۱۳۹۳ آبان ۲۶, دوشنبه

استاد صبا : سیاف از قتل عام درافشار تا زمین خواری . و احمد مشاهد


      تحقيق وپژوهش استاد صباح ( سایت اریایی )

مردم ماازکمبودها وکسرها گله ندارند، آنچه که آنان را می آزارد وصدايشان را به فلک مي پيچاند،
عملکردهاي ناروا وسوء استفاده ازبيت المال است وبس.
واعظان امروزگرجلوه به منبر می کنند
هم عيان وهم به خلوت کارديگرمی کنند
ديگرآن شرم وحيا رفته ، اکنون آشکار
هرچه را فرمان دهد آن نفس کافرمی کنند
زهد آموزند برمردم زآيات وحديث
خويش را اما زسيم وزرتوانگرمی کنند
با چنين رفتارشان ايمان مردم سست شد
بس که اين تزويردردين پيمبر می کنند
درجدال قدرت وغافل زرنج مردمی
کان چنين با بينوايی عمرخودسرمی کنند .
سياف   :  به شدت پايبند طرزتفکر سلفی است. اوبرای اثبات وفاداری خود به عقايد                                                                                                                                        سلفيان سعودی،                                                                                         حتا نامش را از عبدالرسول سياف به عبدالرب رسول سياف، تغيرداد و همين باعث شد که باری يکی از
نمايندگان دولت عربستان سعودی در جلسه ای درپيشاور، به اوطعنه بزند و بگويد که ما بوديم تو را
مسلمان ساختيم وحتا نام مسلمانی برايت انتخاب کرديم!. امروزرسول سياف يکی ازجمله سران جهادی
است که صاحب ميلياردها پول است. زمانی که سياف دردوران حاکميت حزب دمکراتيک خلق ، کشور را
ترک می کرد، به گفته ای خود او يک عصا چوب بيشتر نداشت،اما پرسش اين است که سياف اين همه -
سرمايه را به چه بهای به دست آورده است؟
عبدالرب رسول سياف مسوول تنظيم دعوت اسلامی )حزب اتحاد اسلامی سابق( و وکيل درپارلمان می باشد. وی بارها
بخاطرنقشش درجنگ های داخلی افغانستان ازجانب سازمان ديده بان حقوق بشربه جنايات جنگی متهم شده است . وی
طرفدار حرکت سلفی گری وهابی در افغانستان است و برداشت های افراطی از اسلام دارد. به همين خاطر است که او را
نماد تندروی در افغانستان می شمردند. سياف در جنگها داخلی افغانستان در بين سالهای ۱۷۳۱ ۱۷۳۱ مهم ترين -
نقش را داشته است طوريکه به دستور وی غرب کابل به يک ويرانه تبديل شده و هزاران غير نظامی به دستور رسول
سياف قتل عام شده است .
عبدالرسول سياف به عبدالرب رسول سياف، تغيرداد و همين باعث شد که باری يکی از نمايندگان دولت عربستان
سعودی در جلسه ای در پيشاور، به او طعنه بزند و بگويد که ما بوديم تو را مسلمان ساختيم و حتا نام مسلمانی برايت
انتخاب کرديم !. امروز رسول سياف يکی ازجمله رهبران جهادی است که صاحب ميلياردها پول است . زمانی که سياف
در دوران حاکميت حزب دمکراتيک خلق، کشوررا ترک می کرد، به گفته ای خود او يک عصا چوب بيشتر نداشت،اما -
پرسش اين است که سياف اين همه سرمايه را به چه بهای به دست آورده است؟
سياف ازآن جايی که تعليم دينی اش را در کشورهای اسلامی به پايان رسانده بود ازحمايت خاص اين کشورها و به ويژه
عربستان سعودی برخوردار بود . وی درسال ۱۷۳۱ ، همراه با ديگر تنظيم ها ی جهادی وارد کشورشد وبه مهم ترين
حامی برهان الدين ربانی تبدل شد . درسال های ۱۷۳۱ تا ۱۷۳۱ در درگيری های ميان گروهی کابل نقش اساسی داشت
ونبردهای حزب تحت فرمان اوبا حزب وحدت درغرب کابل شهرت فراوان دارد . اين دوحزب درآن سالها جنگ های
خونينی با هم داشتند که منجر به کشته ومجروح شدن صدها تن ازافراد غيرنظامی شد وغرب کابل هم به ويرانه تبديل
شد . سياف بارها به دليل حضورش درجنگ های داخلی افغانستان ازجانب سازمان ديده بان حقوق بشربه جنايا ت جنگی
متهم شده است . همانطوريکه ميدانيم نيروهای سياف وجنايتکاران ديگردرافشارسيلوجنايت ووحشت نابخشدنی مرتکب
شده اند . رسول سياف، يکی از قصابان اين فاجعه هولناک، درحمله و تجاوزبه افشار به عساکرش گفته بود: سربريده
سخن ندارد، هزاره ی خوب هزاره ی مرده است .
- سیاف درجنگهاداخلیافغانستان در بین سالهای ۱۷۳۱ ۱۷۳۱ باشرکايی جنايتکارش غرب کابل را به يک ويرانه تبديل -
نموده وهزاران غیرنظامی به دستور آنان قتلعام شده است. وی به دلیل شعله ورترکردن جنگهایداخلی درافغاستان در
سالهای ۱۷۳۱ ۱۷۳۱ ازسوی ديده بان حقوق بشر به جنايتجنگی ونقض حقوق بشرمتهم گرديد، که متأسفانه هنوز -
محکمه دراين خصوص تشکلیل نشده است .
بزرگترين جناياتی که در دوره جنگ های داخلی درافغانستان آنهم درشهر پرنفوس کابل به شکل عمدی، آگاهانه
وسيستماتيک توسط جنايات کاران صورت گرفته يکی هم، قتل عام مردم افشار بود که درآن يک شهر انسان فقط به جرم
هزاره بودن نابود گشتند . اين جنايت توسط جنايتکاران جنگ های داخلی از جمله عبدالرب رسول سياف، احمد شاه
مسعود،ملا مارشال فهيم، شيخ محسنی، سيد حسين انوری، يونس قانونی، داکترعبدالله و … صورت گرفت . بزرگ ترين
جنايت را اين افراد در تاريخ افغانستان و جهان به نام شان ثبت کردند که شامل تجاوز به زنان در برابر مردان خانواده،
کشتن مردان خانواده در برابر زنان، به برده گی گرفتن دختران و زنان، کشتار مردم در اماکن همگانی از جمله در تکيه
خانه افشار، بی حرمتی به اجساد مردگان، قتل وتجاوز به جرم هزاره بودن، بود .
جنايت به چگونگی وکيفيت عمل جنايت کارمرتبط است نه به کميت جنايت. مهم اين است که جنايت برای چه صورت
گرفته است وجنايت کار چه هدفی ازجنايتش داشته است. هم درآموزش دينی اسلام و هم درحقوق بشر، نفس يک آدم،
نمونه ای از تمام بشريت وعالم درنظر گرفته شده است. هنگامی که يک شخص را می کشند در حقيقت همه بشريت را
کشته اند . جنايت افشار، يکی ازجنايات ضد بشری درتاريخ بشريت است.
زيرا اين جنايت ازطرف احمد شاه مسعود، برهان الدين ربانی، عبدالرب رسول سياف، شيخ آصف محسنی و ديگران به
هدف محو نابودی که گروه اتنيکی صورت گرفته است. در اين تراژيدی يک شهر انسان به جرم هزاره بودن قتل عام
شده اند ونيت جنايت کاران، ازاين جنايت، نسل کشی بوده است .
مهاجمان سنگ دل پس از تسلط بر افشار برای قتل وغارت وجنايت وارد کوچه های افشار شده وپس ازهجوم به خانه
ها و منازل مردم دست به کشتن افراد جوان زدند وآنها را درمنازل شان به شهادت رساندند و حتی زنان را به اسارت
گرفته و مردان را در کوچه ها و خيابانها شهيد کردند. اينان تاچند روز متوالی به کشتار، قتل و غارت و تجاوز و تخريب
منازل ادامه دادند. ووحشيانه داخل منازل شده وازهيچ جنايتی دريغ نکردند . جناياتی که در افشار ارتکاب يافت مصداق
بارز جنايت به مفهوم حقوقی براساس قوانين ملی و بين المللی است.
اقتضای عدالت ونظم جامعه ايجاب می کند که مرتکبين جنايت مجازات شوند. اما در افغانستان گرچه بزرگترين جنايات
تاريخ بشريت انجام گرفته است، به همان مقياس جنايتکاران نه تنها مجازات نشده بلکه به مناصب بالای دولتی و
حکومتی گماشته شده وهمچنان جنايت می کنند.
اين امر اما به معنای مخدوش شدن اصل مجازات جنايتکاران نيست. محاکم داخلی امروز نه توان و نه اراده لازم برای
محاکمه اين جنايتکاران را دارد زيرا خود از جنايتکاران تشکيل شده است .
مشکل ديگری فعلی غصب زمين های دولتی و مردمی ازسوی زورمندان محلی درکابل وساير ولايات کشور، از بارزترين
مظاهر فساد درکشور است و به نظر می رسد دولت نيز توانايی چندانی برای مبارزه با اين معضل عظيم اجتماعی و
اقتصادی ندارد . مردم براين باوراند که غاصبان با وزارتخانه های دولتی ونمايندگان مجلس، پيوند دارند واين امر، مانع
از اعمال قانون و سلطه دولت بر آنها می شود . تااکنون ميليون ها جريب زمين در سراسر کشور، به صورت غيرقانونی
در اختيار زورمندان است واکثراين چپاولگران وزورگيران ازنزديکان مقام های حکومتی وقوماندانان جهادی جمعيتی،
شورای نظارواتحاد سياف اند که بازورسلاح وکشتن وبردن وبستن سخن ميگويند .
سياف دردوران حاکميت مصلحت گراوبی کفايت کرزی درپهلوی ديگراستفاده جوی هادرچوروچپاول زمين های شخصی
ودولتی نيزکوتاهی نکرده است . رسول سياف وتفنگداران ظالمش بيشترين زمين ها را در کابل و اطراف آن غصب نموده
اند. سياف وجنگسالارانش چون ممتاز، حاجى شيرعلم، آمرعبدالستار، اکيی، قوماندان داکترعبدالله... هرکدام هزاران
جريب زمين غصب شده در اختيار دارند . ولسوالی پغمان عليه » شش گذر « از چندين سال بدينسو اعتراضات مردم
سياف بلند است که می گويند باند سياف حدود ده هزار جريب زمين را که ملکيت آنان می باشد به زورتصاحب نموده
است. تظاهرات مردم پغمان عليه سياف تا حال چندين بار به خونريزی و کشته شدن مردم بيچاره منجر گرديده است.
بخشی از اين زمين های دعوای درساحه چانغر در کنار شاهراه کابل  کندهار موقعيت دارند .
سياف و حواريونش هزاران جريب زمين دشت چمتله را به زور تصاحب شده به قيمت هنگفت بالای مردم به فروش
رسانيدند . قضيه ديگر زمين دزدی در ولسوالی کلکان کابل هم اکنون جنجالهای شديدی را دامن زده است سياف و
همرهانش دست دارد. داوود کلکانی عضو پارلمان که از سفره نشينان سياف است در همدستی با قوماندان ممتاز
)برادرزاده سياف( حدود يکهزار جريب زمين ساحه آقاسرای و شيخوی اين ولسوالی را تصاحب نموده اند و به زور
تفنگ اين زمين را در چنگ شان نگهداشته اند . حتی اين دزدان بين خود در اثر اختلافاتی درگير شده اند . جالب اينست
که اين زورگيران تفنگدار مالکيت مردم رابا استفاده از مقام دولتی قباله های تقلبی ساخته اند .
چندی قبل تلويزيون خصوصی لمر، مصاحبه ای داشت با يکی از سران جهاد عبدالرب رسول سياف نماينده در -
پارلمان. اودر ابتدا حاکم به نظر می رسيد، اما وقتی صحبت به جنايتکاران ومحاکمۀ شان رسيد، دست وپاچه ووارخطا
وبه خواندن آيات متوسل شد. ازآنجايی که اين رياکاران دين همه چيز را از زيرعينک فريبکاری دينی می بينند، به اين
لحاظ اظهار نمود که فهم قانون اساسی به فهم دين ضرورت دارد امرخدا است که اگرمسلمانان با هم درگير شدند، شما
بين آنها صلح کنيد، خداوند از ما می خواهد. اين جنايتکاران قرن چرادرآن سال هايی که برقدرت لميده وطياره بست
دشمنی ديروزی شان ) روسها ( پول ميفرستاد واينان خون می ريختند، بين خود صلح نکردند؟
آيا درآن وقت خداواند از ايشان تقاضای صلح ننمود؟ وقتی مردم درآتش جنگ های خاينانه می سوختند، امر خداوند کجا
بود؟ جنگ راديگران دامن زدند وهنوزهم خواهان جورآمد بين ما نيستند اما بلافاصله متوجه می شود و می گويد: ما
آنقدر گنس و گول نبوديم که ديگران از ما استفاده کنند !
کسانی که اين فيصله رارد می کنند، سراين ملت دل شان يخ نکرده است، باز می خواهند اين ملت به خاک و خون بغلتد .
مردم که يک بار بدست گرگ صفتان تشنه به خاک و خون غلتيد، اين کدام افراد اند )جز ويرانگران سه دهۀ اخير( که دل
شان به اين ملت يخ نکرده است؟ .
سياف گفت: من پيش ملت يک مجاهد هستم و گروهی را رهبری کردم. تو درنزد ملت يک جنايتکار وقاتل هزاران انسان
بی گناه هستی، تو يک جاسوس حلقه به گوش آی اس آی، عربستان سعودی و ... هستی. سياف! تو همان گروهی را
رهبری کردی که اين ملت را به روز سياه نشاند، همان گروهی که دختران افغان را پيش پای عرب ها انداخت، همان
گروهی که خون مردم مظلوم هزاره را مباح می دانست وهرهزاره را به نام حزب وحدت، سرمی بريد، توهمانی که
اکنون هم زمين های مردم پغمان را قبضه نموده ايد . وی گفت، وقتی از زندان برآمدم، يک عصا چوب در دستم نبود. به
اين می گويند اعتراف جانانه. اما اين مليون ها دالر، آرگاه و بارگاه، نوکروچاکر وموتر و زمين را از کجا کردايد ؟
وقتی ازسياف پرسيده شد که چرا درآن وقت مانع از جنگ نشديد، در جواب گفت: تنها خدا است که هر چيزی را بخواهد
کرده می تواند. به تعبير سياف، پس اين خدا بود که جنگ ها را در کابل شعله ور نمود، خانه های مردم را ويران کرد،
زنان را بی سرپرست و کودکان را آواره نمود، برفرق مردم ميخ می کوبيد، آنان را زنده زنده در کانتينرها کباب نمود،
برعفت زنان تجاوز نمود، دردهه هفتاد) تنظيم های اتحاد، محاذ، جمعيت، شورای نظار، حزب اسلامی، حزب اسلامی
خالص، حرکت های مولوی محمد نبی محمدی وشيخ آصف محسنی و ... جفای بزرگی رابرملت رواداشتند( .
رسول سياف، درادامه ی جنايت های خود، بعد ازسقوط طالبان، درحمايت های کرزی قرارداشته، با کمک و مشوره ی
افراد تجارتی خود، دست به غصب گسترده ی زمين زده است.
باغصب زمين ها، گروه اقتصادی سياف، ساختن مارکيت وبازار، تعميرهای مجلل با قصر و باغ و...ساخته اند. غصب
اين زمين ها از دو استقامت درشهر کابل و اطراف آن صورت گرفته است. استقامت اول از کوتل خيرخانه آغاز و به
چمتله، پغمان الی ارغندی می رسد. استقامت دوم نيز وزير اکبرخان، باغ بالا، خوشحال مينه، بازار کمپنی، قلعه حيدر
خان الی ارغندی می باشد. درمرکز شهر کابل نيز، سياف و گروه اقتصادی وی تعميرات و زمين هايی راغصب و يا با
پول بدست آورده از اين تجارت خريداری کرده است . سياف ازحمايت های بی دريغ ريس دولت برخوردار است .
شکايت های زيادی ازغصب اموال و دارايی های مردم وجوددارد،اما تاکنون هيچ اقدامی برای مهارنامبرده صورت
نگرفته است. تنها در ماه مارچ دوهزاروهفت ميلادی نيروهای آمريکايی به خانه ی سياف در پغمان يورش بردند که علت
آن بيشتر مسايل امنيتی و ارتباطات احتمالی وی با تروريزم بوده است.
پس از اين حادثه، کرزی بارها ازسياف بدليل حمله ی نيروهای آمريکايی پوزش خواسته و قول داده که چنين مواردی
ديگرتکرار نشود. پس از آن سياف مجال بيشتری برای فعاليت های تجارتی غير مشروع يافته است. مردم در پغمان بارها
نسبت به غصب زمين هايشان و همچنين زندانی شدن وابستگانشان درزندان شخصی سياف به دفتر رييس جمهورشکايت
و مقابل پارلمان مظاهره کردند اما با هرعريضه و مظاهره، تهديد ها از جانب سياف و افرادش عليه آنان بيشتر شد.
سارنوالی ومحاکم کشور هيچگاه دوسيه ی های غصب توسط سياف را روی دست نگرفته و هميشه ازوی به عنوان استاد
سياف، با نيکی ياد می کند.
     
آن درد كدام است كه درمان شدني نيست؟
آن لطمه كدام است كه جبران شدني نيست؟
بد خواه وطن بهر تو خير خواه نگردد
اين گرگ همان است كه چوپان شدني نيست.
خشنونت ، خيانت ، چپاولگري وزورگويي همه جا راگرفته صحبت ازحقوق انسان ابلهی است.
ديرگاهی است درچراگاه دنيا
گرگها باخشنونت برگله ميشها ميزنند ،ميدرند وخون برپا ميکنند.
ديرگاهی است روباه ها با حيله وريا به دنبال آزارخرگوش هايند.
وکرکسها بيرحمانه چشمان لاشه ها را ازکاسه بيرون ميکنند.
وانسان آشفته ومبهوت می پرسد:
آيا ميشود بازهم ازحقوق بشرگفت؟.
احمد مشاهد عضوتنظيم جمعيت وازوفادارترين اشخاص به شورای نظاراست ودرسالهاي گرماگرم پاکستان رفتن ، طب
را تمام ناکرده راهی پاکستان گرديد ومثل ديگرسران جهادی پيشوند داکتر راهم به نامش علاوه کرد. اوبعد ازسقوط رژيم
نجيب، يکي ازتندرواني دسته مسعود درمربوطات ورسج فرخاربه حساب می آمد. به همين دليل با اوج درگيری های
تنظيمی درتخار وکندزمنحيث والی ولايت تخار به وظيفه گماشته شد . مشاهد زمانی که ورسج يکی ازپايگاه های عمده
شورای نظاروجمعيت درشمال به حساب می آمد، منحيث مسوول جبهات فرخار وورسج تعيين گرديده بود. او شخص پول
پرست، حسود، کينه دل ودرعين حال زيرک است. وقتی پای منفعت پولی در ميان باشد از عزيزترين دوستانش هم
می گذرد . بعد ازمرگ جنرال داود بدليل مخالفت بين تيم کرزی وعبدالله، هرج ومرج وبحران امنيتی درولسوالی های
ورسج و فرخار بالا گرفت. قوماندان عبدالاول به طرفداری داود وديکته عبدالله به کوه برآمده بود وقوماندان
قهارخرماوی به پشتوانه وديکته فهيم ومشاهد عليه او می جنگيد که پريشانی ودربدری عميقی را برزندگی مردم فرخار و
ورسج ايجاد کردند و بيگناهان زيادی درجنگ بين شان کشته شدند.
مشاهد ازتخار، ضراراحمد مقبل ازپروان، زلمی مجددی ازبدخشان، هرکدام سرتيم ها وسرحلقه های تنظيم جمعيت اند که
در صفحات شمال مهره های قابل اعتماد کرزی بشمارمی رفتند و ازآنان به مثابه دانه های ارزشمند وارزان درکارهای
سياسی اش عليه تيم عبدالله، استفاده می کند .
مرض مزمن ديگری که او را هميشه می آزارد، رشک بردن ازموقف و قدرت ديگران است. اين گوشه شخصيتش باعث
شده که بر رقبای خود رحم نکرده با هزارنيرنگ آنان را نابود نمايد . اوبا استفاده از موقف نظامی و سياسی ای که
درجبهات فرخاروورسج داشت بعد ازگرفتن حکم قانونی اعدام مخالفينش ازيک قاضی ويک سارنوال هم باندش وبعد با
پرداختن پول به يکی ازآدمکشان حرفه يی بنام مخدوم عبدالله که پوسته ی درمنطقه کزستان، تنگی فرخارداشت و يگانه
مسيرعبورمروفرخاری ها و ورسجی به شهر تالقان بود، وی را به قتل می رساند .
داستان کشته شدن معلم جميل بيرحمی وسنگدلی مريض وارمشاهد را به نمايش می گذارد، معلم جميل به امرمشاهد
توسط مخدوم عبدالله گرفتار و به کشتارگاهش برده می شود. شخص مشاهد هر روز قسمتی از بدن معلم جميل را پاره
نموده نمک می پاشد. قرار گفته شاهدان اين شکنجه يک ماه دوام ميکند وتمام بدن اوتکه تکه شده، تا آنکه جان می بازد .
با کشته شدن مخدوم عبدالله توسط داود داود، شانس نيک ديگری برای مشاهد دست داد. با نابودی اين آدمکش، اسناد
ومدارک جناياتی را که توسطه اواجرا کرده بود نابود می شود . با کشته شدن داود که اوبعنوان رقيب وآخرين موی دماغ
مشاهد درمربوطات حداقل تخار وکندز به شمار می رفت، يگانه مانع سياسی ونظامی بالقوه درمقابل معامله گری هايش از
سر راه برداشته شد و بعد از آن با دست بازتری مصروف يکه تازی در منطقه است .
در زمان اداره تنظيي برهان الدين ربانی، مشاهد يک ساله معاش معلمين و مامورين را دزديد. مامورين و معلمين شکايت
را به ربانی که مقراداره اش مقابل رياست اطلاعت و فرهنک ولايت تخار بود، پيش کردند. دفترربانی درآن زمان به
جواب گفته بود که مشاهد معاشات شما را گرفته اما دردسترس نيست، اودرايران مسئوليت سفارت را بدوش دارد
هروقت آمد به مسئله رسيدگی می شود اما اين قضيه تا حال مسکوت مانده است .
احمد مشاهد در اوايل حکومت کرزی سفير افغانستان درايران بود. ايران درکنار ساير کمک هايش ٠٢ بورسيه تحصيلی
برای افغانستان داد. مشاهد تمامی اين بورسيه های تحصيلی را به دوستان و اقارب بسيارنزديکش اختصاص داد.
ازجمله بيست نفری که در چوکات اين بورس راهی ايران شده بودند صرف مسعود ترشت وال ويک نفرديگر درادبيات
توانستند به تحصيل ادامه دهند بقيه بحدی نالايق بودند که همه درهمان سمستر اول ناکام شدند .
جاويد برادرزاده مشاهد که خانه سامانش درکابل بود، وقتی ازرشته جيوديزی فاکولته جيولوژی ومعدن پوليتخنيک کابل
فارغ شد، رئيس يکی ازشعبات ديزاين دروزارت انکشاف شهری مقررگرديد، که کوچکترين رابطه ای به مسلکش ندارد .
طاهرايوب برادرزاده ديگروی نيززمانيکه ازپوهنتون مزارفارغ شد، بلافاصله به حيث رئيس انکشاف دهات ولايت تخار
مقررگرديد بعد ازآن به رياست منابع بشری وزارت انکشاف دهات ارتقا يافت . يک پسرش بنام عبدالله مشاهد شش سال
ميشود که درسفارت کشوردرکانادا وقنسلگري ونکورخلاف همه نورمهاي ديپلوماسي اجراي وظيفه مينمايد وازسواد
کافي نيزبرخوردارنيست.
آگاهی يافتن ازدارايی های واقعی وی شايد ممکن نباشد اما فقط بخشی ازسرمايه، جايداد وملکيت های وی که همه
درباره اش می دانند را به معرفی می گيرم. با تحليل مشاهد ازاين زاويه، برای مردم، برای چندمين باربه ثبوت ميرسد که
نظام فعلی که دم از دفاع از مردم و دفاع از دموکراسی می زند، اتکايش در ولايت تخار روی چه کسانی بوده و ماهيت
شان چگونه است .
اگرازحمام های نمره وباغهای کوچک که مشاهد دراينجا وآنجای ورسج وتالقان و ولايات ديگر دارد چشم بپوشيم و به
جايداد های بزرگترش نظر اندازيم، بايد ازهوتل آريانا شروع کنيم. هوتل آريانا درولايت تخارازجمله هوتل های مفشن
ومرغوب شهر تالقان است و محافل گوناگون، خصوصاً محافل عروسی درآنجا برگزارمی گردند. اين هوتل
مشهورازشخص مشاهد می باشد .
تانک تيل آريانا که درجوارپل شهروان تالقان قراردارد وپرفروش ترين تانک تيل درتالقان است نيزمربوط اومی باشد.
داستان اين تانک تيل وکلاهبرداری مشاهد ازنزديکترين دوستش شايد نمونه خوبی باشد که ماهيت وي را شناخت. در
زمان ولايت سيد اکرام الدين معصومی، به نيت ايجاد تانک تيل شريکی بين معصومی ومشاهد، زمين را ازصاحب آن به
زورتفنگ خريدند . هنگاميکه سند بين فروشنده وخريداران به امضاء می رسيد معصومی تاکيد می دارد که نام هردوی
شان در جريان نوشتن قباله ذکر گردد، ولی مشاهد برايش استدلال می نمايد که چون تو والی هستی اگرصدای اين
زورگيری بالا شود، موقفت زيرسوال می آيد و بدنام می شوی بنا
ضرور نيست نامت را در قباله ذکر نمايم و اين کار باعث شکست عهد شراکت من و تو نمی شود. چندی می گذرد و
معصومی هم از چوکی ولايت برکنار می شود. وقتی تانک تيل آريانا يکي ازپرفروشترين تانک درشهرتالقان مي گردد،
اونزد مشاهد آمده تا سهمی از عوايد بدست آمده ی شراکت را بدست آورد. مشاهد با نهايت خم چشمی وديده درايی ،
منکرعقد وپيمان درين رابطه شده و باينصورت دوستی وهمدستی شان پايان می يابد .
زمين های آبی مشاهد درنهرچمن وساير نقاط تخار بيشتر از ۳٢٢ جريب می باشند که دربهترين موقعيت های تالقان
واقع اند. در شرايط فعلی هرجريب اين زمين ها بيست لک افغانی خريد وفروش می شوند .
کرايه صرف دکان ها وسرای هايش درتالقان ماهانه يک ميليون ودوصد هزارافغانی می شود. تعداد حويلی هايش درکابل
بالاتر ازده باب بوده که همه درمناطق قيمتی موقعيت دارند. تعداد زياد آنها را به کرايه داده است. يک حويلی اش در
شيرپور، يک حويلی درمنطقه بادام باغ ويکی عقب سينما آريوب درباغ بالا موقعيت دارند .
درتالقان هم چندين حويلی دربهترين موقعيت های شهرازمشاهد اند، که ازجمله حويلی ای که درسرک اول دارد و مدتی
درزمان گريزگريزرباني که باتحت هرسوميرفت ومدتي سفارت ايران بود که تنهاايران سفارت کاري درتخارداشت و فعلاً
به يوناما کرايه داده شده است ازجمله زمين غصب شده دولتی است .
درخارج از افغانستان جايداد های غيرمنقول وی که تا حال افشاء شده اند، يک حويلی در دوبی، يک حويلی
درتاجکستان. رياست ده که مسئوليت امنيت تمامی وزيران را به عهده دارد، امنيت مشاهد هم به عهده گرفته است. به
همين مناسبت مشاهد ماهانه به تعداد سه صد نفرازرياست ده اعاشه بدست می آورد. اوکه به امراض گوناگون گرفتار
است، خوراکش نان جواری بيش نيست، دارايی هايش را قبل ازمرگ ميان اولادهايش تقسيم و ترکه کرده است. مشاهد
علی الرغم آنکه آدم کينه دل، خودپسند وخودخواه است و به هر مسئله ی با درنظرداشت منافع خود برخورد می کند،
درعين حال شخص متکبر و بدزبان است و سخت انتظار دارد که کسی پای خود را به پای او دراز نکند وهمه بلی گوی
اوباشند. تنها آدم های برده صفت وزبون ازموقف اواستفاده برده می توانند که آماده چاپلوسی و تحمل غضب، دشنام های
رکيک و پيشانی ترشی های او باشند . ازجمله ده ها فرديکه طبق تذکر بالا به نوکران او بدل شده اند فردی به نام حق
نظر است که حالا شايد حق نظربای برايش بگويند.
او به واسطه مشاهد رئيس گمرک در يکی از گمرکات افعانستان تعيين شده و ازين طريق صاحب ميليون ها دالر شده
است. او درچند محفل درحضور ديگران بدون اينکه عرق شرم برپيشانی اش نمايان گردد، يادآور گرديده است که
امروزاگرکسی کمترازيک ميليون دالررا سرمايه بگويد احمق است. او که چند سال قبل به نان شب بند بود و پول
نداشت، امروز چندين حويلی صرف درشهر تالقان دارد .
ملک و دارايی هايی که مشاهد وهم مسلکانش چون مطلب بيک، حاجی آغاگل، پيرمحمد خاکسار، پيرم قل، قاضی
کبيرمرزبان، بشير چاه آبی وغيره به اصطلاح کلان های تخار با خدعه، نيرنگ، قتل، تهديد، توطئه، دزدی، خيانت،
چپاول، وطن فروشی و متوسل شدن به پستی های رنگارنگ بدست آورده اند، بدون احساس شرم وخجالت آن را داد خدا
ناميده، خويش را خدادادگان جارمی زنند تا اين را ثبوت نمايند که ديگران که به پول و دارايی های افسانوی چون آنها
نمی رسند نه اينست که ايشان دست به دزدی، وطن فروشی، جاسوسی، قتل و توطئه نزده اند بلکه ايشان را خدا نداده
است . اولاده اينان اگرچه به پستی پدران شان آگاه اند دردل آن را تصديق می دارند ومی دانند که پدران شان تا جاسوس
ورزيده نمی بودند و گذشته بيشرافتی و وطنفروشی برپيشانی شان از دور نمايان نمی بود، کجا ممکن بود به چوکی های
مهم و بلند درسطح يک مملکت گماشته شوند . مشاهد وهمقطارانش وقتی به منابرسخنرانی می کنند، هميشه دفاع از
جهاد ومقاومت و ارزش های اسلامی را قلقله می کنند، ولی درعمل به غيرازتحکيم پايه های اقتصادی و اجتماعی خود و
مشاهد درکرسي اداره مستقل اصلاحات واداری وخدمات ملکی:
تيم کاری مصلحتی که به سرکردگی احمد مشاهد دراداره مستقل اصلاحات اداری وخدمات ملکی کارمی کنند، خود عاملان
فساد اداری درکشورمی باشند . اين مطلب را عبدالمجيد منشی کميسيون اقتصاد ی پارلمان بيان نمود . عبدالمجيد می گويد که کارکردهای کميسيون مستقل اصلاحات اداری درافغانستان ناکام بوده وتا حال اقدامی را جهت
اصلاح اداره انجام نداده است . احمد مشاهد با تيم کاری مصلحتی اش، اشخاص بی کفايت وفاقد تحصيلات عالی را در
بست های کليدی با اخذ فيصدی سود مالی به نفع خود شان به کار گماشته اند . در همين حال خانم گلالی جبارخيل رييسه اداره مستقل اصلاحات اداری ولايت ننگرهار نيز بدليل گذاشتن از اشخاص بی
کفايت وفاقد تحصيلات عالی ازسوی اين تيم چندي قبل استعفا نمود ومشاهد را نيزمتهم به فساد اداری نمود . منشی
کميسيون اقتصادی پارلمان می گويد که در جريان سال سيزده هشتاد پنج خورشيدي درترکيب يک هيات از سوی شورای
ملی جهت بررسی وضعيت اقتصادی عازم ولايت ننگرهارشده و درآن زمان خانم گلالی رييسه کميسيون اصلاحات اداری
وخدمات ملکی آن ولايت ازکار کردهای داکتر احمد مشاهد وتيم کاری وی انتقاد داشت . با توجه به ادعاهای خانم گلالی
چند اداره را در آن ولايت مورد ارزيابی قرارداده که درنتيجه بررسی آنان مشخص شده بود که تعدادی از اشخاص نا
اهل وبدون تحصيلات عالی، بنابر روابط با شخص مشاهد استخدام شده بودند . گزارش اين سفر شان را به شورای ملی نيز تقديم نموده بود، اما ازسوی شورای ملی در مورد کدام اقدام انجام نشد . درحالی که در کنفرانس پاريس نيز جهت اصلاح اداره، به اين کميسيون مبلغ سه ميليارد دالر تخصيص داده شده است،
عبدالمجيد می گويد که تخصيص سه ميليارد دالر به اين اداره، به معنی آنست که پول را غرض تباهی ادارات به عنوان
اصلاحات به مصرف برساند . خانم جبارخيل چند ي قبل در يک کنفرانس مطبوعاتی در کابل گفت مشاهد مبلغ ده هزار -
دالرامريکايی را که اداره انکشافی سازمان ملل متحد (UNDP) با اداره اصلاحات اداری وخدمات ملکی ولايت
ننگرهارمساعدت کرده بود، با مهارت خاص همراه با تعدادی از افراد ش درعدم آگاهی وی ازآن دفتر کشيده و درجيب
های شخصی شان انداخته اند . به اساس گفته های خانم جبارخيل، پُست رياست کارواموراجتماعى ننگرهار درماه جدى سال ۱۷٣١ به رقابت هاى آزاد
گذاشته شد، که جهت بدست آوردن اين بست اشخاص ماستر ژورناليزم، ادبيات ، ليسانس اقتصاد، ماستر طب، لسانس
شرعيات، به اين رقابت ها راه يافته بودند، اما در نهايت يک شخص که فارغ صنف دوازده يکی از ليسه های ولايت
ننگرهار بود، بنابر داشتن روابط که با مشاهد رئيس عمومی اصلاحات ادارى وخدمات ملکى داشت، برنده اعلام گرديد .

سياف به شدت پايبند طرز تفکرسلفی است. او برای اثبات وفاداری خود به عقايد سلفيان سعودی، حتا نامش را از

احمد مشاهد :

فاميل خود به چيز ديگری نمی انديشند.

ا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر