۱۳۹۳ دی ۲۸, یکشنبه

غرب در افغانستان ٬ باد کاشت توفان درو میکند


بادی که غرب در افغانستان دردهه  هشتاد  کاشت حالا تبدیل به توفانی شده که باید درو کند!


ژرمان – فورن- پالیسی – گزینش و ترجمه رضا نافعی
برلین- دمشق

غرب و مهمترین همپیمان های منطقه ای آن با پشتیبانی خود از جهادگرایان راه را برای داعشی هموار کردند که امروز با عملیات تروریستی خود متروپول های جهان غرب را به زیر ضربه می گیرد. در درجه اول ثروتمندان عربستان سعودی بودند که با کمک های مالی خود ارتقاء این سازمان را ممکن ساختند، سازمانی که از اواسط ۲۰۱۳ با کشتن روزنامه نگاران و کسانی که اعتقادات مذهبی دیگری دارند رفتار وحشیانه اش کاملا مشهود بود. عربستان سعودی با توافق غرب و برای تحقق یک ااستراتژی پیش اندیشیده ( نقشه – بندر ) برای ساقط کردن اسد، از جهادگرایانی که در سوریه میجنگیدند حمایت می کرد؛ ترکیه نیز کمک های لجیستیک را بعهده داشت. جنگ آنها در کنار غرب علیه دشمن مشترک سبب شد که جهادگرایان بتوانند با ایجاد «کشور اسلامی» به دومین سد شکنی بزرگ خود، پس از سد شکنی نخستین در جنگ سالهای دهه ۱۹۸۰ در افغانستان، دست یابند. این جنگ مشترک چه از سوی اسلامگرایان و چه از سوی غرب با همراهانی صورت می گیرد که آن روز هم در کنار بن لادن و شاهزادگان جنگ آزموده عربستان، قرار داشتند . یکی از این شاهزادگان عضو Advisory Council » کنفرانس امنیت مونیخ است.

حمایت از جهاد گرایان 

در سالهای اخیر، غرب و همپیمانانش نه تنها در لیبی، بلکه در سوریه نیز به قدرت نظامی شبه نظامیان جهادگرا امید بسته بودند. (۱) کشورهای غربی تا امروز هم برای ساقط کردن دولت بشار اسد بطور رسمی از «ارتش آزاد سوریه » حمایت می کنند که «متعادل» محسوب می گردد، در حالیکه همپیمانان منطقه ای غرب و در راس آنها عربستان سعودی و قطر – و ترکیه که عضو ناتو است از جهاد گرایان پشتیبانی می کنند. این حمایت به پشتیبانی از » جبهه النصرت» شاخه القاعده و «کشور اسلامی» (داعش) محدود نمی گردد که تا امروز بویژه از ثروتمندان عربستان کمک دریافت می دارند و احتیاجات نظامی آنها را نیز ترکیه تامین می کند. (۲) شبه نظامیان دیگری مانند «احرار شام» که با ۲۰ هزار رزمنده یکی از نیرومند ترین گروهها در سوریه است نیز حامیانی در ریاض دارد. کسانی مانند کارشناسان «بنیاد علم و سیاست» در بهار ۲۰۱۲، بعنوان مثال، هشدار دادند که دولت آلمان، باید بداند که امیر نشین قطر دموکرات نیست.» (۳) اما این امر موجب نشد که آلمان و همچنین دیگر کشورهای غربی، طی سالیانی دراز، در نقشه های خود برای ساقط کردن اسد، دل به موفقیت های نظامی مجاهدینی که مورد حمایت همپیمانان غرب هستند نبدند. بویژه عربستان سعودی، در مورد سوریه، با برلین در تماس مستمر بود.(۴)

مفتی معارضان

در این همکاری سی ساله و مکرر غرب با همپیمانهای جهادگرای خود، با چهره های ثابتی سر و کار داریم. مثلا در جنگ سوریه «ابو بصیر طرطوسی» نقش با اهمیتی ایفا می کند. طرطوسی در حوالی سال ۱۹۸۰ در شورش اسلامی آن زمان علیه سوریه شرکت داشت، در حوالی سال ۱۹۸۱ برای حمایت از جنگ غرب علیه ارتش سرخ به افغانستان رفت. گویا او یکی از نخستین جهادگرایان عرب در افغانستان بوده است. او روابط بسیار نزدیکی با نظریه پردازان مهم جهاد داشت. از جمله با «عبدالله عزام». عزام از معلمان اسامه بن لادن بود. طرطوسی از دیرگاه در پیدایش شورش در سوریه نقش مهمی داشته است. گفته می شود که او مبتکر ایجاد کمیته هماهنگ سازنده محلی و از همان آغاز خواستار نبرد مسلحانه بوده است. افزون بر این، او برقرار کننده تماس میان شبه نظامیان جهاد گرا و افراد ثروتمند در کشورهای دیکتاتوری عربی نیز بوده است. او از بهار ۲۰۱۲ در سوریه حضور دارد و در اینجا نه تنها مورد احترام شبه نظامیان جهادگراست، بلکه ملقب به «مفتی معارضان» نیز شده است(۵) ابوخالد السوری که در فوریه ۲۰۱۴ در سوریه کشته شد از معروف ترین جنگجویان جنگ سوریه و از پیشکسوتان جنگ افغانستان بود. او نیز از سالهای دهه ۱۹۸۰ درهندوکش در کنار غرب با اتحاد شوروی می جنگید و بنا بگفته خودش در آنجا نیز هم روابط نزدیک با بن لادن داشته و هم با الظواهری رهبر کنونی القاعده. او در جنگ سوریه، بار دیگر در همدستی با غرب برای ساقط کردن بشار الاسد تلاش می کرد و از اعضای رهبری شبه نظامیان » احرار شام » بود.

» یک آدم نازنین «

آن ارتباطاتی که میان جنگجویان جنگ افغانستان در دهه ۱۹۸۰، بوجود آمد و نخستین سد شکنی بزرگ را به همراه آورد، امروزهم میان جنگجویان کنونی در سوریه مشاهده می شود، مشابه آن ارتباط در میان متحدان منطقه ای غرب نیز دیده می شود. مثلا برلین با شاهزاده عربستان سعودی «تورکی الفیصل» مشاوره میکرد و از او در باره جنگ سوریه نظر می خواست. شاهزاده تورکی هم در مشاوراتی که در ژانویه ۲۰۱۳ در برلین صورت گرفت، برلین را بشدت زیر فشار گذاشت و خواستار آن شد که آلمان تانک و موشک های ضدهوائی در اختیار شورشیان سوریه قرار دهد. تورکی الفیصل که از ۱۹۷۷ تا ۲۰۰۱ رئیس مهم ترین سازمان اطلاعاتی عربستان بود با BND سازمان اطلاعاتی آلمان همکاری می کرد و نقش مهمی در تنظیم و هماهنگ کردن کمک های گوناگون غرب و عربستان در افغانستان داشت و هرماه تا پنج بار به پاکستان و گاه به افغانستان سفر می کرد. از جمله افرادی که تورکی با آنها در هندوکش ملاقات می کرد بن لادن بود که بنظر او، یعنی رئیس سازمان اطلاعاتی عربستان، بن لادن شخصیت بارزی بود.» او کم صحبت می کرد و هیچوقت صدایش را بلند نمی کرد» در گزارشی که بعدها داد گفت: «خلاصه بگویم، او آدم نازنینی بود.» (۶) شاهزاده تورکی روابط خوبی با نخبگان سیاسی حاکم در برلن دارد؛ از جمله این که او عضو Advisory Council “ در کنفرانس امنیت مونیخ است.

نقشه شاهزاده بندر

بندر بن سلطان بن عبدالعزیز آل سعود (متولد ۱۹۴۹ میلادی) از اعضای خاندان آل سعود است. وی ریاست شورای امنیت ملی عربستان را از سال ۲۰۰۵ تاکنون برعهده دارد و از ژوئیه ۲۰۱۲ تا آوریل ۲۰۱۴ ریاست استخبارات عمومی (سازمان اطلاعات و امنیت) عربستان سعودی را بر عهده داشت.

یکی از سعودی هائی که در سالهای دهه ۱۹۸۰ جهاد در افغانستان را به پیش می راندند شاهزاده «بندر بن سلطان» بود. شاهزاده بندر از سال ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۵ سفیر عربستان در واشنگتن بود؛ او با همین سمت به هندوکش سفر می کرد و مشوق بن لادن بود. در جنگ کنونی سوریه نیز باز با غرب همکاری نزدیک دارد و در دورانی که ریاست استخبارات عربستان را داشت (۲۰۱۲تا۲۰۱۴) تلاش می کرد تا » نقشه بندر» را عملی سازد. بنا به اطلاعات Institute for National Security Studies از «تل آویو» این نقشه حاوی سه عنصر است که مانند سالهای دهه ۱۹۸۰ متمرکز بر جهادگرایان است (۷) طبق این نقشه باید در سوریه شبه نظامیانی بوجود آورد که تابع ریاض باشند. علاوه بر این باید به سازمان هائی که در سوریه با القاعده همکاری می کنند – مانند جبهه النصرت و کشور اسلامی (داعش) نفوذی فرستاد و اگر نتوان با این شیوه در سازمانی نفوذ کرد باید با بکار گرفتن شیوه های دیگر مدیریت آنها را بدست آورد. بنا به گزارش Institute for National Security طبق «نقشه بندر» عربستان پول و آموزش «کشور اسلامی» (داعش) را تامین خواهد کرد و از لحاظ مذهبی نیز از آن حمایت خواهد کرد- البته نه بصورت کمک مستقیم دولت عربستان بلکه بشکل «کمک های افراد ثروتمند». از زمانی که «کشور اسلامی» خود دعوی قدرت کرد و از پذیرفتن فرمان عربستان و غرب سرپیچید، اجرای » نقشه بندر» نیز متوقف شد.

سد شکنی دوم

ولی دیگر کار از کار گذشته بود. چون در زمانی که غرب امیدوار بود جهادگرایانی که در سوریه دست بکارند، بویژه کشور اسلامی، گامی جدی در جهت ساقط کردن اسد بردارند، آنها موفق شدند بخش بزرگی از سوریه و از ژانویه ۲۰۱۴ به بعد هم بخشی از عراق را به تصرف خود درآورند و موقعیت خود را تثبیت کنند. «کشور اسلامی» در آنجا یک سازمان شبه دولتی ایجاد کرده که نه تنها از لحاظ مالی پایه ای نسبتا محکم دارد و به نوعی تثبیت سازمانی نیز دست یافته، بلکه برای طیف رشد یابنده جهادگرایان جهانی نیز جذابیتی فراوان کسب کرده است. گزارش اکتبر ۲۰۱۴ سازمان ملل متحد تصریح می کند تعداد رزمندگانی که از خارج برای حمایت از «کشور اسلامی» به عراق و سوره رفته اند بیش از ۱۵ هزار نفر است. (۸) واقعیت این است که پس از اعلام موجودیت خلافت اسلامی در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۴ جهادگرائی بین المللی موفق شد در پی شکستن نخستین سد در جنگ دهه ۱۹۸۰ در افغانستان به شکستن دومین سد بزرگ نیز نائل آید. این بار نیز غرب با قصد سرنگون سازی دولتی که مطلوبش نبود، سهم مهمی در ایجاد شرائط مناسب برای شکستن این سد فراهم آورد. در واقع رفتار «کشور اسلامی» مبنی بر کشتن مسلمانان غیر سنی در ملاء عام و اعدام روزنامه نگار عرب در دسامبر ۲۰۱۳ هم معلوم بود، اما تا زمانی که «کشور اسلامی» فقط یک قدرت محلی بود، خشونت هایش برای غرب بی اهمیت بود. (۹) و تا زمانی که سیاستمداران غربی امید داشتند جهادگرایان برای تغییر رژیم در سوریه به آنها کمک کنند اصلا اعتنائی به این خشونت ها نداشتند و رسانه های غربی نیز اگر واکنشی نشان می دادند درحد یادداشتی مختصر در حاشیه بود. در حالی که خصلت این عملیات تروریستی همان زمان هم کاملا آشکار بود.(۱۰) امروز جهادگرایان ضربه خود را با خونریزی وحشیانه در پاریس، به متروپل غرب، وارد می آورند.

کشتار پاریس وسیله ایست در دست برلین تا اینک با برپاکردن کارزاری گسترده پیرامون آن منطقه را بیش از پیش مسلح سازد و از این طریق نفوذ خود را درخاورنزدیک و میانه، که از لحاظ ژئواستراتژی منطقه ای سخت مورد رقابت است، تثبیت کند. «   اینده  ما »‌


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر