زنان و جوانان باید نقش جدی تر در انتخابات داشته باشند
ادبیات رایج رسانه های ما بیشتر متمرکز بر انعکاس خواست ها و توقعات اقشار اجتماعی و کمتر متوجه نقش آنها در جریانات سیاسی و اجتماعی است. در صورتیکه در کنار احزاب سیاسی؛ جنبش های اجتماعی از ارکان اساسی تکامل نظام مردم سالار میباشد. به گونه مثال اگر در طول این ده سال گروه ها و سازمان هایی که بخاطر حقوق زنان مبارزه می کردند. در جهت همآهنگی و تشکل زنان به حیث یک صنف بزرگ تاثیر گذار تلاش مینمودند. میتوانستند جنبش زنان را به نیروی فشار برای بدست آوردن حقوق شان و در عین حال کمک کننده به رشد دموکراسی، تحکیم قانونیت، مبارزه با فساد، سازماندهی خدمات برای خانواده ها، مخصوصاً زنان نیازمند و در مجموع یک نیروی فعال و تاثیر گذار در تمام پروسه تحول و از جمله انتخابات تبدیل نمایند. همچنین میتوان از جوانان چنین انتظاری داشت. چنانچه در تمام انقلابات آرام یا انقلابات سبز و مخملین در جهان جوانان نیروی عمده بوده اند. متاسفانه هنوز در میان جوانان ما آن اعتماد به نفسی که خود را قوت عمده تکامل نظام دموکراسی و مبارزه با فساد، انحرافات، خشونت و جنگ بدانند دیده نمیشود. البته بیشتر از 30 سال جنگ و تشنج و قطب بندی های تفرقه آمیز و اینکه بخش قابل توجهی از جوانان از کشور های مختلف آمده اند تفاهم و همآهنگی شان را دشوار می سازد ولی مبارزه واقعی با همین دشواری هایش باید بیشتر جوانان را سر همت بیاورد و آنان را به افراد و گروه های مصمم و آینده ساز بدل کند زیرا «در کار های دشوار نشاط بیشتری وجود دارد» تاریخ معاصر افغانستان شاهد است که گروه های محروم جامعه به گونه مثال معلمان در همین کشور خودما در دهه دموکراسی به حیث گروه تاثیر گزار و فعال نقش ایفا نموده اند. مبارزات صنفی برای باز کردن راه مدنی مبارزه و نجات جوانان از دام های گروه های قدرت که مسائل اجتماعی را بخاطر تحکیم قدرت خود مورد سوء استفاده قرار می دهند و نه تنها جامعه بلکه ساختار های مدنی و حتا دولتی را به انحراف میکشانند و در مجموع به رشد دموکراسی صدمه می رسانند. اما در دهه اخیر بیشتر خواست ها و توقعات شکل شکایت و بگو مگو های منفی بافانه داشته است. بخش کوچکی از جوانان که امکان تحصیل و تجربه کاری داشته اند تقریباً به قشری جدا از انبوه جوانان کشور تبدیل شده اند. ادبیات و شیوه زندگی آنان در میان اکثریت جامعه بیشتر حس محرومیت و نارضایتی به وجود می آورد و اینجا و آنجا که از «نسل ما» سخن گفته می شود بیشتر همین قشر ممتاز را در نظر دارد.
اگر چه زمان را از دست داده ایم آیا نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که فعالین انتخابات از میان زنان و جوانان و گروه های چیز فهم چون معلمان و کارمندان صد ها موسسه خدماتی، اجتماعی و فرهنگی بکوشند که مبارزه انتخاباتی را در عین حال به مبارزه در جهت بسیج اقشار اجتماعی به خصوص انبوه جوانان بیکار یا کم درامد، زنان و دیگر گروه های اجتماعی در نظر بگیرند. بکوشند آنها به نقش تاریخی خود پی ببرند وخود را نیروی محرک اجتماعی و تاریخی بدانند. و اگر ده سال گذشته بیشتر با خرده گیری و خرده کاری گذشته است حالا که باید افغانستان به سوی خود اتکایی و خود کفایی حرکت کند؛ زنان، جوانان البته به مفهوم فراگیر آن و محرومین که بیشتر آنها نیز همین زنان و جوانان اند تکان بخورند به طرف اتحاد و همآهنگی و ایفای نقش و تاثیر بزرگ تاریخی به حرکت بیایند. این انتخابات فرصت خوبی است که به بسیج آگاهانه و مسئولانه اجتماع یاری برسانیم. زیرا هیچ برنامه ای بدون وجود افراد آگاه و مجرب که آن برنامه را جذب و هضم کرده باشند و بتوانند با پخش آن در میان مردم آنان را به پشتیبان آگاه برنامه تبدیل کنند نمیتواند عملی گردد.
ادبیات رایج رسانه های ما بیشتر متمرکز بر انعکاس خواست ها و توقعات اقشار اجتماعی و کمتر متوجه نقش آنها در جریانات سیاسی و اجتماعی است. در صورتیکه در کنار احزاب سیاسی؛ جنبش های اجتماعی از ارکان اساسی تکامل نظام مردم سالار میباشد. به گونه مثال اگر در طول این ده سال گروه ها و سازمان هایی که بخاطر حقوق زنان مبارزه می کردند. در جهت همآهنگی و تشکل زنان به حیث یک صنف بزرگ تاثیر گذار تلاش مینمودند. میتوانستند جنبش زنان را به نیروی فشار برای بدست آوردن حقوق شان و در عین حال کمک کننده به رشد دموکراسی، تحکیم قانونیت، مبارزه با فساد، سازماندهی خدمات برای خانواده ها، مخصوصاً زنان نیازمند و در مجموع یک نیروی فعال و تاثیر گذار در تمام پروسه تحول و از جمله انتخابات تبدیل نمایند. همچنین میتوان از جوانان چنین انتظاری داشت. چنانچه در تمام انقلابات آرام یا انقلابات سبز و مخملین در جهان جوانان نیروی عمده بوده اند. متاسفانه هنوز در میان جوانان ما آن اعتماد به نفسی که خود را قوت عمده تکامل نظام دموکراسی و مبارزه با فساد، انحرافات، خشونت و جنگ بدانند دیده نمیشود. البته بیشتر از 30 سال جنگ و تشنج و قطب بندی های تفرقه آمیز و اینکه بخش قابل توجهی از جوانان از کشور های مختلف آمده اند تفاهم و همآهنگی شان را دشوار می سازد ولی مبارزه واقعی با همین دشواری هایش باید بیشتر جوانان را سر همت بیاورد و آنان را به افراد و گروه های مصمم و آینده ساز بدل کند زیرا «در کار های دشوار نشاط بیشتری وجود دارد» تاریخ معاصر افغانستان شاهد است که گروه های محروم جامعه به گونه مثال معلمان در همین کشور خودما در دهه دموکراسی به حیث گروه تاثیر گزار و فعال نقش ایفا نموده اند. مبارزات صنفی برای باز کردن راه مدنی مبارزه و نجات جوانان از دام های گروه های قدرت که مسائل اجتماعی را بخاطر تحکیم قدرت خود مورد سوء استفاده قرار می دهند و نه تنها جامعه بلکه ساختار های مدنی و حتا دولتی را به انحراف میکشانند و در مجموع به رشد دموکراسی صدمه می رسانند. اما در دهه اخیر بیشتر خواست ها و توقعات شکل شکایت و بگو مگو های منفی بافانه داشته است. بخش کوچکی از جوانان که امکان تحصیل و تجربه کاری داشته اند تقریباً به قشری جدا از انبوه جوانان کشور تبدیل شده اند. ادبیات و شیوه زندگی آنان در میان اکثریت جامعه بیشتر حس محرومیت و نارضایتی به وجود می آورد و اینجا و آنجا که از «نسل ما» سخن گفته می شود بیشتر همین قشر ممتاز را در نظر دارد.
اگر چه زمان را از دست داده ایم آیا نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که فعالین انتخابات از میان زنان و جوانان و گروه های چیز فهم چون معلمان و کارمندان صد ها موسسه خدماتی، اجتماعی و فرهنگی بکوشند که مبارزه انتخاباتی را در عین حال به مبارزه در جهت بسیج اقشار اجتماعی به خصوص انبوه جوانان بیکار یا کم درامد، زنان و دیگر گروه های اجتماعی در نظر بگیرند. بکوشند آنها به نقش تاریخی خود پی ببرند وخود را نیروی محرک اجتماعی و تاریخی بدانند. و اگر ده سال گذشته بیشتر با خرده گیری و خرده کاری گذشته است حالا که باید افغانستان به سوی خود اتکایی و خود کفایی حرکت کند؛ زنان، جوانان البته به مفهوم فراگیر آن و محرومین که بیشتر آنها نیز همین زنان و جوانان اند تکان بخورند به طرف اتحاد و همآهنگی و ایفای نقش و تاثیر بزرگ تاریخی به حرکت بیایند. این انتخابات فرصت خوبی است که به بسیج آگاهانه و مسئولانه اجتماع یاری برسانیم. زیرا هیچ برنامه ای بدون وجود افراد آگاه و مجرب که آن برنامه را جذب و هضم کرده باشند و بتوانند با پخش آن در میان مردم آنان را به پشتیبان آگاه برنامه تبدیل کنند نمیتواند عملی گردد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر