نگاهی دیگر به منشورِ مثنوی مولوی
پیوست به گذشته (۲)
دیدگاه مولویپژوهان درباره نی، فراق و شکایت در مثنوی معنوی
آغاز مثنوی معنوی با دعوت به شنیدن سخن نی شروع میشود:
«بشنو از نی چون حکایت میکند / از جداییها شکایت میکند»
در اینجا «نی» تنها یک ساز موسیقی نیست، بلکه نمادی است از روح انسانی که از اصل خود جدا شده و اکنون در فراق و جدایی، شکایت دارد. بسیاری از مولویشناسان و پژوهشگران، این بخش آغازین مثنوی را کلیدیترین قسمت برای درک تمام ساختار فکری و عرفانی مولانا میدانند.
نیکلسون، مترجم انگلیسی مثنوی، باور دارد که نی نماد روح انسان است که از موطن اصلیاش –یعنی عالم الهی– جدا شده. صدای نی، همان فریاد اندوهناک انسان از این دوری است. او میگوید که مولانا در اینجا، به زبان تمثیل، از دلتنگی روح برای بازگشت به مبدأ الهی سخن میگوید.
زرینکوب، استاد ادبیات و عرفان، نیز چنین نظری دارد. او بر این باور است که نی، نماد انسان کامل یا ولیّ خداوند است که از نیستان – یعنی عالم قدس و قرب خدا – بریده شده و اکنون در دنیا، با سوز و ناله، مردم را به یاد آن حقیقت ازلی میاندازد.
فیروزه پاپان، محقق معاصر، به بعد وجودی شکایت نی توجه میکند. او مینویسد که این ناله نه فقط حکایت جدایی، بلکه بیان بحران هویت انسان در دنیای مادی است. نی با سوز خود، انسان را بیدار میکند تا به یاد گمگشتهای درونی بیفتد.
همچنین صوفیان پیش از مولوی، مانند شیخ احمد غزالی، از نی بهعنوان رمزی برای ذات انسانی یاد کرده بودند. بهویژه در آثار سنایی و دیگر عرفای قرن ششم و هفتم هجری نیز نالهی نی بهمثابه تذکری برای بیداری دل و طلب حقیقت آمده است.
جمعبندی:
از نگاه مولوی و مفسرانش، نی نمایندهی انسان است؛ انسانی که از موطن معنویاش جدا افتاده و در جستجوی عدالت گمشده و آرامش از دسترفته، ناله سر میدهد. این ناله، هم بیان درد است و هم نوعی بیدارگری. هنر مولوی، و در رأس آن مثنوی، در این است که با استفاده از نمادهایی چون نی، مفاهیم عمیق انسانی و الهی را به زبانی شاعرانه و اثرگذار بیان میکند.
ادامه دارد
پژوهش و تحلیل : امیر قاسم

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر