۱۳۹۳ آذر ۹, یکشنبه

استاد صبا : ایا گذشته چراغ راه عبدالله عبدالله است ؟

بر گرفته از سایت اریایی .

آياعبدالله اموراجرايي رامانند دوران وزارت خارجه مديريت مينمايد؟

                  (  یا اینکه مانند جنگ های کابل  )

( تحقيق وپژوهش استاد صباح )

بخش سوم

ديريست که آتش زتنم می ريزد
صدهنجره خون ازقلمم می ريزد
باکوله غمي که بر دوشم ا ست
برکوه اگر تکيه زنم می ريزد .

«عبدالله! عملکرد ناسالم ونامعقول دروزارت خارجه دارد که حتاکرزي باتمام مصلحت گرايي وروزگذراني وبي کفايتي ناگذيرشد که ويرا ازين وزارت سبکدوش نمايد وتا اکنون وزارت خارجه  درگيراشخاص عقده مند وبي سوادوبي کفايتي است که وسيله وي به اين اداره مقررگرديده بود».
وامروزاشرف غني ميخواهد باچنين يک کسي اداره خوب وکاري رادرکشوربسازد، ماهمه شاهد خواهيم بود ومي بينيم که چه واقع ميشود.
اول اين ائتلاف کاملا نامتجانس وناقص است (ميگويند دوسلطان دريک ملک نگنجد) .
دوم غني وعبدالله باهم برسرتعين وتقرري افرادي ناسالم به مشکل توافق خواهند کرد. 
سومغني مخالف رشوت وچپاولگري است وعبدالله وگروپش به اين پديده شوم عادت دارند. 
چيزکه برتري غني رانسبت به عبدالله متبارزمينماياند، تحصيلات ، تجارب وعملکرد هاي وي است وطي سيزده سال گذشته اشرف غني هيچ پاينت منفي درمورد اختلاس وچپاولگري ندارد وعبدالله برعکس ، اگرعبدالله درپنهاني به اختلاس مبادرت نمايند وامابه گروپ وتنظيمي که تعلق ووابستگي دارد چگونه ميتواند جلوآنان رابگيرد؟.
ما نموديم جمع،آينهابرده اند
مال ملت را به يغما برده اند.
فساد بي حد وحصردرادارات دولت، که درواقع به يکي ازعمده ترين عوامل ناکامي درطول سالهاي گذشته مبدل شده است تنها محدود به وزارتخانه ها وارگان هاي بيرون ازقصر رياست جمهوري نمانده است. تاسفارتخانه هاونماينده گي هاي سياسي ريشه دوانده است. کارمندان سفارتخانه ها متشکل است ازپسرخليلي ، پسرالکو، خواهرزاده کرزي ، خويش وقوم دبل عبدالله ، ملا مارشال فهيم ، سيد منصورنادري ، صبغت الله مجددي ،قانوني ،يونس قانوني، وزيران کابينه ... درسفارتخانه هاونماينده گي هاي سياسي کشورتمامي افراد به شمول دريورها بازدوبندهاي سياسي ، مصلحتي ، تنظيمي وروابط هاي شخصي تعين ميشوند وهمچنان به زبان ساده چپاولگري ها وحق تلفي به پيمانه وسيعي جريان دارد. متاسفانه وزارت خارجه به اساس زدوبندهاي گروپي وتنظيمي به عنوان سفيروديپلومات به خارج اعزام ميکند که توانمندي واستعداد وتحصيل حقوقي وديپلوماتيک ندارندويا سند جعلي تحصيلي دارند .
با كشورم چه رفته است
كه گل ها هنوزسوگوارند...
ازقلب خاك های فراموش سركشد
تا ازقنات حنجره ها
فوج خشم وخون
روی غروب سوختۀ مرگ پركشد:
اين نعرۀ من است
اين نعرۀ من است كه روی کاغذ می پيچد
وخاكهای سكوت زمانۀ تاريك را می آشوبد
و با هزارمشت گران
برقلب دشمن می كوبد
اين نعرۀ من است كه می روبد
خاكستر زمان را ازخشم روزگار...
عبدالله طی مدت وزارتش با تخريب و ويران کردن زيرساخت های اداری واصول کاری وزارت وجابجايی بدون حساب وکتاب دوستان وهم حزبی هايش درپست های گوناگون، ازيک سواين وزارتخانه را به ناکارآمدی مطلق کشانيد وازسوی ديگراين ناکارآمدی باعث شد سياست خارجی افغانستان فاقد اعتبار وهويت وحتی ازاصول وزيرساخت های اوليه اش درعرصه بين المللی تهی شود. درحاليکه درب وزارت خارجه بر روی افراد برخی از اقوام کاملا بسته ماند، از يک قوم ويک دره معين، تحصيل کرده، کم سواد، بی سواد، موتروان وحتی دربانش پکول رابه دورانداخته ونکتايی به گردن آويخته وبه عنوان ديپلمات ونمايندگان سياسی ودستگاه ديپلماسی افغانستان رهسپار کشورهای خارج شدند. آماررسمی که برمبنای تناسب قوميت وولايات وجنسيت منتشرشده است می تواند به خوبی نارسايی های ذکرشده را بازتاب دهد،آمار تعداد کارمندان وزارت خارجه بر مبنای قوميت:
تاجيک: دوصدونوديک نفر
پشتون: صدونوددو نفر
سادات (عرب) : هفتاد سه نفر
هزاره:سي يک نفر
ازبک: نوزده نفر
ترکمن: پنج نفر
قزلباش: چهار نفر
پشه يی: دو نفر
ايماق: دونفر
نورستانی: دو نفر
مجددی: دو نفر
بلوچ يک نفر
آمارتعداد کارمندان وزارت خارجه براساس ولايات:
کابل صدهفتاددو نفر،
ولسوالي پنجشير شصت شش نفر، بعدازين پنجشيربه ولايت ارتقاداده شد،
پروان چهل،
بدخشان بيست نو،
ننگرهاربيست هفت،
لغمان بيست چهار،
لوگربيست يک،
کندز بيست سه،
کاپيسا بيست دو،
کندهاربيست يک،
بلخ بيست دو،
هرات نوزده،
فارياب هفده،
تخارشانزده،
غزنی هفده،
وردک پانزده ،
بغلان چهارده،
پکتيا يازده،
باميان هشت،
جوزجان هشت،
غور هشت،
نورستان پنج،
فراه چهار،
سمنگان سه ،
ارزگان سه،
ميدان دو،
خوست يک،
نيمروز يک،
کنريک نفر،
همچنين براساس اين آمارازبرخی قوميت ها هيچ فردی درهيأت رهبری يعنی دربست های يک و دووجود ندارد.اين عدم توازن تنها رنگ قومی نداشت. بر مبنای همان زيرساخت های فکری بنيادگرايانه و زن ستيزانه جمعيت ، تبعيض جنسيتی نيز درانتخاب کادر اداری وزات خارجه اعمال گرديد و درميان نزديک به ششصدوپنجاه تن کارمند، تنها حدود سي زن کارمند در پست های بسيار پايين مانند منشی گری وخدمات دفتری مشغول به کار است ودرنمايندگی سياسی درکشورهای ديگر، تنها يک زن (زاهده انصاری ) به عنوان سفير دربلغاريا ايفای وظيفه می کند. براساس نتايج کميسيون بررسی دوسيه های کارمندان وزارت خارجه مشخص شده است که تنها يک سوم کارمندان وزات خارجه تحصيلات عالی دارند و حدود نيمی از کارمندان وضعيت تحصيلی شان مبهم و درحد صنف ابتدايی تا صنف دوازدهم می باشد. همچنين حدود يک پنجم کارمندان وزارت خارجه با اسناد تحصيلی جعلی وفاقد اعتباردراين وزارتخانه مشغول به کار هستند! .
در اکثر کشورهای خارجی سفارتخانه های افغانستان به دليل ترکيبب قومی خاص وآشفتگی و نبود نظم و انضباط اداری به دفاتر احزاب جهادی بيشترشباهت دارند تا نمايندگی سياسی. کارمندان وحتی سفرای افغانستان به دليل نداشتن تحصيلات کافی و يا نداشتن تحصيلات درخورکار دروزارت خارجه، ازعرف و مقررات ديپلماسی و حقوق بين الملل هيچ نمی دانند. اين امر بيش از همه چيز منزلت و احترام افغانستان را نزد کشور های ميزبان به پايين ترين سطح تنزل داده است.مطابق يک قانون نانوشته اما پذيرفته شده بين المللی در همه کشورها انتخاب سفرا و کارداران سفارتخانه ها و کنسولگری ها بر مبنای تصميم و هماهنگی مشترک وزارت خارجه و وزارت امنيت صورت می گيرد و بر اين اساس سفارتخانه ها نه تنها نماينده سياسی يک کشور محسوب می شوند، بلکه حافظ منافع امنيتی کشور نيز هستند. عدم اعمال کنترول امنيتی بر کارداران نمايندگی های سياسی باعث شده است انواع فساد در اين سفارتخانه گسترش يابد وکارمندان، سفارتخانه ها را به تجارتخانه های غيرقانونی تبديل نمايند. خريد و فروش غيرقانونی پاسپورت، جعل و فروش اسناد تحصيلی، خريد و فروش بورس تحصيلی، رشوه ستانی از مراجعين در قبال انجام کارهای شان فسادهای رايج در سفارتخانه های افغانستان است.
سفارت افغانستان در تهران و کنسولگری افغانستان در مشهد می تواند يک نمونه عينی ازاين سفارتخانه ها باشد. به نظر می رسد
هيچيک ازکارمندان بخش های مختلف اين دو نمايندگی که به دليل وجود تعداد زياد مهاجر افغان در ايران همواره با تعداد زيادی مراجعه کننده نيز روبرو هست، از ادب و رفتار ديپلماتيک چيزی نمی دانند. آنان هرگز به اين تصور نيستند که از سوی وزات خارجه برای راه اندازی کارهای قانونی و حل مشکلات مراجعه کنندگان در آنجا نشسته اند.
عبدالله که مهره کليدي دولت مصلحت گراي کرزي بود(وزيرخارجه ) واکنون اکت اپوزيسيوني مينمايد و به خود چهره منتقد رژيم را گرفته ازطرح مصالحه دولت با طالبان ميخواهد سود سياسي ببرد . درحاليکه که رهبري اداره نام نهاد صلح را رباني واکنون بالاي اين ميراث پسرش صلاح الدين رباني نيشخوارميزند.
عبدالله باپرروي وديده درايي هرزماني که ازسفرغرب بازميگردد ازصلح ، دموکراسي ومردم سالاري سخن ميگويد،
امامردم ما فراموش نميکنند که جنايات، چپاولگري ها، تجاوز برناموس مردم و دوزخ ساختن کشور بوسيله گروپ جهادي شوراي نظارکه عبدالله يکي ازمهره ها بود . همين خيانت وجنايتي تنظيم جمعيت بود که پاکستان زمينه را مساعد ديده طالبان را برمردم ما تحميل کردند. حتي رهبران عبدالله درابتدا ازطالبان حمايت کردند، رباني آنان را فرشته هاي صلح ناميد واحمد شاه مسعود با آنان به مذاکره نشست وگفت اهداف ما وشما کاملا يکيست. ( درميدان شهر) مردم ماهيچ زماني ازاداره فاسد وچپاولگرکنوني که امتحان داده اند به خوشبختي نخواهند رسيد . اين اداره زماني ميتوانيست موفقانه عمل نمايد واعتمادمردم راجلب کند که انسانهاي چپاولگروخود فروخته مورد بازخواست وپيگرد قانوني قرارميگيرفت وازجانب ديگرمسووليت ادارات دولتي بدست افراد صادق وخدمتگاروطن ومردم ميبود .
کساني که با عبدالله رابطه نزديک دارند، اورا آدم بي سواد، بي کفايت، هرزه، زن باره، وبي تعهد مي دانند. مهم ترازهمه اورا داراي رفتار دوخصلتي مي شناسند که ترکيب ازرفتار زنانه ومردانه ميباشد. علاقه شديد او به عطريات،استفاده ازلوازم آرايش زنانه، افراط درخريد لبهاسهاي گرانبها، اداهاي زنانه وخيلي چيزهاي ديگرازجمله پديده هاي اندکه دراخلاق ورفتارعبدالله مشاهده ميگردد واين پديده ها درجامعه افغانستان رفتارواخلاق زنانه تعريف ميشوند.
بعضي ها دليل زن باره بودن عبدالله را مشکلات دوران فاميلي اوميداند که درهرصورت، اين گونه اخلاق ورفتار براي يک مديرسياسي عيب بسيار برجسته وضعف آشکار تلقي ميگردد. برعلاوه اينها، عبدالله فاقد تقيد وتعهد به ارزشها ونورمهاي مروج درمناسبات دوستي ميباشد که دراين راستا به هيچ معياري تعهد وتقيد ندارد ...
همچنان عبدالله دربرنامه تلويزيون پنجره درامريکا نقطه نظرهاي خود را درمورد جنايتکاران جنگي، مردم، محاکم قضايي وعمداتا در باره اي تاريخ سه ده اي اخير بيان نموده است. وي به جواب گرداننده اين تلويزيون گفت مسله اي - جنايتکار جنگي يک اصطلاح است . وانتباه هرکس ازآن فرق ميکند . که رامي توان مجرم جنگي خطاب کرد؟.
درافغانستان محاکم قانوني براي محاکمه اي جنايتکاران وجود ندارد. و...و ...
عبدالله خيلي ماهرانه ازحاکميت ح د خ ا شروع نموده وازحضورارتش سرخ ياد آوري کرد. درين جا ازجنگ ومقاومت - عليه اشغال با آب تاب فراوان ياد آوري نمود اما از شکست دولت نجيب تا آمدن طالبان راماهرانه دردوکلمه خلاصه
نموده ويکباره طالبان والقاعده ومبارزه ي جهاني عليه اين گروه را به بحث گرفت . اماوي در تلويزيون طلوع که دربرابرسوالي گرداننده اين شبکه که چراجنايتکاران جنگي وناقضين حقوق بشروچپاولگراني دارايي عامه به محاکمه کشيده نميشود وژورناليست ميپرسد ، با آمدن نظام جديد و پشتيباني ممالک غرب وآمريکا درافغانستان چرا زمينه اي محاکمه اي جنايتکاران و ناقضين حقوق بشر مهيا نشد. برعلاوه تعداد زيادي
ازهمين جنايتکاران در پست هاي حساس حکومتي و دولتي جاي گرفتند.آيا آنان مستحق چنين ريواردي بودند و يا هستند.عبدالله با اين سوال سخت گيرافتاد . درمملکتي که داراي قانون اساسي ، ريس جمهورمنتخب وهمچنان پارلمان وبا پشتيباني هزاران سرباز امريکايي است. محاکم قانوني وجود نداشته باشد تا به دوسيه هاي سياه چند قلدر، قاچاقبرمواد مخدروجنايتکار رسيده گي شود. اماعبدالله گاهي نمي خواهد راجع به جناياتي که دار ودسته شوراي نظار درکابل بصورت خاص مرتکب شده اند حرفي بميان آرد. اوماهرانه مدت دوسال جنگ و ويراني رابا يک کلمه خلاصه کرده وآمدن طالبان والقاعده را ياد ميکند. دبل عبدالله همانطوريکه درآمريکادربرابري سوالي خانمي که ميپرسد
شماميليونهادالرازخارجيهاگرفتيد ووي ناگذيربه اعتراف ميگردد . دوران حاکميت دبل عبدالله دروزارت خارجه شايد يکي ازبدترين دوران باشد که وزارت خارجه افغانستان به خود ديده ومايوسانه وسوگمندانه کشيده است . ضعيف ، روزگذران وناآگاه ترين اشخاص درپستهاي سياسي ودرکرسي هاي وزارت خارجه مقررگرديد وتااکنون نيزدرين کرسي هامانند لتهاي سلطا ن محمود لميده اند . سوگمندانه ده ها ديپلومات سفيروجنرال قونسل درخارج ازكشور راسراغ داريم كه اضافه از ده سال ميشود ازحقوق وامتيازات عالى برخورداراندواشخاصى هستند كه درطي بيست سال كار وماموريت خود در وزارت خارجه به خارج نرفته اند. مشت نمونه خرواراشخاص وافرادي که درپستهاوکرسي هاي ديپلوماتيکي وسياسي کشوردرعيش وعشرت زنده گي دارند اينان اند ودرگزارش بعدي باتفصيل خواهم نوشت . قهارعابد مسوول دفتر، جنرال قنسل درکراچي ومسوول عمومي گارد حفاظتي عبدالله وفعلا ريس بخش فرهنگي وزارت امورخارجه ،کيان احدي که همشيره اش خانم عبدالله است ومسوول قنسلي سفارت افغانستان درکانادا وصمد عمرکه ده
سال درسفارت نيشخوارميزد واکنون نيزسفيردراروپا است . ثاقب سکرتراول قنسلي درکراچي ومستشاردردهلي نو...، مسعود خليلي به حمايت عبدالله عبدالله که نزديک به دودهه ميشود ازخوان سفارت خود وخانواده اش راتغذيه ي مينمايد، مسلم سرخه اتشه نظامي درلندن ، حاجى راشد الدين خسربرده احمد شاه مسعود جنرال قونسل دردبى كه دردوران وزارت دبل عبدالله واکنون نيزبه يك امپراطورتبديل شده ووي - هيچگونه تحصيلي نيزندارد ونزديک به ده سال ميشود بصفت شاردافيردرابوظبى وبعدا جنرال قونسل دردبى حکمروايي دارد . سيد شهاب الدين مهره کشورازبکستان سرپرست سفارت افغانستان درتاشکند وداماد سيد منصورنادري نزديک به پنج سال ، نصير احمد نوربيش ازده سال درنماينده گى سياسى افغانستان دركويت وقطركار نمودوفعلا بصفت سفيردرامارات عربى تقرر يافته وهمانطور فضل الرحمن فاضل رئيس قونسلى كه ده سال درسفارت افغانستان درهند وجنرال قونسل دربن مشغول بودواكنون نيزدرتلاشي تقرربصفت سفيراست ، ابراهيمى دردبى وخانمش درابوظبى وهمچنان ازبي بندوباري وچپاولگري درسفارت افغانستان دربرلين وواشنگتن همه اطلاع دارند . من لازم نديدم تاهمه کساني راکه عبدالله به وزارت خارجه سرش دوقلوزده است نام ببرم وممکن است مورد قهروغضب عبدالله وگروپ دسيسه بازش قراربگيرم.
بصيرسالنگي
نصرت‌الله اقبال، مورد ضرب و شتم بصیر سالنگی و اشخاص همراهش قرار گرفت.عبدالبصیر سالنگی
سلاح بدستان با تفنگ، زندگی افسانوی برای خود ساخته اند. آيا ممكن است با زاری و التماس زندگی شانرا گرفت؟ گروپ های مسوول خلع سلاح درمناطق زيرنفوذ اينان بايد به مشوره وحتی هدايت شان گردن بگذارند. اينان كه خود كوزه گروكوزه خروكوزه فروش اند، چطور ممكن است با چنين سياستی بهشت خود را بدستان خود ببازند؟
منطقه تاريخی شيرپوردرمرکزشهرکابل ويران شد، خانه های آن با بولدوزرهموار شد وميان اعضای کابينه وافراد بانفوذ ازجمله فرماندهان جهادی تقسيم شد. دراين منطقه، نزديک به 350 خانه آباد شده که از نظر مخارج و نوع معماری،درشهر کابل کم نظير است، ولی آنگونه که ديده می شود شماری زيادی از اين خانه ها برای موسسات غيردولتی وشرکت ها به کرايه ماهانه تا ده هزاردالر داده شده است .
بصير سالنگی از قوماندان شورای نظار به رهبری احمدشاه مسعود، ازچهره های خشني است که در زمان انتصابش به صفت قوماندان امنيه کابل، به مشوره جهادی های مشهورودر رأس فهيم وخانواده اش سرازپا نشناخته و به رسم غارتگرانی باوحشت تمام به تاريخ 13 سنبله 1382 به شيرپور يورش برده و کاشانه مردم مظلومی را که در جنگ های تنظيمی به آنجا متواری ومسکن گزين شده بودند، ويران و زنان کودکان شان را با بيرحمی بيرون راندند. آنان با بلدوزرتمامی بناهای تاريخی را نابود نموده ساحه را برای چورکان آماده کردند تا به خانواده هاخود قصرخانه های مافيايی را به ميراث گذارند . نظيمی ها درکنار ديگرغارتگری هايشان، شيرپور آن مهد تاريخی و يادگار شير بچه های شهيد کابل وغازيان جنگ ضد انگليسی را نابود ساختند چون ارزشی به تاريخ و فرهنگ ما قايل نيستند و فقط به جيب ها و شکم خود فکر می کنند. بی جهت نيست که عامه مردم نام "چورپور" يا "موش پور" را روی قصر ها و بناهايی که
بروی اجساد شهدای جنگ استقلال طلبانه ی مردم کابل اعمارشد، گذاشتند. لست توزيع نمرات شهرک شيرپور درروزنامه ها و مطبوعات تصويری وسيعا منتشر شد. کسانيکه درويرانی قلعه نقش بارز داشتند، فهيم، وابستگانش وساير اراکين دولتی از جمله بصير سالنگی قومندان امنيه وقت کابل را می توان برشمرد .
سه صدوپنجاه نمره زمين چهار بسوه يی كه مساحت مجموعی آن به 120000 متر مربع ( 60 جريب ) میرسيد برای اراكين بلند رتبه دولتی شامل وزرا، قوماندانان، جنرالها، معاونان وزرا، واليان، روسای دوايرامنيت، تجار وابسته به فهيم، قانونی و بسماله لویدرستيزقبلی وزيردفاع فعلی ويونس قانوني و همچنان خانوادههای فهيم، قانونی، عطا، جنرال داوود و د يگرا ن توزيع گرديد و اكثريت خانههای مهاجرين زير نقشه آمد. به تاريخ 13 سنبله 1382 قوماندانی امنيه كابل تحت قوما ندهی عبدالبصير سالنگی كه درآن ساحه زمين گرفته بود، به منطقه هجوم برده و به تعداد 30 منزل را توسط بلدوزر به زور ويران كردند. آنان برای مردم فرصت جمعآوری اموال شان را هم ندادند و چندين كودك درين جريان زخمی شد.
البته زمين دزدی بصيرسالنگی وديگردزدان جنگسالار داستان طولانی و دردناک دارد. به تاريخ 28 سرطان 1390 به يک نمونه ديگر آن اشاره ای دارد : مسوولين رياست ناحيه چهارم شهر کابل می گويند که بصير سالنگی والی ولايت پروان، در مربوطات اين ناحيه با استفاده از قدرت دولتی و رنجرهای پوليس، يک ساحه ی سبز را که در نزديکی بادام باغ قراردارد، غصب کرده است . اين ساحه درسرکی که ازجانب کارته پروان به بادام باغ می رود، جوارتانک تيل نزديک خانه های رهايشی قراردارد که به گفته مسوولين اين رياست با وجود تقاض اهای مکررآنان از سالنگی به خاطر توقف کاراحاطه اين ساحه، افراد اوشبانه به اين ساحه می آيند واطراف آن را احاطه می کنند.
مسوولين رياست ناحيه چهارم شهر کابل می گويند که بصير سالنگی والی ولايت پروان، در مربوطات اين ناحيه با استفاده ازقدرت دولتی ورنجرهای پوليس، يک ساحه ی سبزرا که درنزديکی بادام باغ قراردارد، غصب کرده است.
اين ساحه درسرکی که ازجانب کارته پروان به بادام باغ می رود، جوارتانک تيل نزديک خانه های رهايشی قرار دارد که به
گفته مسوولين اين رياست با وجود تقاض اهای مکررآنان ازسالنگی به خاطرتوقف کاراحاطه اين ساحه، افراداوشبانه به اين ساحه می آيند واطراف آن را احاطه می کنند. رييس ناحيه چهارم شهر کابل می گويد: ساحه ای را که بصير سالنگی درکنار خانه ی خودش در نزديک بادام باغ احاطه کرده است، ساحه ی سبز می باشد. من به سالنگی زنگ زدم و گفتم که والی صاحب افرادش را بيرون کند و ساختمان را توقف بدهد، همان روز والی صاحب افرادش را کشيد، ولی باز هم افراد او ديوار احاطه را رنگ کردند.
مساله غصب زمين ها دولتی همزمان با اداره ی موقت و با غصب زمين های شيرپور توسط اراکين بلند رتبه ی دولتی آغاز
شد و تااکنون نيز در شماری از ولايات و حتا درشهر کابل جريان دارد که غصب ساحه ی سبز نزديک بادام باغ توسط بصير سالنگی، يکی ازاين نمونه هاست. عمرمحمدی يک تن ازباشندگان ساحه می گويد بصير سالنگی همان گونه که بنيان گذارغصب زمين های شيرپوربودو تاهنوز پول دونمره زمينی که دراين ساحه دارد را نداده است، بازهم به غصب زمين های دولتی پرداخته و اين بار ساحه سبز دولتی نزديک خانه اش را غصب کرده است. بار ها باشندگان محل از سالنگی تقاضا کرده اند که ازديوارکشی اين ساحه که زمين دولتی است دست بردارد، اما سالنگی صراحتا گفت که هر کسی که می گويد بايد از اين کاردست بکشم، بيايد و امنيت مرا تامين کند.
همچنان چندي قبل محمد نصرت اقبال كه به حيثت يك خبرنگار درآژانس خبري خصوصي كارمي كند ازسوي والي پروان مورد ضرب و شتم قرارگرفته است . اين خبرنگار مي گويد: هنگامي كه مي خواست يك دوست خود را در يكي ازرستوران هاي شهرنو كابل ملاقات كند، با بصير سالنگي والي پروان روبرو گرديد و والي، چند كلمه زشت و جدي به وي گفت و وقتي كه مي خواست جواب اظهارات اش را بدهد، با بوتل و شيشه و مشت بر وي حواله كرد . گفتني است كه ماه گذشته حسين نظري، خبرنگار شبكه خصوصي تلويزيوني ۰، در ساحه چمن حضوري كابل نيز مورد لت و كوب شديد افراد ناشناس قرارگرفت و دراين حادثه، دوربين فيلم برداري گزارشگر تلويزيون نگاه هم، از سوي مهاجمين برده شد .
سيد طيب جواد


سید طیب جواد با بوش



 روزنامه «ديلی بيست » به تاريخ 18 دسامبر 2013 اسنادی را فاش نمود که سيد جواد طيب پرده بر می دارد. بر اساس  اين اسناد اداره توسعه ی بين المللی امريکا (USAID) سالانه بيش از 100000 دالر جيره به سيد طيب جواد می پرداخت که اين رقم شامل کرايه خانه و مصارف غذايی اونمی شود. جواد از سال2002 الی 2003 رئيس دفترکرزی بود و بعدا سفير افغانستان درآنکشور شد . سيد طيب جواد همزمان ازدو پيمانکار امريکا RANCO و« انترنيوز» دالردريافت می کرد. به گفته مسئولان اداره توسعه ی بين المللی امريکا اين پول بخاطر جلب تحصيلکرده های غرب دردولت کرزی به حيث تکنوکرات ها برای بازسازی افغانستان پرداخت می شد .
براساس گزارش، قراردادی که بين جواد و RANCO به امضا رسيده نشان ميدهد سيد جواد با معاش روزانه 314،12 دالر برای شش ماه بحيث مشاور با اين پيمانکار امريکا ايفای وظيفه کرده است. اسناد نشان می دهند که RANCO به اردو ووزارت خارجه امريکا کارهای گسترده ای انجام داده است. دراين قرارداد که به تاريخ 7 نوامبر2002 امضا شده روزانه 60 دالر بخاطر بودوباش درکابل و40 دالرمصارف غدايی جواد نيز در نظر گرفته شده بود.
اوامضای خود را درروی قرارداد تصديق می کند اما ازجزئيات قرارداد اظهار بی خبری می کند .
طيب جواد خود می گويد : من درمورد اين که اين ها پيمان کاران خصوصی يا دولتی بودند، چيزی نمی دانستم. برای من اين معاشی بود که از سوی ايالات متحده ی امريکا پرداخت می شد . شايد کمترين معاش به من پرداخت می شد. افراد زيادی بودند که پول نقد دريافت می کردند .
اندريو ناتسيوس که درآن زمان رييس يو.ايس.ايد بود می گويد : در روزهای نخستين جنگ افغانستان، USAID برنامه ی را روی دست گرفته بود که مطابق آن بايد صدها تحصيل کرده ی افغان که درخارج زندگی می کردند، به تکنوکرات های دولت کرزی تبديل شده وظرفيت حکومت را تشکيل دهند . پرداخت معاش رقابتی با معاش اين تکنوکرات ها درغرب بخشی ازاين برنامه بود. اين تکنوکرات ها توسط پيمان کاران USAID استخدام شده و دروزارت خانه های افغانستان به کار گماشته شده بودند. عقد اين گونه قرار دادها راهی بود که ما می توانستيم با طی کردن آن زودتر برنامه های مان را اجرا کنيم. ما اين برنامه را خاموشانه اجرا کرديم، چون اين کار بين تکنوکرات ها ومليشه های افغان ( جنگ سالاران ) متحد با ما تنش ايجاد می کرد . لاری سمپلر، معاون مديريو.ايس.ايد برای افغانستان وپاکستان می گويد : درمراحل اوليه ی بازسازی افغانستان اين گونه معاملات ضروری بود... ما درصورتی که ضرورت باشد، با بازيگرانی که درحکومت جديد نقش مؤثری داشته باشند نيز اين کار را خواهيم کرد .
ديلی بيست می افزايد که ديويد هوفمن رئيس «انترنيوز» به جواد طی يک ايميلی که بعدها به دسترس اين نشريه رسيده  نوشته : من خيلی خوشحالم ازاين که درزمينه ی استخدام شما وکمک به رييس جمهورکرزی مساعدت کردم. ما درحالت عادی چنين چيزی را درنظرنمی گيريم، چون اين کار با استقلاليت ژورناليستی ما درتضاد قرار دارد. اما ما اوضاع درافغانستان را استثنايی تشخيص داده و با اين کار موافقت کرديم . سيد جواد طی شش ماه فعاليتش با اين نهاد به صفت مشاور 49000 دالر دريافت کرد .
کريستين فيرمعاون استاد درپوهنتون جورج تاون امريکا می گويد : ما ازروزاول سيستمی را ايجاد کرديم که فاسد بود. ماکسانی را داشتيم که هم زمان از دومنبع معاش دريافت می کردند؛ يکی ازما و ديگری از بانک جهانی. اين عاملی است که
نتيجه ی آن يک سيستم فاسد است .
گل آقاي شيرزي
وال ستریت ژورنال،گل آقا شيرزی والی جلال آباد را متهم به رهایی هراس افگنان طالب در بدل پول واختلاس ماهانه چهارميليون دالرازعواید گمرکی شهرک بندری تورخم و در ضمن خویشاوندان ونزدیکان وی را نيز دراخاذی ها وغصب زمين های دولتی و دارایی های عامه و دست داشتن در چور وچپاول های املاک دولتی متهم نمود . این اتهام در حالی صورت می گيرد که سال گذشته شماری ازاعضای شورای ولایتی و استادان پوهنتون ننگرهار، گل آغا شيرزی را به اعمال غيرقانونی وغصب زمين های دولتی و هم چنان به زنبارگی ومی خوارگی نيز متهم کرده بودند . حتا باری دریک رسوایی فساد اخلاقی درجرمنی سروصداهایی را درسطح رسانه های داخلی وخارجی بلند نمود که وی را متهم به اعمال ناشایست نمودند.
گل آغا شيرزی که نام اصلی اش شفيق است در سال 1956 در کندهار متولد گرديد. او فرزند حاجی عبداللطيف است که تا صنف دوازده درس خوانده. پدرش دکان کوچک چای فروشی داشت .
حاجی عبداللطيف در دوران جنگ ضد روسی از قومندان های مشهور کندهار بود که شيرزی نيز با او يکجا کار می کرد.
بعد از کشته شدن پدرش به وسيله باند گلبدين، او تخلص شيرزی را به خود انتخاب کرد. گل آغا در زمان جنگهای داخلی
قومندان محاذ ملی بود. پس از سقوط دولت نجيب از 1992 تا  1994 شيرزی بحيث والی کندهار ايفای وظيفه کرد.
گفته می شود در وقت حاکميت او کندهار به مرکز فساد، قاچاق، رشوت، دزدی و تجاوز مبدل شده بود .
پس از ورود طالبان به کندهار شيرزی به کويته پاکستان فرار کرد تا اينکه در سال 2001 او به هدايت سی.آی.ای امريکا بخاطر تسخير کندهار با آی.ايس.آی پاکستان که از زمان جنگهای داخلی روابط خوب داشت، دوباره تماس گرفت.
شيرزی که فرد بی بند و بار و جاه طلب بود به اين خواست امريکا جواب مثبت داد و با جمع کردن تقريباً هزار نفر ازکمپهای مهاجرين افغان از راه چمن وارد افغانستان شد که در مدت کم به کمک سلاح های پيشرفته پاکستانی توانست منطقه تخت پل کندهار را تصرف کند و راه کندهار و سپين بولدک را ببندد .
او به محض داخل شدن به کندهار بار ديگر مقام قبلی خود را غصب کرد و برادرانش عبدالرازق و حاجی بچه، ميدان هوايی کندهار را در کنترول خود گرفتند. آنان از اين طريق مواد غدايی و لوژستيکی نيروهای خارجی را تامين وهمچنان زمينه قاچاق مواد مخدر به کشورهای خارجی را مهيا ميکردند .
با به قدرت رسيدن گل آغا شيرزی کشت و قاچاق مواد مخدر در کندهار 50 فيصد افزايش يافت حال آنکه در دوران حاکميت طالبان به صفر رسيده بود. فساد و بدامنی به اوج خود رسيد که حتی کرزی هم نمی توانست از آن چشم پوشی کند و همين امر باعث شد تا شيرزی را از ولايت کندهار برکنار و به کابل فراخواند .
نادر نادری کمشنر سابق کمسيون حقوق بشر در يک مصاحبه با خبرنگار امريکايی (lasrever) در ماه جون 2005 می گويد : زمانيکه شيرزی والی کندهار بود او هيچ اداره نداشت، نمی توانست که ولايت را کنترول کند. دزدی، زرع وقاچاق مواد مخدر، تجاوزهای جنسی بالای زنان و مردان و حتی اطفال به اوج خود رسيده بود .
روزنامه کانادايی به نام «گلوبل ميل » به تاريخ 12 اپريل 2010 می نويسد : شيرزی بخاطر دريافت يک ميليون دالر درهفته از تجارت مواد مخدر، از سمتش که والی کندهار بود برکنار شد .
يکی ازشرکای نزديک گل آغا حاجی بشيرنورزی بود. نورزی که قاچاقبر شناخته شده در سطح جهانی بود از افراد خاص «سيا » درافغانستان به شمارمی رفت. اومدت زيادی با سازمان استخباراتی امريکا همکار بود که بعدها بنابر سازشهای درونی سازمان، اورا به بهانه ای به نيويارک خواست ودرآنجا وی را دستگير کرد . شيرزی مدت کوتاهی در
وزارت شهرسازی ومسکن و بعد در وزارت فوايد عامه که عايد زياد داشت کارکرد ومدتی هم مشاور کرزی بود .
بالاخره درسال 2004 به حيث والی ننگرهارمقرر شد. وی درابتدا با چند کار ظاهر اًبادسازی، خود را در بين مردم محبوب ساخت و کرزی نيز به او لقب «بلدوزر» داد. مردم ننگرهار که سالهای متمادی از وجود جنايتکارانی چون حاجی قدير، دين محمد، حضرت علی، ياسينی وغيره به ستوه آمده بودند چشم اميد به اوبستند اما ديری نگذشت که اين اميدها به سراب بدل شدند  « بلدوزر » تمامی قراردادهای ساختمانی را به شرکتهای خصوصی خود سپرد که از خورد و برد ش صاحب ميليونها دالرشد. وی که فردعياش ومنفوراست تمام وقتش درخوشگذارنی می گذرد. با وجود داشتن 3 زن و 18 طفل، رقاصه ها را از پاکستان دعوت می کند و محافل عياشی برپا می دارد .
او چندی قبل در يک سفر از دوبی به کابل عاشق يک کارمند هواپيما می شود. از اين عشق مافيايی ديری نمی گذرد که« بلدوزر»با اين دخترازدواج می کند واورا به کلکسيون زنان حرامسرايش می افزايد. بعد ازگذشت مدت کوتاه اين خانم به بهانه ديدن خويشاوندان خويش به آلمان می رود واز شيرزی تقاضای 400 هزار دالر بخاطر خريد اپارتمان می کند ودرهمانجا پناهنده می شود .
درابتدامقامات بلند پايه امريکا نيزاورابخاطر بازسازی وامنيت ولايت می ستودند ولی با گذشت چند سال آنان می گويند که ننگرهاربه مرکز فساد مبدل گشته ووالی زمينه بازگشت طالبان را مساعد ساخته است .
وال ستريت ژورنال به تاريخ 2 نوامبر 2012 يک ارزيابی انجام شده ازسوی مقامات امريکايی راچنين گزارش کرد که« بلدوزر»  درشاهراه تورخم جلال آباد يک صندوق ساخته به نام «  صندوق شيرزی » و از موترهايی که از اين مسير عبور و مرور می کنند پول می گيرد. بنابر اين سند شيرزی ماهانه از يکونيم ميليون الی چهار ميليون دالر دريافت می کند.
موتررانان می گويند که ما مکلف به پرداخت پول در«صندوق شيرزی »هستيم در غير آن به ما اجازه نمی دهند تا موتر خود را حرکت دهيم .
در گزارش ياد شده ازجعفر اتمانزيی دريور موتر باربری نقل شده است :
من متواتر درهرپيره (نوبت) 500 افغانی به صندوق شيرزی می پردازم، آنان می گويند اين پول بخاطر بازسازی است ولی خدا می داند که پول به کجا می رود . اين سند می افزايد زمانيکه شيرزی به آلمان سفر داشت از طرف پوليس ميدان هوايی آلمان به مدت دوساعت بخاطر انتقال بکسهای پر از پول بازداشت شده بود ولی بنابر داشتن پاسپورت ديپلوماتيک رها ميشود وپول را با خود می برد . سند می افزايد که والی ننگرهار در بدل پول، شورشيان طالب را نيز رها می کند .
مافيای شيرزی در تمامی دم و دستگاه ولايت ننگرهار ريشه دوانده، هيچ اداره ای نيست که گل آغا در آنجا شريک نباشد. گفته می شود در راس هراداره افرادی که مقرر می شوند عوايد را بايد با شيرزی تقسيم کنند .
احسان الله کامه وال برادر شريف کامه وال عضو ولسی جرگه رييس گمرک ننگرهار است که از عوايد بدست آمده با شيرزی شريک است. چندی قبل عزيزالله لودين رييس مبارزه با فساد اداری اعلام کرد که از گمرک ننگرهار832 ميليون افغانی مفقود شده ولی اگر کمی واضح بگويم اين پولی است که در بين رييس گمرک و شيرزی تقسيم شده است .
منبع ديگری که شيرزی ازآن عايد سرشاربدست می آورد رياست برق ننگرهار است که در راس آن شخص فاسدی به نام
گل مراد قرار دارد که سالهای قبل درشهرجلال آباد کيله فروشی داشت. اوبرق دولتی را که کيلوات يکونيم الی دو افغانی است به نام برق جنراتوری به قميت 60 افغانی بالای مردم می فروشد که به نام برق گل مراد ياد می شود و اکثريت مردم فقيردرگرمای طاقت فرسابدون برق زندگی می کنند .
حاجی فاروق تيکه دارازچوکره های ديگر شيرزی است که هده های موتر و مارکيت های بزرگ را به قيمت ناچيز به اجاره می گيرد ودردواطلبی هم فرد ديگری نمی تواند برنده شود چون از حمايت شيرزی برخوردار است. تمامی غرفه های يخ فروشی وميوه فروشی شهرمربوط فاروق و گل مراد است که به مردم به کرايه می دهند .
حضرت علی وگل کريم درغصب زمينها دست بالای دارند. آنان زمينهای مردم را به قيمت ارزان می خرند و به قيمت بالادوباره به فروش می رسانند که شاروالی نيز در آن دخيل است .
يکی از افراد خاص شيرزی در غصب زمينها ملخی است. او فرد لومپن و چاقوکش مشهور است که زمينهای مردم را به زور غصب کرده در آن شهرک می سازد. در دشت قاسم آباد (دامان) که مربوط فاميل اسحاق زی، اخگر و چراگاه عربها بود، ملخی آن را غصب کرد که صاحبانش عريضه به دست در ادارات دولتی سرگردان می گردند اما کسی به ندای شان گوش نمی دهد . شهرک غازی امان الله خان که در 15 کيلومتری شهر جلال آباد قرار دارد نمونه ديگری از چپاول شيرزی است. گل آغا آنرا به اساس فرمان کرزی بالای نجيب زراب هر نمره به قيمت 5000 افغانی فروخت و حال هرنمره آنرا ( 1000000)  ده لک افغانی به فروش ميرساند .
   بازمحمد شيرزاد رييس صحت عامه ننگرهار نيز ازشرکای فساد «بلدوزر»است . اين شخص با ساختن شفاخانه های شخصی و وارد کردن ادويه بی کيفيت پول گزافی بدست می آورد .
سارنوال حاجی قيوم رييس سارنوالی بخاطر فسادش چندين مرتبه برکنار شد ولی به زور والی دوباره مقرر شد. او به گفته شيرزی زندانيان طالب را در بدل پول رها می کند .
الله داد رييس معارف ولايت ننگرهار مربوط حزب اسلامی افغانستان که از تقرر هر معلم در مکاتب مختلف از 10000 افغانی الی 50000 افغانی رشوه می گيرد، بخش اعظم آن را به شيرزی می پردازد .
در دولت مافيايی افغانستان کسانيکه بيشترين فساد را دارند، بلندترين مقام را می گيرند. شيرزی چون از مهره های مهم امريکاست کسی قادر نيست وی را از مقامش برکنار کند. بی مورد نبود که وقتی اوباما اولين بار به افغانستان سفر کرد، فوری به ديدار اين چاکرش شتافت. يک مقام بلند پايه افغان می گويد که تمامی والی ها را می توانيم برکنار کنيم جز شيرزی چون با برکناری وی بی ثباتی به ميان می آيد .
 در همين حال يک مقام قوای ائتلاف به وال ستريت ژورنالبه تاريخ 2 نوامبر 2012 می گويد : ما ميدانيم که او فاسداست. اماما از خود سوال می کنيم که آيا او از خط قرمزی که برای ما معيار است عبور کرده؟ به نظر ما تا به حال او اين خط را عبور نکرده . شيرزی وامثالش که دمش در دست خارجيان است تا زمانيکه سياستهای آنان را خوب عملی کنند ولو در هزار گند ومرداری غرق باشند در قدرت می مانند ولی هرگاه وجود شان خطری برای آنان و يا در اثر ناآگاهی ازفرمان شان سرپيچی کنند، در يک ساعت نيست و نابود می گردند .
گل آقا شيرزي اززمره قدرتمندترين افراد دولت محسوب شده ونزديكترين فرد به نيروهاي آمريكايي نيزمي باشد. خوش خدمتي گل آقا شيرزي درمقاطع مختلف به آمريكايي ها نشان داده است كه اين فرد ازجمله افراد نادري است كه از قدرت و نفوذ خود درمنطقه به نفع فقط آمريكا استفاده مي كند. گل آقا شيرزي نقش اساسي رادركنفرانس بن وتشكيل دولت انتقالي، لويه جرگه وحتي عزل ونصب افراد برعهده داشته است. ازطرف ديگروي افراد مختلف وبي بندوباررا ازگوشه جمع آوري ودرقندهاروجلا ل آباد تحت نفوذ خود گرفته درمواقع لزوم ازآنها استفاده مي كند.شيرزي درتضعيف احزاب وقدرت هاي مسلح متفرق, گام هاي درروند حاكميت کرزي برعهده داشته است.
گل آقاشيرزي درگذشته بارها اسماعيل خان والي قبلي هرات را به همكاري با نيروهاي ايراني متهم كرده است. حتي درمواقعي اين اتهام ازنوع همكاريهاي تسليحاتي واطلاعاتي برعليه دولت بحساب آمده فشارهاي مختلف ومتفاوتي بروالي قبلي هرات ازاين ناحيه وارد آمده است.
گل اقا شيرزي شايد تنها فردي باشد كه بعد ازنماينده ويژه آمريكا ايران رابه كرات, متهم به دخالت مستقيم درامورداخلي افغانستان كرده است. همين فرد باهمين افكاربدون هيچ مقدمه اي يكباره ازايران سردرآورده پشت درهاي بسته به معامله باايران نشست اين معاملات هرچند به ظاهردرراستاي فعال كردن بازارهاي مرزي زابل ايران با نيمروزبود اما حكايت از يك تباني پشت پرده برعليه اسماعيل خان داشت. اين تباني همچون گذشته هيچ منافعي دايمي و درازمدت را براي ايران به ارمغان نخواهد آورد بل باعث ازدست رفتن برخي نقاط قوت ايران به عنوان همسايه هاي داراي مرزي طولاني با افغانستان دردرازمدت خواهد شد. اين واقعيت را نمي توان از نظردورداشت كه فردي با انديشه قوي حمايت از آمريكا يكباره به جمله دشمنان آمريكا درمنطقه پيوسته منافع آنها رابرحضور قدرتمند آمريكا ترجيح دهد.دراين ميان سياستمداران ناپخته ايراني فكرمي كنند توانسته اند يكي ازدشمنان قسم خورده خود را درمنطقه را به يك دوست دايمي
مبدل ساخته ازوي به عنوان حافظ منافع خود درافغانستان استفاده كنند، كه هدايت كالاهاي ترانزيتي تجار افغانستان ازسمت مرزدوغارون درزابل توسط دولت ايران, نشانه روشن اين ساده انديشي است.
زيرا بعد از آنكه گل آقا شيرزي نتوانست درقسمت ورود اجناس به افغانستان ازميزان حسابهاي گمركي هرات براي دريافت ماليات گمركي در قندهار بكاهد، از ايران به عنوان وسيله اي ساده و راحت براي رسيدن به مقصود سود جسته اجناس ترانزيتي را به سمت مرز زابل هدايت كرد. تا بدين وسيله هم اسماعيل خان را ازلحاظ درآمد گمركي تضعيف سازد وهم به ديگران بگويد كه چگونه وبه چه راحتي ميانه اسماعيل خان با ايرا ن راضعيف ساخته نگاه سياستمداران ايراني را به سمت خود معطوف كرده است.
گل آغا شيرزی، کسی که به گفته ی خودش کرزی به اوبولدزرخطاب می کند، يکی ازبزرگترين قاچاقچيان مواد مخدردنيا ست که علاوه برآن درهمراهی با سايرعوامل بنيا د گرا درجنوب و شرق افغانستان درسرکوب روشنفکران وآزادی بيان نقش اساسی داشته ا ست ودارد. طبق گزارش يک روزنامه کانادايی، شيرزی زمانی که والی قندهار بود، هفته ای يک ميليون دالر آمريکايی ازراه قاچاق مواد مخدرودزدی ازعوايد گمرکی نصيب می شود. گل آغا شيرزی ، پس ازبدست گرفتن ولايت ننگرهار، مانند دوران ولايت قندهار، همچنان در قاچاق مواد مخدرودزدی ازعوايد گمرکی دست دارد. دولت چند ساله حامد کرزی، دولت سرشاراز فايده برای جنايتکاران، قاچاقچيان مواد مخدروچپاولگران دارايی های همگانی بوده وهست. حامد کرزی بارهابا انجام تحقيقات درباره رفتارغيرقانونی گروپ نزديک خود مانند شيرزی مخالف کرده
ومانع شده است.
روزنامه وال ستريت ژورنال گزارش داده است که گل آقا شيرزوی والی ننگرهار در شرق افغانستان در سفری که درآلمان داشت در ميدان هوايی اين کشور، به دليل حمل يک بکس پول مورد بازرسی ماموران پوليس قرار گرفته است .
ماموران پوليس به اين دليل که شيرزوی پاسپورت ديپلمات داشته، توانسته است با اين مقدار پول وارد آلمان شود .هنوزمعلوم نيست که در بکس شيرزوی چی مقدار پول بوده اما روزنامه والستريت ژورنال خبر داده است که والی ننگرهاربيشتر اين پول ها را از قاچاق مواد مخدر، غضب زمين، اخاذی ها وامور گمرکی بدست می آورد . اين روزنامه مدعی شده که در مورد تجارت غير قانونی گل آقا شيرزوی سند دارد و به نظرمی رسد که اين سند ازسوی يک مقام بلند رتبه ملکی ايالات متحده امريکا تهيه شده است . فساد گسترده درافغانستان از نگرانی های عمده جامعه جهانی است، و اين پديده پس ازناامنی، بزرگترين چالش برای افغانستان خوانده شده است . مقامات امريکايی اين موضوع را تاييد کردند که فساد اداری در ولايت ننگرهار ازمشکلات عمده اين ولايت است . وليم سپيکس يک سخنگوی وزارت دفاع امريکا، به روزنامه والستريت ژورنال گفته است که اين وزارت ادعای فساد اداری را جدی می پندارد . درگزارش گفته شده که ولايت ننگرهار به يکی ازمراکز فساد اداری درافغانستان تبديل شده است و مقام های محلی اين ولايت ميليون ها دالر ازفساد اداری موجود در اين ولايت بدست می آورند .
وحيدالله شهرانی


قراردادهای چندین میلیارد دالری در بخش معادن

وحيد الله شهرانی تابيعت کشور انگلستان را دارا بوده و هرگز نخواسته و نمی خواهد که تابيعت دوم خويش را از دست دهد . همچنان شهرانی همين اکنون در ارگانهای حراست از قانون به اتهام اختلاس و وارد درين خساره به دولت تحت تعقيب عدلی قرار دارد والی روشن شدن دوسيه نسبی اش حق ندارد بحيث وزير ايفای وظيفه نمايد. زيرا حکم محکمه ميتئاند وی را به حرمان از حقوق مدنی اش محکوم نمايد . موضوع ديگر اينکه قانون اجتماعی و حق شهروندی اينرا حکم نميکند که با اتلاف حق هزاران متخصص دونفر از يک فاميل عضويت کابينه را حاصل نمايند .
برای اينکه مردم را در روشنی يک حقيقت تلخ در رابطه به اتهام وارده عليه وحيدالله شهرانی متوجه ساخته باشيم به استناد اسناد مدلل،مستند و موثق، عدم تجربه کاری منفعت جويی، اختلاس و خساره رساندن به دولت را در زمان تصدی پست معينت مالی وزارت ماليه تذکر ميدهيم. قرارنظارتی کميته موظف تحقيق و برسی لوی څارنوالی که توام نامه 512/929 مورخ 1386. 05 . 01 اصدار يافته است در ضمن تشريح رويداد قضيه که از سوی مسئولين و ادارات مختلف استفسار به عمل آمده است نتيجه يک برسی مسلکی و همه جانبه موظفين حراست از قانون را برملا ميسازد که نتيجه گيری و نظريه خويشرا چنين نگاشته اند .
وزارت محترم انکشاف شهری به منظور تسخين مرکز گرمی مکروريانها به اساس مصوبه شماره 23 مورخ1985 . 7 . 17 شورای محترم وزيران به وزارت ماليه هدايت ميدهد تا مبلغ يک ميليون دالر را به منظور خريداری تيل مورد ضرورت به دسترس وزارت انکشاف شهری قراردهد تا از طريق وزارت محترم اقتصاد معادل مبلغ يک ميليون دالرخريداری گردد. که موضوع را تحت داوطلبی قرارميدهند، درمجلس داوطلبی نماينده گان رياست تصدی مواد نفتی وگاز مايع، وزارت های محترم ماليه، اقتصاد و انکشاف شهری اشتراک داشتند که قيمت تيل نوع پيچنوی از قرار فی تن چنين ارائه شده است : رياست تصدی مواد نفتی وگازمايع فی تن مبلغ 535 دالر امريکائی
شرکت عبدالله ندا فی تن مبلغ 635 دالرامريکائی
شرکت حميد مسلم فی تن مبلغ 630 دالرامريکائی
شرکت زاهد وليد فی تن مبلغ 855 دالرامريکائی
شرکت غضنفر فی تن مبلغ 800 دالرامريکائی
که نازلترين قيمت ازرياست تصدی مواد نفتی و گاز مايع بوده ولی هيئت مجلس داوطلبی و ارزيابی بدون در نظر داشت سوابق واعتبار تصدی دولتی که به تمام وزارت خانه ها، ادارت دولتی و حتی تاجران مسئوليت عرضه خدمات مواد نفتی رابدوش دارد. در حاليکه وزارت اقتصاد ذريعه مکتوب رسمی تقاضا نموده تا قرار داد با رياست تصدی مواد نفتی و گازمايع عقد گردد، که کاپی آن به وزارت ماليه نيزاخبار گرديده بود ولی محترم وحيد الله شهرانی به جواب مکتوب وزارت اقتصاد رسمآ هدايت داده است که قرار داد با شرکت حميد مسلم عقد گردد . که چنين اجراات هيئت داوطلبی و ارزيابی وهدايت محترم شهرانی معين مالی وزارت ماليه ازيکطرف رياست تصدی مواد نفتی را از مفاد باز مانده و از جانب ديگردر فی تن تيل پيچوی مبلغ نودوپنج دالر و درمجموع1583 تن به مبلغ 150،385 دالرامريکائی وزارت انکشاف شهری را متضرر و خساره مند ساخته اند. که اساميان هريک :
بهاوالدين بهبودی، وفی الله عبادی نماينده وزارت اقتصاد، حميدالله زاهد نماينده وزارت ماليه، محمد ابراهيم رئيس انسجام، اسدالله بارکزی معاون اداری تدوير و مراقبت مکروريانها و وحيد الله شهرانی معين وزارت ماليه طبق ماده 270 و 273 قانون جزا هر کدام قابل تحقيق و تعقيب عدلی پنداشته ميشوند .
بنا اوراق قضيه با يک نقل قرار بعد از تائيد مقامات ذيصلاح برياست محترم تحقيق جرايم ارسال گردد. رياست تحقيق جرايم لوي څارنوالی موضوع را ذريعه مکتوب شماره 827 /592 مورخ 14.7.1387بعد از انجام تحقيقات و بررسی
همه جانبه چهارورق اتهام نامه ترتيب نموده وبعد از تائيد غرض تعقيب عدلی به مراجع عدلی و قضائی ارسال نموده است. قابل تذکراست که که توريد تيل پيچنوی بجزازتصدی مواد نفتی وگاز مايع که بعد ازتثبيت مورد مشخص استعمال آن جوازداشته اشخاص حقيقی و حکمی نميتوانند به توريد آن مبادرت ورزند، اما وحيدالله شهرانی بامداخله مستقيم خلاف قانون تدارکات عمل نموده و زمينه را برای شرکت حميد مسلم که ازجمله اقارب وی بوده بمنظور منفعت جوئی شخصی، دولتی را متضرر ساخته که جدا مورد مواخذه قانونی و تعقيب عدلی ميباشد. از ديدگاه مردم چنين افراد بی تجربه کارائی لازم ندارند نبايد به پست پر مسوليت وزات گماشته شوند .

عمرزاخيلوال





JPEG - 197 kb

در 3 اگست 2012 ، تلويزيون طلوع گزارش ويژه ای ازدارايی های غيرقانونی عمرزاخيلوال، وزيرماليه، را به نشررساند. در گزارش آمده که طی ۵ سال يک ونيم ميليون دالر امريکايی به حساب زاخيلوال ازمنبع نامعلوم واريزشده است. در ضمن گزارش هايی نيزازدست داشتن اودراختلاس های کلان پول درگمرک های کشوربه نشر رسيد. درپی اين افشاگری ها، زاخيلوال با تبليغات در رسانه های اجتماعی کوشيد خودش را پاک جلوه دهد اواين گزارش را مغرضانه گفت وافزود که تنها 200 هزار دالرامريکايی را شرکت« صافی لاندمارک»ازجهت کارزارانتخاباتی کرزی دريافت نموده است.  با تشديد فشاررسانه ها وی نزد ديپلمات های خارجی رفته گريست، قضيه همانجا خاتمه يافت واين فاسد تا کنون برخزانه ملت تکيه زده است .
فهرست زيرتشکيلات گمرک های وزارت ماليه است ونشان می دهد که وزير ماليه ی خود را يک انسان روشنفکرومتعهد به ارزش های ملی می داند وهمواره ازشايسته سالاری ومديرت کارآ و فعال سخن می گويد، خود وی چقدر دردام و دايره ی تنگ انديشه متصلب و خشک قوم پرستی وسمت گرايی گيرمانده و يک وزارت که هراتباع کشور حق دارد نظربه شايستگی و تخصص در آن کار کند، از قوم خود پر کرده است.
1- سيد مبين شاه معين عوايد گمرك ها از ننگرهار 
2- بسم الله كامه وي رييس عمومي گمرك ها از ننگرهار 
3- عمر مهمند رئيس پلان گذاري گمرك ها از ننگرهار 
4- گل پاچا رييس تكنيكي رياست عمومي گمرك ها از ننگرهار تحصيلات در بخش زراعت
5-. سيد مبين شاه معين عوايد گمرك ها ازننگرهار
آمريت ها:
1- آمريت تخلفات گمركي: امان/ از تخار 
2- آمريت لابراتوارها: ستار سرحال/ از جلال آباد 
3- آمريت هماهنگي: عمران/ جلال آباد 
4- آمريت تعرفه و قيمت گذاري سرور صديقي/ از پشتون هاي خان آباد 
5- آمريت مراقبت سيار: عزيز از غزني 
6- آمريت اداري و پلان گذاري: واكمن/ از جلال آباد 
7- آمريت كاركنان: خيرمحمد از جلال آباد 
8- آمريت معافي: ثناالله از جلال آباد 
9- آمريت ترانزيت داخلي و خارجي محبوب: از بدخشان 
10- مديريت جوازدهي: رحيم / از جلال آباد 
11- مديريت قيمت گذاري: بريالي/ از جلال آباد 
مسولين گمرك هاي ولايت ها:
1- صفي الله رييس گمرك ولايت كابل از پشتون هاي كابل 
2- حاجي عزيز رييس گمرك ولايت بلخ / از ولايت غزني 
3- احسان الله كامه وال رييس گمرك هرات از ننگرها 
4- خليق الله رييس گمرك ولايت ننگرهار از ننگرهار
5- الهام الدين مظهر رييس گمرك ولايت نيمروز از ننگرهار
6- مزمل رييس گمرك قندهار ( جبرا از بلخ به قندهار تبديل گرديده است)
7- رييس گمرك های پکتيا، پكتيكا و خوست از افراد خود همين ولايت ها مي باشند 
8- شفي الله رييس گمرك حيرتان سكونت اصلي ولايت ننگرهار 
9- مدير ترانسپورت بندر حيرتان سكونت اصلي ولايت ننگرهار. 
10- حبيب الله رييس گمرك اند خوي سكونت اصلي ولايت بلخ . 
11- فضل الله فاضل مدير گمرك بندر شير خان از ولايت وردك . 
12- شمس الرحمن رييس گمرك اسلام قلعه. 
اين بخشی کوچکی از تشکيلات وزارت ماليه است که نودونودرصد آن از يک ولايت وازيک قوم تعيين و تنهايک درصدازولايت های که در بالا نام برده شد تعيين گرديده است، به همين ترتيب بخش های ديگری اين وزارت شايد از چنين وضعيتی برخوردار باشد؛ هنوز در مورد بخش های ديگر تحقيق جريان دارد.

انورالحق احدی

alt

دراواخر ماه جدی 1391 دوازده تن از کارمندان وزارت تجارت و صنايع به شمول يکی از معينان اين وزارت، نامه سرگشاده ی عنوانی حامد کرزی انتشار دادند که درآن از«استبداد و خود کامگی لجام گسيخته » دراين وزارت سخن گفته شده است. اين نامه که اسناد فراوان را نيز ضميمه داشت، ازموارد وحشتناک فساد و دزدی ودغلکاری در اين وزارت پرده برداشته شده است. درين نامه احدی متهم شده که در تمامی چپاولگری ها دست داشته است .
درين نامه ياد شده از فساد مالی در قرارداد های مواد نفتی با قزاقستان، ايران و روسيه اسنادی ارائه شده و گفته می شود که ارقام قرارداد ها بعد از تحريف و تغيير به شورای وزيران ارسال شده و در اين جريان ميليونها دالر به جيب وزيروافراد مورد اعتمادی که در اطرافش جابجا نموده ريخته است. اين کارمندان مدعی اند که در اثر ساخت و پاخت وزيرورئيس تصدی مواد نفتی (فريد شيرزی) با «کمپنی مشهور با الفساد بنام سروری گروپ » گازمايع بسيار بالاتر از قيمت بازار جهان خريداری شده و هفت ميليون دالر از بودجه دولت به اين شرکت انتقال يافته اما فقط بخش کوچکی از اين مواد انتقال داده شده و بس .
در کشور هايی که حداقل اصول دموکراتيک حاکميت داشته باشد، وقتی اينچنين اتهامات شديد بر يک مقام دولتی زده شد، قبل ازهمه وزيرخود استعفايش راپيش می کند تازمينه بررسی بيطرفانه قضيه ميسر گردد. اما وزيران فاسدافغانستان که هرکدام خود را در کرسی چسپانده اند، با بيشرمی تمام به کار شان ادامه می دهند .
فاجعه اينجاست که در افغانستان ، عناصر فاسد، قومباز و بيکاره حتی خود را به رياست جمهوری کانديد می کنند .
چند سال قبل هم نامه ای ازجانب زرنگ ن. گ که خود را کارمند وزارت تجارت ناميده درسايتهای اينترنتی انتشار يافت،که درآن گفته شده احدی به تمامی نزديکان خود در وزارت دستور داده است تا تلاش نمايند از ناکامی های اين وزارت خبری به بيرون درز نکند. اين در حالی بود که بيکارگی وزارت در حل مشکلات ترانزيتی با ايران و پاکستان به سرخط
اخبار مبدل شده بود .
ضمنا در گزارش سال 1384 رياست مستقل مبارزه با فساد و ارتشای اداری سندی وجود دارد که از حيف و ميل 144 هزار دالر امريکايی توسط احدی ذکر رفته، چيزی که تا امروز نهاد های عدلی افغانسان در برابر آن چشم بستند .
من متن کامل نامه سرگشاده کارمندان وزارت تجارت و صنايع را ذيلا نقل می کنم و آروز می کنم که آنان تا آخر برای محاکمه احدی و ديگر حکام فاسد اين وزارت تلاش نمايند و اجازه ندهند که پول ملت توسط يک مشت غارتگر ضدملی به جيب زده شود
در وزارت تجارت و صنايع استبداد و خود کامگی لجام گسيخته بيداد مينمايد . آيا کسی ميدانند که قرارداد های عقد شده خريداری مواد نفتی ازکشور قزاقستان، کشور روسيه و کشورايران ميان وزارت تجارت وصنايع و کشورهای فوق الذکرعملا صورت پذيرفته دربرگيرنده کدام فساد عظيم غيرقابل تصور بوده، و درآن عمليه چه جفا و ناروای به حق ملت مظلوم و مردم بلاکشيده پر درد و رنج خفته است .
قرارداد مقدار سه صد هزارتن مواد نفتی با جمهوری اسلامی ايران و تعداد ( 140 ) هزار تن تيل با کشور قزاقستان که فی تن منفی (60)  از نرخ روز بين المللی و مقدار پنج هزار تن تيل با کشور روسيه که منفی(6 )  فی تن بوده که بين وزارت تجارت و صنايع و کشور های متذکره عملا صورت گرفته ولی به عوض اينکه يک کميت قابل ملاحظه را جهت تامين رقابت با بازار و حفظ ثبات قيم و غرض حمايت از مستهلکين و ذخاير تصدی مواد نفتی تذخير ميگرديد، برعکس از مجموع کميت های مواد نفتی منعقده را بدون اينکه پيش شرط و يا ميکانيزم مشخص که تاجران توريد کننده مواد نفتی در امر نحوه فروش، عرضه وقيمت تمام شد با اندکی مفاد شان تعهد کتبی حاصل شده باشد، زمينه فروش با دست باز آن هم به شکل بی رحمانه وسخت ظالمان توسط همين شرکت ها به بازار وارد گرديده و هم اکنون نيز ادامه دارد که در آن تفاوت قابل ملاحظه که دراصل قيمت نرخ روز جهانی منفی قرارداد گرديد تمام آن به جيب شخص وزير تجارت افتاده. قابل تذکر است که : مقدار سه صد هزار تن تيل که از جانب شخص وزير صاحب با جانب ايران عقد گرديد است،از دو جهت قابل دقت و تامل است .
گزارش را که وزارت تجارت در مورد قيمت خريد تيل متذکره به مجلس شورای محترم وزيران ارايه و تصويب آنرا کسب نموده، درحقيقت امر قيمت ارايه شده به شورای محترم وزيران با اصل حقيقت کمپنی قيمت ارايه نموده است، به مراتب بالاتروغيرقابل مقايسه بوده در زمينه واضحا ازجانب وزارت تجارت شورای محترم وزيران اغوا گرديده و درتفاوت قيمت ارايه شده، با اصل قيمت مشهود است .
تيل متذکره که به قيمت نازل از نرخ روز کشور ايران خريداری گرديده علت اساسی آن نازل بودن کيفيت مواد نفتی تا حدی گفته ميشود. تيل که بعد ازبکار گرفتن در دستگاه انرژی اتومی که کاملا فاسد دارای تششعات نيز بوده است. که بکار گيری آن نه تنها در سرعت بخشيدن استهلاک وسايط بلکه مستقيما بالای محيط زيست اثرمنفی گذاشته بر حيات صحی مردم ما اثر مدهش دارد. سوال اساسی اينست که دولت و يا وزارت تجارت و صنايع چه مکلفيت دارد مواد نفتی مورد ضرورت کشور را خود عقد قرارداد نمايد. و زمينه انتقال و فروشات آن مطلقا بدسترس سکتور خصوصی عرصه توريد کننده گان مواد نفتی بگذارد. اين در حاليست که مجموع صد در صد مواد نفتی تاجران به بازار عرضه ميدارند ودولت سه سال گذشته نيم فيصد سهم خويش را در عرصه توريد و توزيع مواد نفتی را به عهده نگرفته چه انگيزه باعث گرديد که وزارت تجارت و صنايع قرارداد های مواد نفتی را با کشور های متذکره به امضاء رسانيده و خود مسئوليت توريد، انتقال و فروش آنرا به عهده نميگيرد. بطور مخفی و سری و دور از انظار نظام عامه طبق ميل و اراده اش به کمپنی های طرف معامله خويش سهم بندی نموده، مواد نفتی قرارداد شده را واگذار مينمايد. و تاجران هم بدون کوچک ترين احساس مسئوليت و يا حداقل تعهد طبق ميل آزمندانه تيل متذکره را قيمت گذاری نموده با تمام بی رحمی در بازارعرضه ميدارند. معلوم است که زير همين کاسه نيم کاسه ای است. که حجم فساد برخاسته شده از اين معامله به حساب آمار و ارقام به مراتب بالاتر از حد تصور است. به گونه ای مشت نمونه خروار اسناد ضم است. با استفاده از اين نمونه ميتوانيد اسناد ساير قرارداد ها را دريابيد .
طی سال جاری به تعداد بالاتر از شصت تن از کارمندان و کارکنان بطور باالمقطع به معاش اکثرا بالاتر از ماهانه مبلغ دههزار افغانی استخدام گرديده اند اين در حاليست تشکيل منظور شده به اساس نياز سنجی منابع بشری با در نظرداشت کمی و کيفی کار وجود دارد البته از اين جمله قرارداديان قسمت اعظم شان هواخواهان حواريون شخص وزير را تشکيل ميدهد. اسناد مکمل بطور نمونه ضم است .
در طی سال جاری به تعداد بالاتر از(65 )  تن پرسونل که شامل کارمندان قراردادی ميگردد به معاش ماهوار حد اکثر(175) هزار افغانی و حداقل آن مبلغ  ( 15 ) هزار افغانی از بودجه ارتقای ظرفيت خارج از چهارچوب تشکيل منظورشده استخدام گرديده اند که اکثريت شان از جمله هواداران حزب مربوط به وزير صاحب بوده اسناد ضم است . عموم خريداری های که از بودجه CBU يعنی ارتقای ظرفيت در طی سال جاری تدارک گرديده مغاير قانون تدارکات بصورت غير قانونی بوده که حجم پولی آن را ميليون ها افغانی احتوا مينمايد. و همچنان برای تعداد بيست نفر از کارمندان شامل پروسه رتب که در عين زمان از بودجه منظور شده عادی وزارت می بايست مانند ساير کارمندان وزارت از معاش نورمی و قانونی شان استفاده مينمودند به پاس خدمات وابستگی و علاقمندی های شخصی و سياسی شان از طريق همين بودجه CBU معاش دالری که غير قابل مقايسه با معاش نورمی و قانونی بوده قيمت خوش خدمتی شان را ميپردازد اين خود بيان زنده از بی عدالتی اجتماعی و اقتصادی بوده و يک عمليه مشهور از فساد بوده ميتواند. يادداشت کارمندان از چنين امتيازی مستفيد ميگردند ضميمه است .
مقرری های که صورت گرفته بطور عمده در سطح پست های 1-2  اکثريت شان دارای اسناد جعلی تحصيلی بوده يک عده شان حتی اسناد عينی تحصيلات جعلی خود را هم عملا با اداره نه سپرده اند چنانچه يکی از نمونه های بارز وانکار ناپذير آن تقرر آقای سليمان بصير در قدم نخست بحيث آتشه تجارتی افغانی مقيم دوبی که جعلا و تذويرا درحاليکه اسناد گواهی ميدهد که موضوع حتی محروم صنف 12 سال 1374 ليسه حبيبه بوده و اسناد جعلی کار تامينات اجتماعی وزارت محترم کار و امور اجتماعی را نيز در اثنای تقرر اولی اش حاضر نموده بود بعدا به منظور نصب و جابجای آقای مذکور در متن پيشنهاد که عنوانی مقام محترم عالی رياست جمهوری موصوف دارای تحصيلات ليسانس رشته کمپيوترساينس و ماستر پوهنتون اکسفورد بطور کازبانه جازده ميشود. چندی نگذشته بود که همان سليمان بصير به حيث معاون آتشه تجارتی ايالات متحده امريکا عنوانی مقام عالی رياست جمهوری باز با کتمان حقيقت اسناد تحصيلی شان پيشنهاد و منظوری اخذ ميگردد. اين در حاليست که از طريق مقام محترم لوی څارنوالی رسما مکتوبی به آدرس وزارت تجارت توصل و در آن نسبت جعلی و تذويری بودن اسناد تحصيلی آقای سليمان بصير وظيفه موصوف به حالت تعليق درآورده شود. ولی وزارت تا دير زمان به اين مطالبه قانونی مقام محترم څارنوالی چندان وقعی نگذاشته زمينه فرارموصوف را از دوبی به واشنگتن مساعد ساخت. اين يکی از نمونه های تقرر ولی نعمت های اش در پست های عالی وزارت تجارت. اگر در زمينه روشن شدن و دقيق ساختن اسناد تحصيلی روئسای که توسط جناب وزير صاحب در بست و مقام های بلند در داخل و خارج از کشور برگزيده شده بررسی گردد تقرر سرپرستان که خلاف قانون توظيف گرديده اند تشت رسوايی از اين قبل اجراات شان بر ملا خواهد شد .
تعديل درجه کارکنان قراردادی به بست کارمندان که در حيطه صلاحيت مقام وزارت نبوده غرض نصب هواخواهان اش خلاف قانون عمل نموده و اشخاص متعلق به طرز تفکرش را در بست (3)  که از صلاحيت شان بوده مقرر نموده از اين گونه اجراات موارد زياد موجود اند که يک نمونه از اين نوع اجراات ضمنا تقديم است .
در بخش سو استفاده از صلاحيت کاری جناب وزير صاحب و هواداران اش ضما يک کاپی از اسناديکه در آن در طول سال جاری به تعداد يکصد تن از کارمندان طی نامه های جداگانه غرض اجرای پاسپورت خدمت صرفا به وزارت محترم امور خارجه معرفی گرديده اند که قسمت اعظم همين اشخاص بصورت زمينه اجرای پاسپورت خدمت را از طريق خويش مساعد ساخته اند ضما تقديم است .
چندی قبل موسسه A. D. P طی درخواستی خويش از مقام وزارت تجارت تقاضای عقد قرارداد مجموعه مواد نفتی مورد ضرورت دولت را رسانيده بندر حيرتان، بندر تورغندی به قيمت نازلتر از(100 )  دالر امريکائی از نرخ جهانی را نموده بود به آن پاسخ منفی داده. در حاليکه عقد قرارداد توريد مواد نفتی با کمپنی متذکره با قيمت ارائه شده غير قابل مقايسه بوده با قرارداد های که قبلا توسط جناب وزير صاحب تجارت صورت گرفته چون منفعت شخص وی به خطر می افتد آگاهانه نخواسته يک گام انسانی به سود مردم و مستهلکين مواد نفتی را بردارد. اين خود مبين حقايق است. که دست اندرکار بودن وزير تجارت با حلقات مافيائی مواد نفتی بطور آشکار دستکار ناپذير و بی ترديد گواهی ميدهد .
وزير تجارت و صنايع شخصا به معه رئيس تصدی مواد نفتی قرارداد تعداد (7000 ) تن گاز را با کمپنی بدنام و مشهوربا الفساد بنام سروری گروپ در حالی عقد نموده اند که قيمت فی تن گاز در کشور ترکمنستان مبلغ (600)  دالر با دست دوم در ولايت هرات فی تن مبلغ (900)  دالر امريکائی با کمپنی متذکره به امضاء رسانيده و مبلغ (180)  دالر از بندرتورغندی الی رسانيدن کابل توافق نموده مبلغ شش ميليون دالر را طور پيش پرداخت به کمپنی متذکره نقدا تاديه نموده صرف مقدار(1500 )  تن از جمله (7000)  تن را تحويلگری نموده که ظرف مدت يکسال نسبت نداشتن قابليت رقابت با سکتور خصوصی توريد کننده گان مواد نفتی و گاز مايع هم اکنون قسمت اعظم از آن گاز مايع مواد نفتی بدون فروش باقيماند. و از آن زمان تا کنون پول دولت نزد کمپنی سروری بحيث طلب باقيمانده و تحت دوران شخصی کمپنی متذکره قرار دارد. اين در حالی است که در طول سال روان هم در ولايت هرات فی تن گاز مايع مبلغ (580)  دالر بطور معمولی خريد و فروش ميگردد. قابل تذکر است وزير تجارت در همراهی با رئيس تصدی مواد نفتی همواره در همچو مواد هشت ترکيبی خريداری نفت و گاز مايع از جنب يکنفر از لوی څارنوالی و امنيت ملی را که هم نوا با ايشان بوده آمد با خود همراه داشته اند که ايشان نيز در همين خيانت شامل اند .
شرکت افغانکارت به منظور دوران سرمايه خويش آفر های مواد نفتی از منابع مختلف مطالبه نموده که کمپنی (  )  به تعداد چهار قلم روغنيات را حسب ذيل آفر داده است .
تيل ديزل نوع (92)  را در سال( 300000 )  پارتی دارد درهر ماه(25000 )  تن از قرار فی تن (715)  دالر رسانيده بندر حيرتان .
 تيل طياره در سال ( 300000)  تن در سال پارتی وار ماهوار داد ماهوار هر تن(25000 )  تن از قرار فی تن(1115 ) دالر رسانيده بندر حيرتان .
تيل پطرول در سال ( 300000)  تن در سال پارتی وار ماهوار قرارداد ماهوار هر تن(25000 )  تن از قرار فی تن (810) دالر رسانيده بندر حيرتان 
گاز مايع (300000) تن در سال پارتی وار در هر ماه( 25000)  تن از قرار فی تن (515)  دالر رسانيده بندر حيرتان .
بطور قرار داد LC متقبل گرديده که موضوع جهت کسب موافقت به مقام وزارت تجارت تقديم و مقام وزارت تجارت و صنايع جريان موضوع را به جلسه هيئت رهبری محول نموده ولی در جلسه به امر فوق جدا مخالفت نموده زيرا منافع نامشروع را که در زدوبند با حلقه معانی ها داشته عملا نخواست به پيشنهاد متذکره توافق نمايد اين خود مبين آغشته بودن به فساد اداری وزير تجارت و صنايع بوده. اسناد ضما تقديم است .
جناب وزير صاحب تجارت به حدی در فساد اداری تا گلو غرق است که حتی برای يک دقيقه هم فرصت آنرا در نمی يابد که فرمان اخير شماره (45)  رئيس جمهورکه درواقعيت نخستين گام دراتخاذ تدابيرجلوگيری ازفساد اداری وتامين حکومت داری عاری ازفساد محسوت ميگردد حداقل يک جلسه کاری را با هيئت رهبر وزارت تجارت و صنايع را در امرتحقق عملی آنرا سمت دهی نمايد دائير نه نموده. چه بسا که مسايل مربوط به فرمان متذکره را با سه تن معينات خويش با قبول مسئوليت در قبال فرمان شريک نه نموده. هويدا است چون شخص شان در عمق فساد اداری غرق است. حداقل جرئت اخلاقی آنرا ندارد تا در مبارزه عليه فساد صحبت نمايد.
گزارشات که در زمينه چگونگی تحقق فرمان متذکره به اداره امور شورای وزيران ارسال نموده از بنياد دور از حقيقت بوده صرفا اغوای مقامات صالحه بيش نمی باشد . تقرر اتشه های تجارتی که حافظ و مصرف دقيق هويت و ارزش های افغانی در خارج از کشور بوده عموما بدون در نظرداشت سابقه يکروزه کاری در وزارت تجارت و صنايع و تجارب وکارايی شان، در بدل رشوت تقرر حاصل نموده اند. اکثريت شان در جريان، و يا ختم وظيفه با استفاده از پاسپورت سياسی پناه گزين ديگر کشور های ميگردد .
در تقرر کادرها پيشنهادات که ازجانب رياست منابع بشری به رياست جمهوری ارايه ميگردد اکثرا با کتمان حقايق به شکل تذويری که شامل سابقه کاری، تحصيل، تجارت و کاردانی که همچگونه واقعيت نداشته درج پيشنهاد گرديده مقامات صالحه را اغوا مينمايد، برعلاوه پست هايی را که شخص مسئول درآن عملا موفقانه کار مينمايد و برحال وظيفه بوده با کتمان حقايق پست متذکره را کمبود وانمود کرده جفاکارانه به سرنوشت افراد متعهد به وطن، مجرب و کار فهم جفا نموده اند که بطور مثال مشت نمونه خروار پيشنهاد تقرر رئيس سپين از قندوز آمر هوتل سپين زر واقع شهر کابل را تذکر داد . ازروزيکه ميرويس احمدزی به صفت رئيس منابع بشری که ازنزديکترين شخص به وزير ميباشد تمام مقرريها به اساس روابط شخصی، قومی، لسانی، خويشاوندی و رشوت خوری صورت گرفته و اشخاص و افراد که به حزب افغان ملت تعلق داشته و با هم اقارب و نزديکان خويش را نداشته و تمام ايشان غرق فساد اداری و اخلاقی ميباشد که چند تن ايشان در وقت رشوت گرفتن از طرف ارگانهای امنيتی دستگير ولی به اساس سپارش وزير صاحب رها گرديده و دوباره با بسيار چشم سفيدی در شعبات مربوطه ايفای وظيفه مينمايند .
سفر های کاری که به کشور های خارجی صورت ميگيرد اشخاص و افراد از طرف وزير غرض فحشا و ساعت تيری انتخاب ميگردند که هيچ نوع ارتباط کاری به مجالس مذکور نميداشته باشد، حيثيت افغانستان را پايمال نموده و تمسخر
آميز در همچنين مجالس اشتراک مينمايند درحاليکه موافقه سفر شان از مقام عالی رياست جمهوری گرفته نميشود وکرايه و سفريه شان از مجرای غير قانونی اجرا ميگردد . طور مثال سفر اخير يکتعداد کارمندان وزارت به کشورقزاقستان بوده که سه نفر دختر(وجيحه با رزاق بچه مامای وزير، شهناز با حميد رحيمی سکرتر وزير، ناديه جان باغازی خيل سرپرست رياست مطبوعات وزير وغيره ) که نامبرده گان فحشا و بدکاری را در وزارت ترويج نموده و يک تن را بنام رئيس تشريفات ( عبدالله) معرفی و يک عراده تيز رفتار را بشکل غير قانونی برايشان داده و نامبرده زنهای کثيف و فاحشه را در اوقاع رسمی و غيررسمی به دهليز مذکور آورده و دوباره به خانه های شان توسط همين موترميرسانند. از اين سبب يک تعداد زنها و دختران پاکدامن از رفتن به دهليز مذکور خودداری نموده و وظيفه خويش را مجبورا ترک نموده است .
وزير تجارت و صنايع مهمانی های حزبی و قومی خويش را غرض جلب و جذب اشخاص بانفوذ و وکلای پارلمان برای آمادگی انتخابات رياست جمهوری در هوتل سپين زر چندين بار برپا نموده و پول مصارف مهمانی را از دارائی هوتل
اجرا نموده است. اين عمل غير قانونی وزير و گروپ شان از طرف کارمندان و آمرهوتل تقبيح گرديده و وقتيکه آمرقبلی هوتل که يک شخص متدين و تحصيل کرده و دارای سابقه طولانی کارميباشد ازچندين تقاضا وعملکرد غيرقانونی وزير و گروپ شان انتقاد نموده به عوض اش يک کس که هيچ نوع ارتباط کاری به وزارت نداشته و دو برادر موصوف فعلا درين وزارت ايفای وظيفه مينمايند به اساس روابط قومی و خويشی با رئيس منابع بشری به صفت آمرهوتل سپين زر مقرر گرديده است و درپيشنهاد تقرر موصوف کتمان حقايق صورت گرفته است .
وزيرومعين مجرب شان (مزمل شنواری ) به افراد واشخاص حزبی و قومی خويش ماهانه مقداری زيادی از پول های دولت به نامهای گوناگون از تصديهای دولتی و شرکت ها اجرا نموده و مينمايد و به کسانيکه در وزارت هيچ نوع رسميات نداشته پول و پاسپورت خدمت اجرا نموده است .
بطورمثال به اساس پيشنهاد غير قانونی رئيس منابع بشری برای مزمل شينواری بنام تحصيل دوره ماستری درانستيتوت امريکائی ربع وارصد هاهزارافغانی ازدارائی وزارت تجارت اجرا گرديده و ميگردد. جريان موضوعات جهت رسيدگی واقدام لازم به مقام محترم تقديم است. يادداشت فوق بطور فشرده تهيه گرديده هر گاه مقام محترم لازم دانند سايرمسايل تخطی های گسترده ترنيز برملا خواهد شد .
ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر