.
احمدشاه مسعود در ليست افراد مورد تعقيب و دستگيري ازسوي دستگاه پوليس و امنيت حکومت محمدداود قرارداشت. اما او قبل از آنکه دستگير و به زندان کشانده شود دست به اختفاء زد.
مسعود در اواخر سال 1353 به صورت مخفيانه به راهنمايي و همکاري انجنير جان محمد به پاکستان رفت. قبل از او تعدادي از رهبران و فعالان جريان اسلامي محيط دانشگاه به شمول برهان الدين رباني و گلبدين حکمتيار که مورد تعقيب حکومت داودخان قرارگرفته بودند به پاکستان پناه بره بودند. جان محمد که احمدشاه مسعود را در رفتن به پاکستان همکاري کرد نيز ازفعالان نهضت اسلامي پناهنده در پشاور بود. او گاهي مخفيانه به کابل مي آمد و روابط اعضاي داخل نهضت را با رهبران و فعالان نهضت در پشاور تأمين مي کرد. دولت پاکستان که بر سرخط ديورند با محمدداود روابط پرتشنج داشت اين پناهندگان سياسي جريان اسلامي را در پشاور اقامت داد. در ميان آنان گلبدين حکمتيار که بعد از دستگيري حبيب الرحمن وظيفۀ او را درجلب و جذب و تنظيم افسران ارتش به جريان اسلامي عهده دار شده بود بيش از بيش روابط نزديک با اسلام آباد به خصوص با ارتش وسازمان استخبارات آن (آي اس آي) برقرارکرد. حکمتيار به جاي حبيب الرحمن مسؤليت کارهاي نظامي نهضت اسلامي را به دست گرفت .
گلبدين حکمتيار از پشاور به جذب و جلب افسران ارتش در کابل پرداخت و برنامۀ کودتا و قيام مسلحانه را براي سرنگوني دولت محمدداود و تصاحب قدرت سياسي روي دست گرفت. در اين طرح و برنامه، دولت پاکستان به خصوص استخبارات نظامي ارتش (آي اس آي) حکمتيار را مورد حمايت و تشويق قرار مي داد تا محمدداود تحت فشار قرار بگيرد و بر سر ديورند با پاکستان وارد معامله شود. احمدشاه مسعود در پشاور با رهبران و فعالان نهضت اسلامي راه هاي مبارزه و جهاد عليه حکومت محمدداود را که به سرکوبي نهضت اسلامی کمر بسته بود مورد بحث و تایید قرارداد.
مسعود در اواخر سال 1353 به صورت مخفيانه به راهنمايي و همکاري انجنير جان محمد به پاکستان رفت. قبل از او تعدادي از رهبران و فعالان جريان اسلامي محيط دانشگاه به شمول برهان الدين رباني و گلبدين حکمتيار که مورد تعقيب حکومت داودخان قرارگرفته بودند به پاکستان پناه بره بودند. جان محمد که احمدشاه مسعود را در رفتن به پاکستان همکاري کرد نيز ازفعالان نهضت اسلامي پناهنده در پشاور بود. او گاهي مخفيانه به کابل مي آمد و روابط اعضاي داخل نهضت را با رهبران و فعالان نهضت در پشاور تأمين مي کرد. دولت پاکستان که بر سرخط ديورند با محمدداود روابط پرتشنج داشت اين پناهندگان سياسي جريان اسلامي را در پشاور اقامت داد. در ميان آنان گلبدين حکمتيار که بعد از دستگيري حبيب الرحمن وظيفۀ او را درجلب و جذب و تنظيم افسران ارتش به جريان اسلامي عهده دار شده بود بيش از بيش روابط نزديک با اسلام آباد به خصوص با ارتش وسازمان استخبارات آن (آي اس آي) برقرارکرد. حکمتيار به جاي حبيب الرحمن مسؤليت کارهاي نظامي نهضت اسلامي را به دست گرفت .
گلبدين حکمتيار از پشاور به جذب و جلب افسران ارتش در کابل پرداخت و برنامۀ کودتا و قيام مسلحانه را براي سرنگوني دولت محمدداود و تصاحب قدرت سياسي روي دست گرفت. در اين طرح و برنامه، دولت پاکستان به خصوص استخبارات نظامي ارتش (آي اس آي) حکمتيار را مورد حمايت و تشويق قرار مي داد تا محمدداود تحت فشار قرار بگيرد و بر سر ديورند با پاکستان وارد معامله شود. احمدشاه مسعود در پشاور با رهبران و فعالان نهضت اسلامي راه هاي مبارزه و جهاد عليه حکومت محمدداود را که به سرکوبي نهضت اسلامی کمر بسته بود مورد بحث و تایید قرارداد.
فرماندهي در نخستين قيام مسلحانه
در اواخر زمستان 1353 که احمد شاه مسعود پشاور رفت، تعدادي از اعضاي فعال نهضت اسلامي معروف به اخوانيها که به بيش از چهل نفر مي رسيدند غرض فراگيري تعليمات نظامي به پاکستان آمدند. مسعود در اين تعليمات کوتاه نظامي مشارکت داشت. هدف از اين تعليمات نظامي، آمادگي براي انجام قيام مسلحانه در برخي ولايات و اطراف کشور در همآهنگي با کودتاي نظامي بود که در کابل به وقوع مي پيوست. گلبدين حکمتيار که مسؤليت امور نظامي نهضت اسلامي را به دوش داشت از مؤفقيت برنامۀ کودتا به همه اعضاي نهضت اطمينان داده بود. تدارک براي کودتا و قيام تا فصل تابستان اتخاذ شد و احمدشاه مسعود به حيث فرمانده قيام در وادی پنجشير تعيين گرديد. اما او علي رغم بي باوري به پيروزي کودتا و تشخيص زمينۀ نامساعد براي قيام، ناگزير به اطاعت از اقدامي شد که در آن جمعي از فعالان نهضت اسلامي مشارکت داشتند. در اين قيام داکتر محمدعمر در ولايت بدخشان، جان محمد در ولايت کنرها، مولوي حبيب الرحمن در ولايت لغمان و عبدالخالق در ولايت پکتيا فرماندهي عمليات را عهده دار شدند. احمد شاه مسعود که بيشتر از همه در مورد قيام و کودتاي مذکور شک و ترديد داشت به تدابير و راه هاي انديشيد که در صورت ناکامي قيام مي بايد به آن متوسل مي شد. اساسي ترين انديشه و برنامه ي او در صورت ناکامي قيام و کودتاي نظامي، تداوم مبارزه بود. از اين رو قبل از ورود به پنجشير و آغاز قيام انجنير محمد اسحاق و برادرش کفايت الله دوتن از همرزمان خود را که از مرکز ولسوالي پنجشير (رخه) بودند به پنجشير فرستاد تا تمام دره هاي جانبی اطراف رخه را ببينند و ساختمان اراضي آن را به دقت مطالعه نمايند.
احمدشاه مسعود در سرطان 1354 به پنجشير آمد. تعدادي از محصلين دانشگاه کابل و ساير مؤسسات عالي آموزشي عضو نهضت اسلامي را که قبلاً براي شرکت در قيام مسلحانه تشخيص شده بودند در اواخر سرطان 1354 در پنجشير جابجا کرد. او اين برنامه را به دور از آگاهي سازمان امنيت دولت و پوليس با دقت عملي نمود. براي افرادي که مورد پرسش همسفران شان به سوي پنجشير و هرکسي ديگر قرارمي گرفتند، سپري نمودن روزهاي تعطيلات تابستاني نزد صنفي ها و دوستان شان ظاهراً دليل موجه و قانع کننده بود.
احمدشاه مسعود در اين اولين فرماندهي قيام مسلحانه عليه دولت 21 سال داشت. او درشب اول اسد 1354 افراد تحت فرمان خود را براي تصرف ولسوالي تنظيم و سازماندهي کرد. آنها در چهار دسته تقسيم شدند. يکدسته براي قطع راه اصلي ورود به وادي پنجشير، مدخل دره، فرستاده شد. و سه دستۀ ديگر براي تصرف مراکز اداري حکومت در رخه، مرکز ولسوالي توظيف گرديدند. اين افراد با سلاح هاي که خود حين ورود به پنجشير مخفيانه از پاکستان آورده بودند مسلح شدند. مسعود عمليات را در سحر گاه اول اسد پس ازطلوع آفتاب آغاز کرد و به سرعت، مرکز ولسوالي٬ خزانه ولسوالی ٬ دیپوی اسلحه سلاح ومهمات انرا بدست اورد . آنگاه به نشرات راديوي دولتي که از کابل پخش مي گرديد گوش فراداد تا خبر پيروزي کودتا را بشنود. گلبدين حکمتيار پيش از قيام اسد گفته بود کودتا توسط جنرال عبدالکريم مستغني رئيس ستاد مشترک ارتش به راه مي افتد و قيام کنندگان در اطراف، پيروزي کودتا را از راديو مي شنوند. احمدشاه مسعود چندساعت بعد از تصرف مرکز ولسوالي به جاي شنيدن خبر کودتا از راديو، خبر ورود نيروهاي دولتي را به پنجشير شنيد. هنوز نيروهاي دولتي به محل شورش مسلحانه در رخه نرسيده بودند که مردم محل وقتی مشاهده کردند که شورشگران مسلح با سلاح پاکستانی اند و سلاح خزانه را غارت نمودند با تبر وتیاق به شورشگران حمله بردند. تلاش مسعود و قيام کنندگان براي قانع ساختن مردم که آنها را پاکستاني و تخريبکار مي خواندند بي نتيجه ماند. احمدشاه مسعود با ورود نيروهاي دولتي از بيرون پنجشير، فرمان عقب نشيني را به همرزمان خود صادر کرد. هرچند او با جمعي از يارانش به سختي مؤفق گرديد تا زنده و سلامت از اين قيام مسلحانه بيرون شود اما 12 تن آنها در اين واقعه توسط مردم کشته شدند. اين قيام نافرجام، نخستين تجربۀ عظمت طلبی احمدشاه مسعود بود که در شکل گيري جهاد گری آينده و مسير کار و عمل او اثرات عمده و تعيين کننده اي به جا گذاشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر