گسترش فاشیزم مذهبی
شهره صابری
طوفان وحشتناک جنایات انواع احزاب فاشیستی در حال درنوردیدن کل جهان است. ظهور داعش، پا گرفتن حزب فاشیستی دموکرات سوئد، فاشیسم در اوکراین، پا گرفتن احزاب دست راستی در انگلستان، آلمان، اتریش و کشورهای دیگر از این دست است. جنایات هولناک داعش و عدم ایستادگی قطعی در برابر آن و اخیراً کسب 10 درصدی آراء انتخابات سوئد توسط حزب دموکرات و سرکوب وحشیانه ی مردم معترض به فاشیسم، موجی است که جهان را با فاجعه رو در رو می کند. در سوئد حزب دموکرات که پیش از این چندان نیرویی نداشت، اکنون صاحب 2 کرسی در پارلمان اروپا شده است. تقارن ظهور داعش و پاگرفتن احزاب دست راستی در اروپا حامل پیام مهمی از سوی بنیانهای نظام سرمایه داری است. تحلیل این جنبشها که در نهایت نیروی آنها متکی بر یک چیز است با در نظر گرفتن بحرانهای نظام سرمایه داری به اوضاع کنونی راه می برد.
فاشیسم همواره با بحرانهای نظام سرمایه داری که ناشی از تناقضات عمیق آن است بروز پیدا کرده است. یکدستی فرهنگی، محدودیت و ممنوعیت تخطی از نظم و قواعد نظام سرمایه داری، نیروهای نا متجانس را همچون ناخودآگاه سرکوب شده ی انسان به خفا رانده است. جامعه ی طبقاتی شرایط را برای شکل گیری جنبشهای فاشیستی مهیا کرده است. نیروهای نظامی ملی که همراه با انزجار طبقات گسسته شده از یکدیگر، گسترش پیدا می کنند پاسخی آمرانه به خطر رو به رشد طبقه ی کارگر هستند. رشد فاشیسم باید نشانه ای از عمق تناقضات نظام سرمایه داری باشد.
با تصریح به این که نهایتاً زیر بنای جامعه روبنای آن را مشروط می کند و انواع جنبشهای اجتماعی باید در کلیت نظام بررسی شوند؛ از هم گسیختگی اجتماعی ناشی از این بحران و نبود جنبشی بالنده و مترقی، اوضاع را خطرناک تر از پیش می کند. این وضعیت چگونگی جذب نیروهای ناراضی به سوی مجموعه های سرکوب گرانه را روشن می کند. رهبران این جنبشها اغلب دارای سوابق انواع جرم هستند. سوابق رهبران و اعضای اصلی این جنبشها نشان دهنده ی از هم گسیختگیهای اجتماعی و از تبعات فرد گرایی است. روابط اعضا با رهبران بر پایه ی نمادها و احساسات است. رهبران این جنبشها بیشتر از محرومان و کارگران عضو گیری کرده و ادعای رفع نیازها و بهبود اوضاع محرومان را دارند.
در این جنبشها عدم آگاهی طبقاتی گردش از چپ به راست را سبب می شود و ادعای دفاع از محرومان با قدرت گرفتن این احزاب به سرکوب محرومان منجر می شود. در شرایط بحرانی اخیر در نظام سرمایه داری با افول جنبشهای چپ، آنتی تز راستین در برابر سربرآوردن فاشیسم موجود نیست. در دهه 1930 دو انقلاب متخاصم با یکدیگر و متخاصم با نظم موجود در جامعه در حال شکلگیری بود. هم اکنون یک طرف این جنبشها یعنی جنبشهای چپگرا بسیار ضعیف و عملا در عرصه حضور ندارند که باعث بالا رفتن برد فاجعه می شود. عدم حضور احزاب چپ در عرصه ی مبارزه در برابر نابرابریها، ظهور فاشیسم را سبب شده است. عدم آگاهی و عدم وجود جنبشهای اجتماعی رادیکال، جذب سرکوب شدگان را با استفاده از احساسات باعث شده است.
جنبشهای فاشیستی مذهبی مانند داعش که تعداد عمده ای از اعضای آن از جوامع عقلگرا هستند، نشان دهنده ی فرهنگی است که پرورده ی ذهن بورژوا- سرمایه دار است و نا متجانس را به حاشیه می راند. فرهنگی به دور از خرد. سرمایه داری که تنها متوجه سودآوری است، بیگانگان با این نظم را به حاشیه می راند و سرکوب شدگانی که هیچ گاه جدی گرفته نشده بودند اعضای این جنبشها می شوند که کورکورانه و با احساسات شدید مجذوب رهبران اخراج شده از جامعه می شوند و به انواع جنایات هولناک بی پرده دست می زنند. در این میان فعالیت احزاب چپ و رادیکال و تلاش در مسیر تشکل و آگاهی طبقاتی تنها دفع کننده ی خطر فاشیسم است. نبرد خلق
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر