درنگی بر ادبیات سیاست و خشونت در دور دوم انتخابات افغانستان!
- ادبیات سیاسی، ادبیات درایت و عمل است، عقلانیت و آراستگی خرد را همراه خود داراست. ادبیات سیاسی، ادبیات استراتژی و راهکار های سالم و کارامد است که بحران ها را سرکوب می کند، کنش ها و واکنش های سالم را به ارمغان می اورد و از هر نوع احساسات و هیجاناتی که از خرد و عقلانیت فاصله داشته باشد، فاصله می گیرد. ادبیات سیاسی تنها در قالب شعار کافی نیست بلکه عمل کردن خوب و معتقد بودنی به ان را نیز می طلبد.
عقلانیت عمل کردن سیستماتیک، از قبل سنجیده شده و ارگانیک است که بروز هر نوعی از تصادف را نفی و متوقف می کند. زعامت و رهبری یک ملت مساله بسیار هنجاری و ارزشمند است. زعیم خوب کسی است که در قدم نخست موقف، جایگاه، درایت و توانایی خویش را در جمع تعریف می کند و بعد برای رضایت خاطر توده انسان ها وارد عمل می شود، مساله رضایت، حیطه های وسیعی از نیاز های ملت و مردم را شامل می شود. رضایت مقوله هنجاری ادبیات سیاسی است که تحقق ان صرف در قالب عمل صادقانه زعیم امکان پذیر است که در ان نه تملق و فریب کارایی دارد و نه تهدید و خشونت. البته معیار رضایت به میزان درک، فهم و خواسته های مردم هم بستیگی دارد. مردم توانمند، فهیم و آگاه خواسته هایش متفاوت از مردم احساساتی و هیجانی است. مردم احساساتی و هیجانی همیشه طعمه شکار گران سیاسی متملق و خیانت کار است .
رابطه راهبر و راهرو، رابطه اشتراکی دو گانه است یعنی هر دو از یک دیگر متاثر است. مردم توانمند و اگاه، رهبر توان مند و با درایت نیاز دارد و مردم ضعیف بر عکس.
دموکراسی به عنوان مقبول ترین نوع حکومت، یک ظرف است و مظروف سزاوار را نیاز دارد. مظروف خجسته و سزاوار دموکراسی مردم با فهم و شایسته است که از قدرت خود به شکل احسن استفاده می کند. در حکومت های دموکراتیک قدرت از آن مردم است که این قدرت در روز انتخابات شکوه و عظمتش را به نمایش می گذارد. رقابت های سالم میان رقبای احراز پسُت زعامت ملی جان مایه و آب حیات دموکراسی است که مردم را با خواست ها و نیاز های مشترک به پای صندوق های رای می کشاند و این عمل در نهایت تجسم کننده و ممثل وحدت ملی است. حفظ وحدت ملی به میزان درایت و شعور مردم و کاندیدان بستگی دارد- اما در افغانستان با تاسف این معادله بر عکس شده است بدین معنا که کاندیدان و انتخاب کنندگان در روند انتخابات با توسل جستن به جستار های قومی- اتنیکی؛ زبانی- سمتی شیرازه های وحدت ملی را از هم می پاشانند، به جای استفاده و استعمال ادبیات سیاسی کارا، موثر و منطقی بر پایه منطق سیاست خوب، از ادبیات جنگ، خشونت، تحقیر، توهین و اتهام در برابر یکدیگر کار می گیرند و مردم هم به شکل نا خود آگاه به پیروی از زعیم مورد حمایه و نظر خویش درین حیطه صف آرایی می کنند که پیامد های خطر ناک را به دنبال دارد که بیانگر ضعف کاندیدان و مردم پیرو است، و بر اساس داده های علمی ثابت شده است که هر گاه منطق و توانایی به بن بست برسد جای ان را خشونت احراز می کند.
منظق خشونت و به کار گیری ادبیات جنگ به جای ادبیات درایت امروز در هر دو تیم کاندیدای ریاست جمهوری جایگاه اساسی خویش را باز یافته است و مردم هم به شدت از این روند استقبال می کنند و به حرف های هر کدامی از کاندیدان کف می زنند و نعره ها و شعار ها سر می دهند. نگریستن به چنین وقایع در نهایت نا امید کننده است که در کل افت و زوال خرد جمعی و مدیریت اساسی زعمای آینده را زیر سوال می برند.
به عنوان سخن آخر می توان نتیجه گرفت که همه این کنش ها و واکنش ها محصول همان جنگ خانمانسوز دهه های شصت و هفتاد خورشیدی است که ذهن و روان های همه انسان افغانی را مخدوش و مصدوم ساخته است. هر جنگ در ذات خود یک لرزه و پس لرزه دارد که لرزه های شکننده جنگ را در همان آوان در گیری های تسلیحاتی تجربه کردیم و پس لرزه هایش را اکنون تماشا می کنیم که در بر گیرنده ادبیات جنگ و خشونت طبقه خاص و طبقه توده ما است.
در کل به صراحت می خواهم اذعان کنم که مسئولیت نسل جدید و بخصوص تحصیل کردگان ما بیش از پیش سنگین تر اند تا روی این موارد حساس به دقت بنگرند و راه حل های اساسی را به عوض داخل شدن در کاروان های استهزا و تمسخر در مقابل یکدیگر، جستجو کنند تا باشد که دارنده یک افغانستان نیرومند و با ثبات باشیم... پست ریاست جمهوری را چه احمد بگیرد و چه محمود نه جای آسمان و زمین افغانستان عوض می شود و نه یتیمان ما دارنده آب و نان. انچه اهمیت دارد حفظ موازین دموکراسی، وحدت ملی و اخلاق بلند انسانی است که نیاز مند باز بینی اندیشه های جوانان ما است....
- محمد ظاهر فایز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر