالهای بعد مافیای اقتصادی،غارت و فساد در ابعاد کلان از یک سو و سیاست کشور گشایی برای اهداف ایدِئولوژیک، جنگ و جنگ افروزی  خارومیانه رابه میدانی برای تروریست ها و گروه‌های تروریستی اسلامی به منطقه ای وحشتناک تبدیل کرد.همه شاخص هایی که تنها با فاشیست هیتلرو یا موسیلینی قابل مقایسه است.هیچکس نمی‌تواند نقش جمهوری اسلامی را در جنگی که به کشتار بیش از ۴۸ هزار نفر از فلسطینیها در غزه منجر شد انکار کند. جنگی  که دست وحشیگری اسراییل بطور مشخص نتانیاهو و سران ارتش اسراییل را در این نسل کشی، آوارگی و بی خانمانی فلسطینها باز  گذاشت. یا نقش جمهوری اسلامی و سیاستهای این رژیم را در کشتار مردم سوریه و روی کار آمدن گروه تروریستی اسلامی تحریرالشام نمی‌توان نادیده گرفت. 

سالها است که جمهوری اسلامی با مسأله هسته ای و تحریمهای تمام کشورهای سرمایه داری جهانی ۸۵ میلیون نفر را به گروگان گرفته است. امروز مردم با نرخ تورمی بیش از ۵۰ % ، گرانی مایحتاج عمومی و بیش از شسصت میلیون زیر خط فقر و نداشتن ابزارهای مبارزاتی تنها با تنگناهای زندگی روزانه دست به گریبان هستند. اگر چه کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان و همه مزد بگیران با شجاعتی بی‌نظیر و زیر سرکوب وحشیانه، زندان و احکام اعدام خیابان را عرصه مبارزات خود کرده‌اند اما واقعیت این است که هنوز ابزار همبستگی مبارزاتی را ندارند .ابزاری که اعتصابات و اعتراضات پراکنده را برای اتحاد و مبارزه نهایی سازماندهی کند. آیا ما با خیزش های فراگیرتر و سازمانیافته تر از دی ماه ۹۶ ، آبان ۹۸ و یا خیزش ۱۴۰۱ روبرو خواهیم شد؟ واقعیت شرایط زندگی لایه ها و طبقات فرو دست و به تنگ آمده  چنین پیش‌بینی را در  برابر ما قرار می دهد. اما فقدان آلترناتیو روشن و انقلابی در برابر وضعیت موجود نگران کننده است. زیرا همه جریانهای فاشیستی سلطنت طلب با توچه به قدرت مالی، ارتباطات با سران کشورها ی امپریالبستی ودر دست داشتند رسانه ها می‌توانند خطر اصلی در خیزشهای آینده باشند. 

 فاشیسم در سطح جهانی  

در بیشتر کشورهای جهان بویژه در اروپا احزاب راست افراطی در راس قدرت هستند، مثل اطرایش، هلند، ایتالیا، مجارستان، آلمان با حزب «آلترناتیو برای آلمان» و فرانسه هم در لبه پرتگاه  حزب مری لوپن اکثریت نسبی مجلس با ۱۱ میلیون رأی دهننده را در احتییار دارند.در کشورهای دیگر از جمله هند و آرژانتین هم دقیقاً احزاب راست افراطی و نژاد پرست در قدرت هستند.

   از دوشنبه ۲۰ ژانویه دونالد ترامپ با ۱۳ نفر میلیاردراز جمله «ایلان ماسک، مارک زاکربرگ، جف بزوس وسام آلتمن» در راس کشوری قرار گرفتند که بزرگترین کشور امپریالیستی جهان است. در‌واقع برزگترین و قدرتمند ترین کشور سرمایه داری و نظامی جهان که متأسفانه ترامپ با رأی در صد بالایی از کارگران، تهیدستان و مهاجرین بقدرت رسید. 

ترامپ و میلیارد های کابینه او به عبارتی رابطه «سرمایه و قدرت» را تعریف می‌کنند. نگاه کنیم به فرمانهای اجرایی ترامپ:خروج از توافق بین‌المللی اقلیمی پاریس، خروج از سازمان جهانی بهداشت و سلامت یا برسمیت شناختن تنها دو جنس و حذف جنسیتهای دیگردر تمامی حوضه ها و ارکان رسمی جامعه. که یاد آور «یهودی ستیزی نازیسم هیتلری» است. فرمان دیگردر مورد اخراج مهاجرین هم چیزی به غیر از رویکرد فاشیستی  «سرمایه و قدرت» نیست. 

تهدید های علنی دیگر در سطح جهانی در مورد تصاحب خلیج مکزیک، تصاحب گرینلند دانمارک در منطقه ای در قطب شمال، تصاحب تنگه پاناما  و اعلام اینکه کشور پهناورکانادا ۵۱ مین ایالت آمریکا خواهد شد همه نشانهایی از «قدرت و  سرمایه»  بعبارت دیگر نشانه های فاشیسم این دوران در سطح جهانی است که جهان باید در برابراین شوالیه یکه تاز زانوبزند. 

زمانی که چپها، سوسیالیستها، برابری طالبان و آزادیخواهان چشم اندازی برای توده مردم ندارند، یا آنقدر ضعیف و پراکنده  هستند که اساساً مطرح نیستند این فاشیسم است که یکه تاز و میدان‌دار می شود

۱۴۰۳ دی ۲۹, شنبه

 

زارا واگن‌کنشت؛ سیاستمدار ایرانی‌تبار و نماد چپ‌گرایی آلمان

۱۴۰۳ دی ۲۸, جمعه

زارا واگن‌کنشت، سیاستمدار ایرانی‌تبار و چپ‌گرا در آلمان از سال‌ها پیش مورد توجه افکار عمومی در آلمان است. گرچه حزب واگن‌کنشت از آرای زیادی برخوردار نیست، ولی او به عنوان نامزد صدراعظمی وارد کارزار انتخابات شده است.

https://p.dw.com/p/4pGNH
زارا واگن‌کنشت، سیاستمدار چپ‌گرا و ایرانی‌تبار در آلمان
زارا واگن‌کنشت، سیاستمدار چپ‌گرا و ایرانی‌تبار در آلمانعکس: Christian Mang/REUTERS

زارا واگن‌کنشت روز ۱۶ ژوئیه سال ۱۹۶۹ در شهر ینا واقع در ایالت تورینگن آلمان از پدری ایرانی و مادری آلمانی متولد شد. طبق برخی گزارش‌ها و مصاحبه‌ها، سارا خردسال بود که پدرش این خانواده را ترک کرد و به ایران بازگشت. سارا واگن‌کشت از صحبت درباره پدر ایرانی‌اش اجتناب می‌کند و در برخی مصاحبه‌ها گفته که تلاش‌ها و جستجو‌هایش در یافتن پدر ناموفق بوده است.

او در مصاحبه‌ای با بیان اینکه احتمال کمی می‌دهد که پدرش در قید حیات باشد، افزود: «با این وجود تا زمانی که به ایران سفر نکنم نمی‌توانم در این باره اطمینان داشته باشم؛ بیشتر مایل هستم خاطره‌های دوران کودکی را همان‌طور که بودند، حفظ کنم.»


اغلب رسانه‌های فارسی‌زبان نام او را زهرا یا سارا می‌نویسند؛ هرچند که این نام به آلمانی، زارا تلفظ می‌شود. آنگونه که برخی رسانه‌های آلمانی نوشته‌اند، او جز چند کلمه ساده نمی‌تواند به فارسی صحبت کند.

زارا واگن‌کنشت سال ۱۹۸۸ میلادی دیپلمش را در برلین گرفت و سپس در رشته فلسفه و ادبیات مدرن آلمانی تحصیل کرد و موضوع پایان‌نامه‌اش تفسیر کارل مارکس از فریدریش هگل بود. او اکتبر سال ۲۰۱۲ ضمن دفاع از پایان‌نامه‌اش با عنوان "محدودیت‌های انتخاب؛ صرفه‌جویی در تصمیمات و نیازهای اساسی در کشورهای توسعه‌یافته" موفق به اخذر مدرک دکترا در رشته اقتصاد شد.

زارا واگن‌کنشت، سیاستمدار چپ‌گرا و ایرانی‌تبار در آلمان
زارا واگن‌کنشت، سیاستمدار چپ‌گرا و ایرانی‌تبار در آلمانعکس: Michael Reichel/dpa/picture-alliance

به طور مشخص از سال ۱۹۹۱ رسما وارد فعالیت سیاسی و حزبی با گرایش چپ شد و رفته‌رفته بر دامنه فعالیت‌هایش افزود. واگن‌کنشت ابتدا به عضویت حزب سوسیالیسم دموکراتیک درآمد؛ حزبی که بعدها ضمن ادغام با تشکل موسوم به "کار و عدالت اجتماعی" به نام حزب چپ به فعالیت خود ادامه داد. او سال ۲۰۰۴ میلادی وارد پارلمان اروپا و پنج سال بعد به عنوان عضو حزب چپ‌ها وارد پارلمان آلمان (بوندستاگ) شد. واگن‌کنشت از جمله از سال ۲۰۱۵ و به مدت چهار سال رئیس فراکسیون چپ‌ها در بوندستاگ بود و سال ۲۰۱۰ نیز با کسب بیش از ۷۵ درصد آراء معاون حزب چپ شد.

او اغلب از مصاحبه‌های تلویزیونی استقبال می‌کند؛ بسیاری لباس‌های اغلب گرانقمیت او را با گرایش سیاسی‌اش ناهمخوان می‌دانند. برخی رسانه‌های آلمانی، واگن‌کنشت را سیاستمداری با صورت یخ‌زده توصیف کرده‌اند.

حزب موسوم به "اتحاد واگنکنشت" که سال گذشته با محوریت خود او تشکیل شده در نظرسنجی‌ها از  آرای بالایی برخوردار نیست، ولی قرار است واگنکنشت به عنوان نامزد صدراعظمی این حزب کارزار انتخاباتی خود را پیش ببرد.

مواضع سیاسی جنجالی

در عمر سیاسی زارا واگن‌کنشت موضع‌گیری‌های سیاسی جنجالی و بحث‌برانگیزی به ثبت رسیده است. او از جمله، در جریان بحران پناهندگان در سال ۲۰۱۵ از تصمیم آنگلا مرکل، صدراعظم وقت برای پذیرش صدها هزار پناهجو بویژه از خاورمیانه در حالی به شدت انتقاد کرد که بسیاری از هم‌حزبی‌هایش با این سخنان او هم‌نظر نبودند. 

عروسک نمادینی از زارا واگن‌کنشت در یک کارناوال در شهر دوسلدورف آلمان- ۱۲ فوریه ۲۰۲۴
عروسک نمادینی از زارا واگن‌کنشت در یک کارناوال در شهر دوسلدورف آلمان- ۱۲ فوریه ۲۰۲۴عکس: Thilo Schmuelgen//REUTERS

واگن‌کنشت همچنین بارها صراحتا توقف کمک نظامی آلمان به اوکراین و پیگیری مذاکرات با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه برای دستیابی به صلح را خواستار شده است؛ موضعی که از نظرش کاملا "ضدجنگ" است اما از دید بسیاری از منتقدان و مخالفان، او با چنین مواضعی عملا به راست افراطی در آلمان نزدیک می‌شود؛ شرایطی که از نظر برخی ناظران یادآور این جمله مشهور است که "راست‌گرایی و چپ‌گرایی افراطی، نهایتا جایی به یکدیگر می‌رسند."

برخی از کارشناسان مسائل سیاسی آلمان بر این باور هستند کە او با توجه به نگاه متفاوتش به‌ویژه در موضوع پناهجویان، رفاه اجتماعی و البته جنگ در اوکراین، احتمالا در میان بخش بزرگی از رای‌دهندگان محافظەکار، حامیان رأی حزب راست پوپولیست " آلترناتیو برای آلمان" (AFD) و در میان شهروندان ناراضی از وضعیت موجود، دارای پایگاه اجتماعی قدرتمند و فزاینده‌ای عمدتا در شرق آلمان است.

خود واگن‌کنشت در این‌بارە چنین می‌گوید: «حزب آلترناتیو برای آلمان به آدرسی اشتباه برای ناراضی‌ها از وضعیت موجود تبدیل شدە است. مردم آلمان به آدرس جدیدی نیاز دارند.»

در یکی از مهمترین تحولات در این خصوص، فراخوان مشترک واگن‌کنشت و آلیس شوراتسر، فعال فمینیستی و مدافع حقوق زنان آلمان برای تظاهرات روز ۶ اسفند سال ۱۴۰۱ در برلین در اعتراض به ارسال سلاح از آلمان به اوکراین، خشم رهبران حزب چپ را برانگیخت.

بیشتر بخوانید: تظاهرات مناقشه‌برانگیز "صلح" در برلین با حضور ۱۳هزار نفر

واگن‌کنشت در این تظاهرات از جمله گفت که به جای "یک جنگ فرسایشی بی‌پایان با ارسال تسلیحات مدام جدید"، باید به روسیه پیشنهادی برای مذاکره ارائه داد. طبق گزارش‌ها بیش از ۱۳ هزارنفر در این تظاهرات شرکت کردند که رقمی بیش از پیش‌بینی‌های پلیس و مقامات محلی بود.

سخنرانی واگن‌کنشت در یک تظاهرات در برلین در اعتراض به ارسال سلاح از آلمان به اوکراین- ۶ اسفند ۱۴۰۱
سخنرانی واگن‌کنشت در یک تظاهرات در برلین در اعتراض به ارسال سلاح از آلمان به اوکراین- ۶ اسفند ۱۴۰۱عکس: Monika Skolimowska/dpa/picture alliance

واگن‌کنشت در مقابل خشم هم‌حزبی‌هایش اما نه‌تنها از موضع خود پا پس نکشید بلکه این اختلاف‌نظر را دلیلی بر "افول غم‌انگیز" حزب چپ‌ها نامید.

درباره جنگ اسرائیل با شبه‌نظامیان تروریست در غزه نیز واگن‌کنشت مواضعی اتخاذ کرده که واکنش‌های گسترده‌ای را به همراه داشته است. او از جمله آوریل سال ۲۰۲۴ پس از کشته‌شدن شماری از کارکنان یکی از نهادهای بین‌المللی در غزه، خواستار توقف ارسال سلاح و تجهیزات از برلین به تل‌آویو و البته "تحریم تسلیحاتی" علیه اسرائیل شد.

وقتی واگن‌کنشت انشعاب می‌کند

سرانجام در پی بالاگرفتن اختلاف‌نظر زارا واگن‌کنشت با سران حزب چپ‌، اوایل آبان‌ماه سال ۱۴۰۲ او ضمن تایید گمانه‌زنی‌ها، در حالی جدایی خود را از این حزب اعلام کرد که از بسیاری جهات، اصلی‌ترین چهره این حزب به شمار می‌رفت.

جدایی سارا واگن‌کنشت از حزب چپ تنها بە خود او محدود نماند و از مجموع ٣٨ نماینده این حزب در بوندستاگ (پارلمان آلمان) ٩ نفر دیگر او را همراهی کردەاند.

مطالب بیشتر در زمینه انتخابات پارلمانی زودهنگام سال ۲۰۲۵ در آلمان را اینجا بخوانید 

زارا واگن‌کنشت، در کنفرانس خبری خود ضمن متهم کردن سران حزب چپ بە "رفتار غیر مسئولانه" گفت: «این (خروج از حزب چپ) یک تصمیم آسان نبود اما خواستە بسیاری از مردم از من بود. آلمان به یک شروع سیاسی جدید نیاز دارد. مردم می‌خواهند وضعیت از لحاظ سیاسی تغییر کند.»

تصویری از سخنرانی زارا واگن‌کنشت در پارلمان آلمان
تصویری از سخنرانی زارا واگن‌کنشت در پارلمان آلمانعکس: Britta Pedersen/dpa/picture alliance

زارا واگن‌کنشت سرانجام از ژانویه ۲۰۲۴ حزبی تازه به نام "اتحاد زارا واگن‌کنشت" تأسیس کرد و از آن پس، با فراغ بال بیشتری مواضع سیاسی خود را ابراز کرد؛ مواضعی که بسیاری آن را "پوپولیستی" می‌نامند.


از جمله این اقدام‌ها، خردادماه سال ۱۴۰۳ "اتحاد زارا واگن‌کنشت" (BSW) با صدور بیانیه‌ای سخنرانی ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، در پارلمان آلمان را بایکوت کرد. این بیانیه در ادبیاتی تند علیه زلنسکی تاکید کرد که او "در حال حاضر به ترویج یک مارپیچ بسیار پرخطر دامن می‌زند و از بروز یک درگیری هسته‌ای با پیامدهای ویرانگر برای تمام اروپا هم ابایی ندارد و از این رو، نباید از او با یک مراسم خاص در بوندستاگ آلمان تجلیل کرد."

نگرانی از قدرت گرفتن راست‌گراها و چپ‌گراهای تندرو

نگرانی‌ها درباره قرابت‌های فکری و سیاسی حزب واگن‌کنشت و راست‌گراهای تندرو در آلمان همچنان ادامه دارد؛ بویژه آنکه برخی نظرسنجی‌ها از افزایش اقبال عمومی نسبت به حزب تازه‌تاسیس واگن‌کنشت و راست‌گراهای تندرو خبر می‌دهند.

از جمله آنها در انتخابات ایالت براندنبورگ آلمان که روز ۲۲ سپتامبر سال ۲۰۲۴ برگزار شد، حزب راست‌گرای "آلترناتیو برای آلمان" بیش از ۲۹درصد از آرا را کسب کردند. این نتایج در حالی به‌دست آمد که بنا بر اعلام شماری از نهادهای مدنی در این ایالت، در جریان کارزارهای انتخاباتی "جو ضدمهاجر و ضدپناهجوی گسترده‌ای" به راه افتاده بود.

منتقدان مثلا به نظرسنجی موسسه فورسا در اکتبر سال ۲۰۲۴ اشاره می‌کنند که طبق آن، در میان طرفداران حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD)، ۷۵ درصد با حمایت اسرائیل از طریق تسلیحات مخالف هستند و در میان رای‌هندگان به حزب "اتحاد سارا واگن‌کنشت" حتی ۸۵ درصد با ارسال تسلیحات به اسرائیل مخالف کردند؛ آماری که با توجه به اظهارات تند واگن‌کنشت علیه اسرائیل و جنگ در غزه، چندان جای تعجب ندارد.


محافل و نهادهای یهودی نیز بارها نگرانی خود را از قدرت یافتن تندورهای چپ و راست در آلمان ابراز کرده‌اند.


 در مجموع، واگنکنشت در صحنه سیاسی آلمان  با ادغام سیاست‌های اقتصادی چپ و رویکرد‌های فرهنگی راست‌گرایانه (بویژه در زمینه مخالفت با مهاجران) به همان اندازه که موافقان پرشماری دارد، منتقدان و مخالفان زیادی نیز روبروی خود می‌بیند.

البته رویکرد احزاب متعارف و قدیمی در قبال حزب راست پوپولیست آلترناتیو برای آلمان بایکوت، عدم همکاری و ائتلاف و دورنگهداشتن آن از قدرت حتی در سطح مناطق و ایالات است، در حالی که حزب واگن‌کنشت در زمره احزابی به شمار می‌رود که ائتلاف و همکاری با آن با مانع چندانی روبرو نیست، چنان که همین حالا هم در دو ایالت در شرق آلمان جزیی از دولت‌های این ایالات است. این که در سطح سراسری تا چه حد ائتلاف و همکاری با این حزب موضوع روز شود بیش از همه به نتایج آرای این حزب بستگی خواهد داشت.

زارا واگن‌کنشت سیاستمداری ۵۶ ساله است که برای ایرانیان، تبار ایرانی‌اش جلب توجه می‌کند؛ برای آلمانی‌ها، مواضع جنجالی‌اش که گاه در قالب هیچ حزب و گروهی نمی‌گنجد؛ و برای جامعه جهانی نیز تاکیدهای پرشمارش مبنی بر اینکه مسیر آلمان باید تغییر کند.


۱۴۰۳ دی ۲۷, پنجشنبه

ناصر خسرو بلخی

 ناصرخسروبلخی قبادیانی که بود؟

ناصر خسرو قبادیانی (۳۹۴–۴۸۱ ه.ق) شاعر، جهانگرد، مبلغ مذهبی وحجت خراسان بزرگ بود که فلسفه، نجوم، طب وحساب می‌دانست و مانند حافظ و رودکی قرآن را از حفظ داشت. مزار او اکنون در روستای یمگان ولایت بدخشان کشورما، زیارتگاه مردم است.
ناصرخسرو “درخت تو گر بار دانش بگیرد ….. به زیر آوری چرخ نیلوفری را”
انقلاب درونی ناصرخسرو...
در سن چهل سالگی در ماه جمادی‌الآخر سال ۴۳۷ شبی درخواب دید که کسی او را می‌گوید (چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر بهوش باشی بهتر.) ناصر خسرو پاسخ داد «حکما چیزی بهتر از این نتوانستند ساخت که‌ اندوه دنیا ببرد.» مرد گفت «حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بیهُشی و بی‌خردی رهنمون باشد. چیزی باید که خرد و هوش را بیفزاید.» ناصر خسرو پرسید «من این از کجا آرم؟» گفت «عاقبت جوینده یابنده بوَد» و به سمت قبله اشاره کرد. ناصر خسرو در اثر این خواب دچار انقلاب فکری شد، از شراب و همه لذایذ دنیوی دست شست، شغل دیوانی را رها کرد و راه سفر حج در پیش گرفت.»
حکیم واندیشمند بزرگ ناصرخسرو مدت هفت سال سرزمین‌های گوناگون از قبیل ارمنستان، آسیای صغیر، حلب، طرابلس، شام، سوریه، فلسطین، جزیرة‌العرب، قیروان، تونس و سودان را سیاحت کرد و سه یا شش سال در پایتخت فاطمیان یعنی مصر اقامت کرد و از آنجا در دوران «المستنصر بالله» به مذهب اسماعیلی گروید و از مصر چهار بار به زیارت کعبه رفت. ناصر خسرو در سال ۴۴۴ بعد از دریافت عنوان «حجت» خراسان از طرف «السمتنصر بالله» رهسپار خراسان گردید. او در خراسان و به خصوص در زادگاهش بلخ اقدام به دعوت مردم کیش اسماعیلیه نمود، اما بر خلاف انتظارش مردم آنجا به دعوت وی پاسخ مثبت ندادند وسرانجام عده‌ ی تحمل او را نیاورده و در تبابی با سلاطین سلجوقی بر وی شوریدند و از خانه بیرونش کردند. ناصر خسرو از آنجا به مازندران رفت و سپس به نیشابور آمد و چون در هیچ کدام از این شهرها در امان نبود به‌طور مخفیانه می‌زیست و سرانجام پس از مدتی دربه‌دری به قلعه یمگان در نزدیکی بدخشان پناه برد و بقیه ۲۰ تا ۲۵ سال عمر خود را در یمگان بدخشان سپری کرد.
ناصرخسروی بلخی واسماعیلیه
ناصرخسرو قبادیانی بلخی، فیلسوف و شاعربلخی، قرن پنجم هجری پس از کسب علوم مختلف با «داعیان اسماعیلی مذهب»آشنا گشت و در اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود تبحر پیدا کرد وی بر اساس نگرش مذهبی خود به نظریه‌ای خاص درباره‌ی کلمه و سخن دست یافت او کلمه را وجودی می‌داند که با دو نوع آفرینش ابداعی و انبعاثی، ابتدا عقل و سپس نفس را هویدا می‌سازد. به نظر ناصر خسرو کلمه هدیه‌ی آسمانی و مبدأ ظهور کثرات است و کثرات از عقل کل تا افلاک و موالید و انبیا و...
ناصر خسرو بعد از سفرهای مختلف و مباحثه با بزرگان دینی ادیان مختلف سرانجام به فرقه اسماعیلیه گروید و در بین آنان به مقام «حجت» دست یافت. اما اسماعیلیه چه طریقه ی‌ است؟ «در نیمه دوم قرن هجری، واقعه‌ای در مذهب شیعه امامیه به وقوع پیوست و آن ظهورطریقه ی بود به نام «اسماعیلیه» که بنیان‌گذارانش معتقد بودند بر امامت اسماعیل، فرزند ارشد امام جعفر صادق که در سال ۱۴۵ هـ ق پنج سال پیش از وفات پدر، دنیای فانی را وداع گفته بود. اما پیروان اسماعیل وفات وی را انکار کردند و مدعی شدند که امام صادق (ع) به دلیل حفظ جان فرزندش از گزند حکومت عباسی، به ناچار مرگ او را اعلام نموده است، اسماعیل زنده و غایب از نظر است و روزی به‌عنوان امام قائم و موعود ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد می‌کند. بنابراین ادعا، اسماعیلیان به امامت امام موسی کاظم (ع) و امامان پس از او اعتقاد ندارند و سلسه امامت را به اسماعیل ختم می‌کنند.
از این‌رو در تاریخ مذاهب افراطی اسلامی، اسماعیلیه را با نام‌هایی چون اسماعیلیه، سبعیه، باطنیه، هفت امامی و... خوانده شده است.» اسماعیلیان علاوه‌ بر فعالیت‌های مذهبی و اعتقادی، چهره‌ ی سیاسی دارند، به جهت مخالفت با حکومت عباسیان. آنان عباسیان را غاصب و ظالم و بیدادگر می‌دانستند و در صدد براندازی حکومت آنها بودند. این تفکر آنان را به مبارزاتی پیگیر و همه جانبه وامی‌داشت تا سرانجام توانستند لحسا، یمن و بحرین را به تصرف درآورند و مقدمات تشکیل حکومت مقتدر فاطمی را فراهم کنند. حکومت فاطمیان مصر از سال ۲۷۹ تا ۵۶۷ هـ ق ادامه یافت و به تدریج به امپراطوری وسیع و مقتدری تبدیل شد. «اسماعیلیه به وحدانیت خدا، حقانیت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امامان تا امام جعفر صادق (ع) معتقدند، در قرآن علاوه‌ بر ترجمه ساده به تفسیر عرفانی پایبند هستد و به نظر آنان هر امام دوازده «حجت» دارد که هر حجت مامور تبلیغ دین در بخشی از زمین است که ناصر خسرو در اثر جستجو و تحقیق فراوان سرانجام، اصول اسماعیلیان را پذیرفت و در شبکه منظم آنان به مرتبه «حجت» نایل شد و پس از بازگشت از مصر مرکز حکومت اسماعیلیان چندی در بلخ –موطن خویش- به تبلیغ پرداخت اما خیلی زود مخالفانی و دشمنانی هم در حکومت و هم در متن مردم یافت و علمای سنی حکم قتل را به اتهام بددینی و قرمطی (قرمطی اسمی بود که دشمنان اسماعیلیه به آنان می‌گفتند) صادر کردند و او ناگریز به ترک وطن شد و سرانجام به قلعه یمگان پناه برد. در طی مدتی که تا آخر در این قلعه بود، اشعارو قصاید استواری سرود در سه جبهه دشمنی با خلیفه عباسی، دشمنی با دولت سلجوقی و سنیان متعصب؛ بدین سبب غالب قصاید او در این برهه از زندگی‌اش مشحون است از ظلم‌ستیزی و ایستادگی در برابر ظلم و بیدادگری است.
کلام ناصرخسرو
شيوة سخن ناصرخسرو خاص اوست اما مي تـوان آن را نمونـة کامـل و تمـام عيـار سبک خراساني دانست . شعر براي وي وسيله بوده است نه هدف و از آن جا کـه تـأثير شعر در طبع مردمان از خطابه بيشتر است ، ناصر از شعر براي اشاعة افکار خود اسـتفاده کرده است . «ناصرخسرو به واقع شاعري يگانه است ،هم از لحاظ طرز فکر و هم از نظر شيوة شاعري ؛ فکر و شعر و زندگي ناصر خسرو به هم پيوسته و همانند اسـت ؛کرداري داشته مطابق اعتقاد و شعري نمودار هر دو مي توان گفت شـعر ناصـر خـسرو از نظـر محتوا و صورت ، واژگـان و آهنـگ و اوج و فـرود و شـتاب و درنـگ ، همـان سـاخت انديشه اوست در قالب وزن و کلمات » . ناصرخسرو پيش از آن که به ساحات و جوانب هنري شعر بينديشيد، بـه مـضمون و محتـواي آن کـه جـز تبيـين حکمت و پارسايي و دانايي نيست توجه مي کند «و از همـان آغـاز بـا عقـل و علـم و سخن ، سه معشوق دايمي خود پيوند الفت مي بندد و تا آخر عمر مداح ايـن خداونـدان پر کرامت باقي مي ماند» . موضوع خودستايي در شعر ناصرخسرو موضوعي است دراز دامن ؛ او سوار بر مرکب راهوار سخن بـر پهنـاي بـي کرانـة عـالم خودستايي مي پويد و به خويش به ديدة تحسين مي نگرد. «اين مايه غرور و خودستايي ناصرخسرو بي شک حاصل تحقير و آزاري است کـه دشـمنان بـدخواه در حـق او روا دانسته اند و او را نسبت به جامعه ، خشمگين کرده انـد»
چند رباعی ناصرخسرو قبادیانی
ارکان گهرست و ما نگاریم همه
وز قرن به قرن یادگاریم همه
کیوان کردست و ما شکاریم همه
واندر کف آز دلفگاریم همه...
کیوان چو قران به برج خاکی افگند
زاحداث زمانه را به پاکی افگند
اجلال تو را ضؤ سماکی افگند
اعدای تو را سوی مغاکی افگند.
با گشت زمان نیست مرا تنگ دلی
کایزد به کسی داد جهان سخت ملی
بیرون برد از سر بدان مفتعلی
شمشیر خداوند معدبن علی.
تا ذات نهاده در صفائیم همه
عین خرد و سفره ذاتیم همه
تا در صفتیم در مماتیم همه
چون رفت صفت عین حباتیم همه.
سر از چرخ نیلوفری برکشیم
به دانش که داننده نیلوفریم
به دانش رگ مکر و زنگار جهل
ز بن بگسلیم و ز دل بستریم...
اثرهای ادبی ، علمی وتحقیقاتی
ناصرخسروحجت خراسان
ابومعین حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصر‌خسرو، در سال ۳۹۴ در روستای قبادیان دربلخ در شمال کشورما در خانواده ثروتمندی چشم به جهان گشود و در سال ۴۸۱ در یمگان بدخشان درگذشت.
ناصر خسرو از ابتدای جوانی به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت و قرآن را ازبر کرد. در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به‌عنوادن مردی ادیب و فاضل، به کار دبیری اشتغال ورزید و بعد از شکست غزنویان از سلجوقیان، ناصرخسرو به مرو و به دربار سلیمان چغری بیک، برادر طغرل سلجوقی رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام به حرفه دبیری خود ادامه داد و به‌ دلیل اقامت طولانی در این شهر به ناصر خسرو مروزی شهرت یافت.
دیوا ن اشعارشامل قصاید فارسی و عربی
بیش از ده‌هزار بیت.
روشنایی‌نامه و سعادت‌نامه؛ در موعظه و حکمت.
آثار منثور:
- جامع‌الحکمتین؛ (تالیف۴۶۲ق) جامع حکمت یونان و اصول عقاید اسماعیلیان.
- خوان اخوان؛ (تالیف۴۵۳ق) کتابی است در اخلاق و حکمت و موعظه.
- زادالمسافرین؛ در حکمت الهی به زبان فارسی بر وفق مشرب اسماعیلیان.
- - گشایش و رهایش؛ رساله‌ای فارسی در جواب چند سؤال یکی از برادران مذهبی.
- وجه دین؛ رساله‌ای در مسائل کلامی و تاویلات و باطن عبارات و احکام شریعت مشحون به اصطلاحات مذهب اسماعیلیه.
- سفرنامه؛ تاریخ نگارش این کتاب به درستی معلوم نیست. این کتاب شرح سفر هفت‌ساله مؤلف به بلاد روم، مصر، حجاز، بین‌النهرین است. که طی آن ناصر‌خسرو چهار بار خانه خدا را زیارت کرده است و در خلال آن از شهرها و روستاهای بسیار گذشته، مراکز تمدن اسلامی و عمارات و ابنیه تاریخی و مذهبی را دیده و با زندگی اقوام گوناگون و طرز معیشت آنان آشنا شده و به دیدار رجال تاریخی و فرهنگی و سیاسی نایل شده است. ناصر‌خسرو از مسیر سغر و از توقف‌گاه‌های و شهرها و قریه‌ها، از طرز معیشت و آداب و اخلاق و حکومت اقوام مختلف توصیف‌های بسیار دقیقی ارائه می‌دهد و بر خلاف عامه سفر کردگان دروغ نمی‌گوید. بدین‌سان این کتاب از لحاظ جغرافیایِ تاریخی و از جهت آشنایی با اوضاع و احوال جامعه و مراکز مهم تمدن اسلامی در روزگار مؤلف، جامع مزایای فراوانی است. زبان مؤلف با همه اشتمال بر واژه‌ها و ترکیباتی کهنه، بسی ساده و روشن است و نمونه درخشانی از نثر نغز و پرمغز و خالی از حشو و پاکیزه فارسی است.
شاید تصویری از ‏۱ نفر‏ باشد
همه واکنش‌ها:
Ghulam Nabi Usparin و ۱۴۱ نفر