۱۳۹۳ اسفند ۵, سه‌شنبه

سپنتا به خیابان می بر اید ؟


سه‌شنبه ۵  حوت  ۱۳۹۳ ه‍.ش.


سپنتا  از خیابان چه حاصل میکند؟


محور اصلی درمذاکرات کابل- اسلام آباد، چه گونه گی برخورد 


تازه با مبحث «دیورند» است.





گزارش های محرم، بیانگرِ یک وضع جدید بین افغانستان و پاکستان است.


شبکه های سنت گرا و عناصر به ظاهر سنت پرست سیاسی در زمان کرزی، فرصت های بین المللی را برای ختم یاوه گویی


 ها در مورد «دیورند» با شعارهای برخاسته از عقب افتاده گی سیاسی، سوزاندند.  امریکا وانگلیس اصرار داشتند که دعوا در مرزهای بین المللی، هیچ مشکلی را حل نمی کند. اما جماعت محافظه کاران فراموش کرده بودند که جنگ وسیاست در افغانستان از سوی قدرت های جهانی طراحی می شود. فراموش کرده بودند که کرزی ویارانش از آستین امریکا وانگلیس برون آمدند. تیم ارگ از حاصل جمع عناصرمشکوک مأیوس، از چندین کشور، نطفه گرفت. عوامل داخلی، دربهترین حالت، مجری انتظامات درون خانه استند. این ها چسپیدند به شعار های بی حاصل.  مارشال فهیم و سپنتا هم با استعمال عینک اسب گادی سردار داوود خان، دنبال کرزی در سنگلاخ کشمکش قدیمی راه افتادند و نتیجه این شد که امریکا و پاکستان، طالبان را بار دیگر برای یک دورۀ دیگر، چانس بخت آزمایی درسیاست و میدان جنگ عطا کردند. انارشیست های محلی، مغز شان برای پذیرش این نکته آماده نشد که صلح در افغانستان با دفنِ ادعا های واهی، پیوند اساسی دارد. البته این ها میخواستند ازهمین حربه برای ماندن در قدرت استفاده کنند که سرشان به سنگ واقعیت خورد.گزارش ها در فاز جدید کم وبیش نشان میدهند که طرح تبدیل افغانستان از میدان تقابل به میدان تعامل وتجارت که از سوی دکترغنی مطرح شده، در اساس، با حل مسأله « دیورند» مرتبط است. درست است که هندی ها با حل مسأله دیورند و مأمون شدن مرز ها مخالف اند. زیرا، فشار بر پاکستان کاهش می یابد و طرح تبدیل افغانستان به ( هندوستان دوم) بی اثر می ماند. طرح هندی واقعاً به نفع افغانستان بود؛ اما امریکایی ها آن را قبول نکرده اند.
نقشه پاکستان- امریکا سبب می شود که هندی ها پروژه طعمه رسانی به تیم کرزی را از سربگیرند.وضع، مقتضی سرعت درعمل است. داعش ونیروهای عظیم شبه نظامیان باید هرچه زود تر، وارد آسیای میانه شوند. امتیاز این عملیات باید بین افغانستان و پاکستان تقسیم شود؛ اما نه به طور مساوی. افغانستان نقش مرکزی دارد. پس حل دایمی دشمنی بین افغانستان وپاکستان ضروری است. فشار روی دکترغنی برای اعتماد سازی بسیار سنگین بوده و ایشان از قبل درین رابطه به نتایجی جدید رسیده است که با کهنه پردازی هایی از نوع سپنتا- کرزی متفاوت است.  او میخواهد از خطر وبحران، فرصت و امتیاز به دست بیاورد. نه سپنتا نه کرزی، هیچ یک، نفس بحران تاریخی و تاریخ بحران در افغانستان را درنیافته اند. بحث دیورند دیگر چیزی معادل قصۀ خیالی «نجمای شیرازی ودخترپادشاه» است.طرح دفن دیورند از سوی انگلیس و امریکا به شدت حمایت میشود. نکته تعجب انگیز این است که سپنتا خان حدود ده سال در اطراف خوان قدرت چمید وچرخید؛ هواپیما سواری کرد و کوفت های دورۀ طولانی وعسرت آلود تبعید را از دل کشید؛ اما به نظر میرسد نگاه وی در توضیح سیاست بین الملل و راهبردی که پیش برده می شود؛ نرمش نپذیرفته است. حالا شعار خیابان گردی سرمیدهد!سیزده سال تمام، کشور را به سقوط دو باره نزدیک کردند. مگرادبیات «جلالتمأبی» شان عوض نشد. سرشان درقلب اروپا وامریکا سفید شد؛ مقتضاهای حیاتی غرب را نفهمیدند. فهیم قسیم و سپنتا در رکاب کرزی، در بحث دیورند، کاسه داغ تر از آش بودند وبرای ابقا درقدرت نا مشروع، خیال میکردند هرگاه لازم شود زخم خشکیده دیورند را فشار بدهند؛ فریاد طرف بلند خواهد شد. دیده شد که به جای فریاد پاکستان، فریاد انفجارات کابل و موشک باران کنر تند تر از پیش، گوش های زمان را پر میکرد ومحاصرۀ کابل تنگ تر می شد.  بار ها هشدار داده شد که محافظه کاران باید برخورد و نگاه شان نسبت به مسایل جنگ وصلح را عوض کرده و با واقعیت ها آشتی بدهند؛ اما نتیجه، کاریکاتور بازی های رسانه یی بود.
پس از انتخابات 1388 چون امریکا و انگلیس، محور نظام کرزی وفهیم را هدف گرفته بودند، هیچ فریادی نتوانست روند عملیاتی غیر رسانه یی را متوقف کند. آقایی که مشاور امنیت ملی هم بود، گویی درهوا سیر می کرد و درنقش تک تیرانداز قاهر، ظاهر می شد؛ با این ویژه گی که تیرهایش همه از مقوا درست شده بود. هنوز هم بسته هایی از تیرهای مقوایی را از سرشانه به زمین نگذاشته است. از یک سو پاکستان را در تروریزم پروری نامزد می کردند؛ از سوی دیگر، خود شان درهای زندان ها را به روی تروریستان باز می کردند. این بود سیاست محافظه کاران. 500 آتش نفس آدم کش که از زندان قندهار بیرون شدند؛ چه چیزی را تغییر داد؟ هزاران تن دیگر، از زندان بگرام روانه جبهات شدند.برای کرزی و سپنتا خان ( اگربه واقع غیرت کنند) روز های آینده نوعی اجرای مانور و چالش است. خواهیم دید که طبق وعده، مشارالیه چطور و با چه توجیهی، پیشگام در خیابان ها خواهد شد. مهم تر این که چه چیزی را حاصل خواهد کرد.  قسم  فهیم هم وعده کرده بود که گر لازم افتد به کوه بالا خواهد شد. کدام دستی نگذاشت که پایش به کوه برسد؟

 گذارشنامه افغانستان .


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر