از متن کتاب جنگهای داخلی :
جنايت عليه بشريت
جنايت
عليه بشريت مقولهايست قضايي و تاريخي
كه تعريف آن طي سالها و دههها دچار
تحول شده است.
اين
مقوله با مقولة صرفاً قضايي تعريف شدهاي
چون قتل عمدي در قوانين جزايي متفاوت است
و رابطة تنگاتنگ با حقوق جزايي بينالمللي
دارد.
مفهوم
حقوق جزايي بينالمللي براي اولين بار
در جريان جنگ اول جهاني در رابطه با تجاوز
بر حقوق و روابط نيروهاي متخاصم ظهور كرد،
تعاريف جنايات جنگي، جنايت عليه صلح در
همان جا صيقل خورد در پايان جنگ در معاهده
ورساي مسئله مجازات و درجات محكوميت
مورد بررسي قرار داد ه
شد .
اما
با وجود مباحثات فراوان در فاصله دو جنگ
جهاني تنها در فرداي جنگ ويرانگر دوم
جهاني است كه دادگاه نظامي نورنبرگ آلمان
و توكيو، جاپان
بر
اساس رعايت محتويات بيانية مسكو در
سال
۱۹۴۳م،
بيانيه لندن
۱۹۴۵
م ،
بيانيه ژنيو
۱۹۴۶
اولين
تعريف منسجم قضايي ارائه داده شد.
دادگاه
نورنبرگ آلمان در بند سه
از
مصوبة شماره ۶
جنايت را عليه بشريت چنين تعريف ميكند :
قتل
و نابودي، سوق
انسانها به وضيعت بردگي، كوچ اجباري و
هر اقدام غير انساني ديگر كه بر عليه مردم
غير نظامي پيش از جنگ يا هنگام جنگ و نيز
اذيت و آزار انسانها به دلايل سياسي،
نژادي يا مذهبي، چه اين اقدامات نقض قانون
ملي كشوري كه اين اقدامات در آن صورت گرفته
باشد يا نباشد، جنايت عليه بشريت محسوب
میگردد .
بر
اساس چنين تعريفي بود كه سران آلمان نازي
و ژاپن ملیتاریست بعد از ختم جنگ حهانی
محاكمه و مجازات شدند.
همچنان
در منشورهاي نورنبرگ و توكيو، در اساسنامه
ديوان كيفري بينالمللي جنايت عليه بشريت
را برعلاوة موارد بالا چنين مشخص نموده
است:
“قتل
عمدي، بردگي جنسي، حاملگي اجباري، عقيم
كردن اجباري، برهنه كردن اجباري يك زن،
وادار كردن او به انجام حركات نمايشي
بصورت برهنه در محضر عام، خشونت جنسي،
بی
احترامی به ناموس
، فحشاي اجباري، تعقيب و آزار، اختطاف
اجباري و تبعيض نژادي
جنايت
عليه بشريت شمرده ميشود؟
اساسنامه
ديوان جزايي بينالمللي براي يوگوسلاوياي
سابق تحت عنوان جنايت عليه بشريت، علاوه
كرده است:
«
درگيريهاي
مسلحانه كه بر عليه شهروندان غير نظامي
چه در داخل و چه در بيرون مرزهاي كشور
هدايت شود، در آن قتل عمدي، نابود كردن،
به بردگي گرفتن، حبس، شكنجه، اخراج، بی
حرمتی به
ناموس ، آزار دادن به دلايل سياسي، نژادي
مذهبي وساير اعمال غيرانساني، جنايت عليه
بشريت محسوب شمرده
می شود
همين
گونه در حقوق كيفري بينالمللي آمده است:
بدرفتاري
عليه اجساد مردهها، براي مثال خوراندن
گوشت مردهها، قطع عضو، تاخير در تدفين
اموات، ساير بدرفتاريها نسبت به آنهايي
كه در ميدان جنگ كشته شدهاند، به عنوان
جنايت جنگي مجازات ميشود.
با
نگاه به سدة جاري در افغانستان و مكث كوتاه
بر پديدة جنايت، آدم كشيها و انواع خشونت
خواهيم ديد كه در دورانها و رژيمهاي
مختلف بكار برد خشونت، شكنجه و زندان،
كشتار مخالفان سياسي، عدم تحمل ديگر
انديشان يكي از روشهاي رژيمهاي استبدادي
و توتا لیتر براي ابدي ساختن حكومتهايشان
بوده است.
وقتي
جنايات بشري انجام شده در جنگهاي كابل
را با جرايم ارتكاب يافته در ساير جنگها
در پهنة گيتي كه در كنوانسيونهاي كيفري
بينالمللي تعريف شده است، مقايسه كنيم،
قتل و كشتار و جنايات جنگي تعميل شده در
جنگهاي كابل، فاجعهايست استثنايي
منحصر به جناحهاي جنگ در كابل.
هيچ
قتل عام و آدم كشي، هيچ جنايت بشري را در
تاريخ نمي توان به آن مقايسه كرد.
در
موارد ويژهاي از جنايات انجام شده در
جنگ دوم جهاني، جنگ ويتنام، يوگوسلاوياي
سابق، رواندا، جنگ عراق و ايران بسـيار
فراتر رفته است.
ابعاد
قساوت هم به دليل استعمال انواع گوناگون
اسلحه ثقيل و هم به دليل بيرحمي گروههاي
جنگ چنان گسترده است كه خواندن و شنيدن
هر واقعه آن انسان را به وحشت اندر ميكند.
هزاران
زن و مرد، پير و جوان و كودكان اين شقاوت
را تجربه كردند، آنهايي كه جان به سلامت
برددهاند، با زخمهاي عميق و حسرت
جانگدازي به زندگي ادامه ميدهند.
جنايت
بشري اعمال شده عليه زنان، شكنجههاي
نفرت انگيز روحي و رواني، جنسي، تحقير و
توهين عليه زنان قرباني ابداع شده مانند
قطع اعضاي بدن، سينه و شرمگاه زنان، آنقدر
شيطاني و وحشيانه است كه انسان را به حيرت
وا ميدارد كه چگونه ممكن است كسي يا
كساني تا اين حد بيرحم و سنگدل باشند و
تمام تحليل و تفكر خود را در ابداع ابزارها
و روشهاي شكنجة يك انسان، يك زن كه مادر
و مهربان است، گسترش دهند.
در
اعلامية جهاني حقوق بشر
۱۹۴۸
م و
كنوانسيونهاي بينالمللي حقوق مدني و
سياسي ۱۹۶۶
موارد مانند “عقيم كردن، لت و كوب، انواع
خشونت از جمله، خشونت جنسي برهنه نمودن
اجباري زنان در محضر عام، وادار كردن زنان
به برهنه راه رفتن در محضر عام و ديگر
اعمال غيرانساني مشمول قلمرو جنايت ضد
بشري پذيرفته شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر