تحلیل « نوین» بر خورد «ریالیستکی» از اوضاع ، همپای او با حرکت و سیر زمان عامل تغییر در مضمون اشعار «حامد نوید» گردیده چنانچه اشعار شاعر ما زادهٔ اوضاع و زمان مختلف است.
در مجموعهٔ «آبشار خورشید» شعر آسمایی و بت ها بر جستگی دارد در دو مرحلهٔ خاص تقریبا با دو بینش متفاوت سروده شده است .«شعر آسمایی» را تحت تا ثیر فضای دیروز که شاعر در مهاجرت بسر میبرد ، تحت تا ثیر نخستین روز های مهاجرت وتبلیغات ،خوشبینانه و آرمانگرایانه سروده و شاعر شدیدا متاثر از جریانات سیاسی ،حفاظت و مرمت کردن بت های رنگی مشغول بوده و بر عکس تحول در شعر «بت ها» را ناشی از فرهنگ واقعبینانه شاعر میدانم.
حامد نوید در بارهٔ شعر بت ها چنین میگوید ؛« شعر بت ها یک شعر سمبولیک است ...در طول سالهای دشوار جنگ در اثر تهاجم تبلیغات بیگانگان از دو جانب بت هایی بر ملت افغانستان تراشیده شد و بر ملت افغانستان تحمیل گردید و ماهم آگاهانه و یا ناآگاهانه در پای این بت ها نشستیم و بت هارا پر ستیدیم و ستایش کردیم ولی حالا در مقطع زمانی وقت آن رسیده تا این بت ها شکسته شوند» او با بیان واقعه به اشتباهات خود صادقانه اعتراف میکند که چگونه «با تیشهٔ پندار» «بت های بی جانرا» از «پیکر مرمر» تراشیده و آن «طرفه بت هارا» پرستش نموده چون بقول براهنی « سیاست روز گاهی شاعر را مهرهٔ شطرنج میسازد....». مفاهیم در شعر «بت ها» به گونه زیبا شناختی از یک جانب واز جانب دیگر بشکل انتقادی با ثبات و ایستادگی ،آمیخته با پیامی به هموطنش سروده شده است.بافت قوی معنی وشکل، آهنگ وهیجان ، احساس لطیف ومبارزه ونفرت ، پیام ودعوت را در شعر میتوان در یافت واین خود عظمت شعر را بیان میکند و او آنچه در مایهٔ زندگی سیاسی واجتماعی ما وجود دارد بی پرده بیان کرده است. بقول بلزاک « قلمتراش ،مجسمه ساز زندگی را بیان میکند....»۳ و شاعر این وظیفه را در شعرش انجام میدهد . «چه بت ها ترشیدند بهر ما چه بت هایی برای ما تراشیدند وما هم بی خبر از بازی دوران نشستیم وچه بت هارا پرستیدیم،» در شعر «بت ها» حضور مراحل وزمان معین میتوان دریافت ،در نتیجه شعر «بت ها» شعر سمبولیک و نمایانگر یک شب هولناک ،ضعف تضاد اندیشه ها است . شب در این شعر از دید روانی واجتماعی ،فضای خفقان اجتماعی که مرگ ونابودی را در خود نهفته دارد ،«بت ها» همان آدمهای مزدور و بی اراده اند وکاهنین سمبول وجدان کاذب است همان وجدانی که هر آن در کمین شکار اند و از چهار طرف ما را نشان گرفته اند.
« نمیدانی مگر ای هموطن ای همزبان درد های بیکران، یک شب کاهنین کهنه کار بت تراشان اجیر شان نشسته روی سنگ سرد قربآنگاه میان دخمه های معبد شیطان ز خاک قیر گون مرگ خوناب تن انسان چه بت هایی برای ما تراشیدند، شاعرد رد اش را در مرثیه تلخ ادامه میدهد ؛ در آنشب ،آنشب تاریک ظلمانی بت تراشان تا طلوع صبح خندیدند و هر سو کاهنین مست از شراب خون بدور آتش نمرود رقصیدند سپس در پای هر بت دخمه های مرگ بر کندند و آن بت های بیجان را به جان هم در افگندند گروهی کاهنین بت های شانرا با درفش سرخ آراستند گروه دیگری بر دست های سبز بت ها حلقه های سیم زر بستند وما هم بی خبر از هر طرف با تیشهٔ پندار آن بت های بی جانرا به رنگ دیگری از پیکر مرمر تراشیدیم ندانستیم ،دیدی عاقبت در خون گرم خویش غلطیدیم ز چاهی ناشده بیرون به چاه دیگری ای وای افتیدیم» شعر بت ها آبشار خورشید به شکل سمبولیک نمود میابد و نمونه خوبی از ژرفساختی شعر واندیشه شاعر ما ست. « سمبولها شعر را عمیق میکند ، دامنه میندهد ، اعتبار میدهند ،وقار میدهند وخواننده خودرا در برابر عظمتی می یابد» ۴ حامد نوید با بت ها همچون موجود زنده ،انتقادی و گاهی خشمگین بر خورد میکند ، وتصویر سازی هایش با سمبول ها تصنعی جلوه نمیکند او مانند عدهٔ از شاعران ما «که شعر قوی میسرایند» ابهام وپیچیده گی را در شعرش راه نداده است تا ذهن خواننده را مغشوش ساخته و معنی را نزد خود نگهدارد. او نوای وطن را با حرکتهای تازه و خلاقیت در عرصهٔ خیال بیان کرده است او از اشکریزان میهن سخن میگوید و میخواهد دست بدست هم همه اشک را از گونهٔ مادر میهن پاک کنیم ؛ او میخواهد ملت در خون نشسته را از ترسیم ناکجا آباد به دنیای واقعی دعوت کنیم ؛هما ن ندای جاودانه ایست که در حافظهٔ پهناور تاریخ باقی میماند. « بیا ای هموطن ؛ با هم از این کابوس نافرجام برخیزیم بیا سر از زندان تعصب ها به درآریم وزین ظلمت سرا ها رو سوی خدای دادگر آریم که رسم بت پرستی نیست آئین خدا جویان بیا تا این شمایل ،این تجلی های شیطان را ز تخت خود پرستی های فرعونی بر آندازیم چو شعر مست حافظ تابناک از خواب بر خیزیم فلک را سقف بشکافیم و طرح نو در اندزیم»
کوتاه نظری بر فریاد داد خواهانه شاعر ما جناب حامد نوید. نقل قول ها از منابع ذیل اند؛ ۱ـ نیما یوشیج ـشعر وشاعری ص ۱۴۶ ۲ـ هما نجا ص ص۹۳ـ۱۹۷ ۳ـاونریس؛پایه های هنرشناسی علمی ص ۷۱
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر