۱۳۹۳ بهمن ۱, چهارشنبه

معمای دو تابیعته بودن صلاح الدین ربانی -

معمای دو تابعیته بودن صلاح الدین «ربانی»
 تا روشن شدن چشم اندازِ تحولات بعدی، صلاح الدین برای حضور دربازی، یک گزینه دارد: اطاعت بی قیدو شرط از دکترعبدالله!
گزارشنامه افغانستان : هرچه سرو ته ماجرا در بارۀ دو تابعیته بودن صلاح الدین «ربانی» را درفکرم سبک و سنگین کردم، فهیمده نتوانستم که وی چرا دو تابعیته است؟ فرزند ارشدِ رهبرِ فقید جمیعت اسلامی، یگانه «تنظیمی» که ظرف بیست و چهار سال، یا درمحور قدرت یا لنگر دار اصلی جنگ وقدرت در افغانستان بوده است.
گذراندن دورۀ آموزش عالی دریک کشور غربی، حق هرانسان است. البته داشتن حق شهروندی دوطرفه هم حق یک انسان است. اما صلاح الدین از روی چه انگیزه و احتیاجی قابل توجیه برای «مجاهدین» و ضد مجاهدین، مشمول این جرگه بوده است؟ دیگران استدلال می کنند که در دورۀ شوروی، از کشور «هجرت!!» کردیم و سر از اروپا وامریکا درآوردیم؛ این گزینه، اختیاری نبود. گروهی دیگر، موازی با گروه اول، مدعی اند که از دست جور وستم و راکت کوبی  همین «تنظیم ها» ( که یکی آن مالِ پدری صلاح الدین می باشد) خانه و کاشانه را از دست داده و آواره و سرگردان خود را به کشورهای خارجی رسانیدند؛ تحصیل کرده وحق تابعیت هم نصیب شده مگربازهم به سوی «مادروطن» بازگشته اند.
صلاح الدین خان چه استدلال دارد؟ جز این که، این دو تابعیته بودن، از اول، یک حسابگری سیاسی برای روز مبادا بوده است. پس گره گشایی از یک نکتۀ بنیادی هنوز ضروری است:
هدف از رد صلاحیت صلاح الدین به خاطر این که تابعیت یک کشور خارجی را نیز دارد، یک اقدام دقیق «سیاسی» است که با یک تیر، دو هدف را گرفته است. ظاهراً دیگران نیز در آتش صلاح الدین سوختند! ولسی جرگه یی که در 14 سال، از کمترین عزت وحرمت و آزاده گی بی بهره بود، ناگه، در نقش تصمیم گیرنده یی مقتدر و مستقل ظاهر شده است. ولسی جرگه درزمان کرزی، به هروزیربی سواد، فاسد، ضد افغانستان وغیرمستحق، دریک جلسه رأی منفی می داد و یک هفته بعد، همان وزیر که بی کفایت، بی مسئولیت و... قلمداد شده بود؛ رضایت ولسی جرگه را حاصل می کرد!
جالب این جاست که اعضای مجلس، اکثراً همان کسانی اند که دقیقاً از روی یک فهرست، بدون استحقاق، و به گونۀ گزینشی از سوی کرزی، فهیم وخلیلی به ولسی جرگه راه یافته بودند. نکتۀ کلیدی که باید ذکر شود این است که اگر انگلیس ها واقعاً مصلحت بدانند که صلاح الدین دروزارت خارجه بیاید، وی خواهد آمد و از خیراتِ سر صلاح الدین، دو تابعیته های دیگر نیز مشروعیت پیدا کرده می توانند.
خم وچمِ ولسی جرگه از کجا آب می خورد؟
تمکین ایمانی ووجدانی از پول های قبلاً توزیع شده. این که چه منبعی درعقب ماجرا قرار دارد؛ هم شناخته است و هم نا شناخته. پلان این است که خانه تکانی جمیعت اسلامی، بسیار حساب شده پیش می رود. البته به شکل قانونی و طبق فیصلۀ عمومی ولسی جرگه!
پس دو هدف غیرقابل استرداد به دست می آید: رسوایی وبی عزتی «جهادی» های عمدتاً برسرقدرت، که هماره تحصیل یافته های از غرب آمده را «سگ شوی» و «شاگرد کبابی» و «نظافتچی» خطاب کرده و تیغ استحقار خویش را تیز می کردند.
انداختن آخرین خشت های جمیعت از ستون پایه ی دولت و قوۀ اجرائیه.
دکترعبدالله، هیچ کسی را درمقام موازی با خودش (از آدرس تنظیم) تحمل نمی کند؛ از جمله صلاح الدین را نه درجایگاه حریف می بیند ونه خط ونشان کشی او را جدی می گیرد. زمانی که از مارشال فهیم حساب می برد، از ترس بود؛ نه از روی اعتقاد ورضایت باطنی.
اشتباه صلاح الدین آن بود برای آن که زاغ سیاه عبدالله را خوب چوب بزند، درتقسیمات کرسی های کابینه، یک چند زیرسایۀ محافظه کاران «تنظیمی» خزید و سپس به دامن شورای قوماندانان کوهدامن و دربار استاد عطا پناه برد و از آن مراجع، قصد داشت برسر وزارت داخله، دکترعبدالله را گوشمالی بدهد. عبدالله (گرباچف جمیعت وشورای نظار) چراغ های رهنمایی سیاست جهانی را در دور دست ها دیده می تواند. صلاح الدین در بگیر وبده های از نوع اسلاف خود، هنوز چندان کارآزموده نیست. وقتی عبدالله چوب های زیر بغلش را کشید، نه عطا زیر بازویش را گرفت و نه معامله گران پهندشت «شمالی» که درتشخیص سمت وسوی وزش باد های موافق و مخالف، خبره اند؛ تحویلش گرفتند.
می خواستند سقف «تنظیم» را برسر عبدالله خراب کنند. اما ایشان از حمایت کامل دکترغنی بهره مند است و هردو، از پشت گرمی مدیران هندی، عربستانی ومریکایی... برخوردار.  « رزاق مامون »


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر