یک ژنرال آمریکایی در افغانستان کشته و دو جنرال دیگر یک المانی یک افغانی زخمی گردید .
یک ژنرال آمریکایی روز سهشنبه (۵ اوت/ ۱۴ مرداد) در جریان تیراندازی یک سرباز افغان در یک مدرسه نظامی بریتانیایی در ۱۰ کیلومتری غرب کابل که مسئولیت آموزش به نیروهای نظامی افغانستان را دارد، کشته شد. در جریان این تیراندازی یک ژنرال آلمانی و یک جنرال افغانی فرمانده اکادمی و ۱۴ سرباز نیز زخمی شدند. این خبر از سوی مقامات دفاعی افغانستان و آلمان تایید شده است. حامد کرزی٬ رئیسجمهور افغانستان٬ این حمله را محکوم کرده است.
به گزارش خبرگزاری آلمان و به گفته جان کربی٬ سخنگوی پنتاگون٬ این بالاترین مقام ارتش آمریکاست که از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در نیویورک تا کنون، جان خود را در جنگ از دست میدهد. سخنگوی پنتاگون این واقعه را یک "تراژدی وحشتناک" خواند.
گزارش شده که تیرانداز یک سرباز افغان بوده است که به سوی نیروهای ائتلاف بینالمللی که در حال دیدار از دانشگاه دفاع ملی افغانستان بودهاند، آتش گشوده است. به گفته کربی دیگر زخمی شدگان در حال حاضر به خارج از محل منتقل شدهاند. بر اساس بیانیه وزارت دفاع آلمان٬ ژنرال مجروح آلمانی اکنون در حال دریافت کمکهای پزشکی است.
بنا بر گزارشها سرباز افغان در جا کشته شده است. طالبان از این سرباز به عنوان قهرمانی جهادی که "اسلحهاش را به سوی اشغالگران خارجی چرخاند" یاد کرده و او را ستود.
حملات علیه سربازهای ناتو در سال ۲۰۱۲ به اوج خود رسید. در این سال بیش از ۶۱ نیروی آیساف کشته شدند. تعداد تلفات در سال ۲۰۱۳ به ۱۴ مورد کاهش یافت و امسال تا کنون اینگونه حملات تنها سه مورد تلفات داشته است.
چنین حملات ناشی از تربیت جهادی است که جوهره ای انرا تکفیر گرایی و خارجی ستیزی و شهادت طلبی تشکیل میدهد ومنسوبان نظامی افغان به چنین روحیه ای تربیت میشوند .
تا زمانیکه کانون های تولید باورها و آموزه های افراطی، مدرسه ها، دارالعلوم ها و رسانه های جهادی در افغانستان و منطقه فعالیت داشته باشد. و تا زمانیکه این کانون ها در یک اقدام هوشمندانه به آموزشگاهای معاصر تبدیل نگردند، و جلو تبلیغات رسانه یی، منبری و موعظه یی جهادی گرفته نشود، , وتا هنگامیکه حریم قوتهای مسلح از اموزه های افراطی تطهیر نشود مبارزه و هرنوع پیروزی در برابر القاعده و جهادگرایی (تروریسم) یک پیروزی موقتی خواهد بود. در اندک زمان مجدداً تولید خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری آلمان و به گفته جان کربی٬ سخنگوی پنتاگون٬ این بالاترین مقام ارتش آمریکاست که از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در نیویورک تا کنون، جان خود را در جنگ از دست میدهد. سخنگوی پنتاگون این واقعه را یک "تراژدی وحشتناک" خواند.
گزارش شده که تیرانداز یک سرباز افغان بوده است که به سوی نیروهای ائتلاف بینالمللی که در حال دیدار از دانشگاه دفاع ملی افغانستان بودهاند، آتش گشوده است. به گفته کربی دیگر زخمی شدگان در حال حاضر به خارج از محل منتقل شدهاند. بر اساس بیانیه وزارت دفاع آلمان٬ ژنرال مجروح آلمانی اکنون در حال دریافت کمکهای پزشکی است.
بنا بر گزارشها سرباز افغان در جا کشته شده است. طالبان از این سرباز به عنوان قهرمانی جهادی که "اسلحهاش را به سوی اشغالگران خارجی چرخاند" یاد کرده و او را ستود.
حملات علیه سربازهای ناتو در سال ۲۰۱۲ به اوج خود رسید. در این سال بیش از ۶۱ نیروی آیساف کشته شدند. تعداد تلفات در سال ۲۰۱۳ به ۱۴ مورد کاهش یافت و امسال تا کنون اینگونه حملات تنها سه مورد تلفات داشته است.
چنین حملات ناشی از تربیت جهادی است که جوهره ای انرا تکفیر گرایی و خارجی ستیزی و شهادت طلبی تشکیل میدهد ومنسوبان نظامی افغان به چنین روحیه ای تربیت میشوند .
بعنوان کمک به روند اموزشی ناتو بعد از 2014 مقاله زیرین را می اوریم :
نقش اموزشی و چالش های فرهنگی : از : سید ع ق سید
در محدودۀ این نگارش به نقش آموزشی، مشوره دهی و همکاری ناتو بعد از 2014 و شماری از چالش های آن مکث کوتاهی صورت میگیرد .
آنطوریکه اعلان شده کاندیدای پیروز در انتخابات داکتر اشرف غنی وعده داده است که بعد از اخذ قدرت پیمان استراتیژيک با امریکا را امضا خواهد کرد و وبر اساس ان ٬ حدود کم یا بیش ( ۱۰ ) هزارنفر نیروهای ناتو بعد از سال 2014 در افغانستان باقی می مانند. حضور این نیرو ها بخشی از یک استراتیژی برای حضور در منطقه ٬حفظ ثبات و انجام عملیات های سرکوبگرانه علیه گروه های دهشت افگن سلفی، و بویژه آموزش و پرورش نیرو های مسلح افغانستان را تشکیل میدهد .
این نیروها حدود (۱۵) بار کمتر از قوای قبلی، اما ماموریت و چالش های بیشتر و گسترده تری را در پیشرو خواهند داشت، بر شماری از آنها اشاره می نماییم :
- چالش کمیت : مفاهیم زنجیره ای کمیت و کیفیت قابل توجه اند، اما در اوضاع سیاسی و نظامی حاضردر افغانستان و مبارزه با جهادگرایان، کمیت قوت های ناتو برجستگی وسنگینی ویژه ای دارد
در شرائط خروج ٬ کمیت بزرگ نیروهای ناتو بعد از یک مبارزه ی بی سر انجام و شرایط گسترش جهاد گرایی و تغیر بیلانس روحی و روانی که فاکتور دارای اهمیت است و سنگینی آن به نفع جهادگرا یی ٬ شدت و گسترش حملات آشوب گران، افزایش ورود جهادگران از کشور های خارجی و آسیای میانه، و وجود چالش های فراوانی در قوت های مسلح، از جمله رشد علایق جهادی و تنظیمی که برای نفوذ طالب ها بستر سازی میکنند ٬ عدم تسلیح و تجهیز به اسلحۀ مودرن زمینی و هوایی ، فقدان کادر های مجرب حرفوی، ضعف سیستم های آموزشی فرهنگی رشد تکفیرگرائی و خارجی ستیزی، وجود فرار ورعایت دوکتورین به اصطلاح شرکت عادلانه اقوام که شایسته سالاری را مردود و منجمد کرده است ٬ همه و همه چالش های متراکم شده اند که مبارزه برعلیه جهاد گرایی ( تروریسم ) را سنگین و کمیت بیشتر نیروهارا مطالبه میکند . بجا ماندن کمیت محدود قوای ناتو راه حل نیست ٬ شرایط حال وآینده کمیت بیشتر قوت ها ٬ کارباکیفیت محاربوی وفرهنگی ، مبارزۀ قاطع علیه سلفی گری و جهادگرایی را د یکته میکند .
۲ - اوضاع و شرایط فرهنگی جامعه یکی از عمده ترین چالش ها در برابر نقش اموزشی و مشورتی ٬ ناتو بعد از ۲۰۱۴ خواهد بود .
۲ - اوضاع و شرایط فرهنگی جامعه یکی از عمده ترین چالش ها در برابر نقش اموزشی و مشورتی ٬ ناتو بعد از ۲۰۱۴ خواهد بود .
حدود سه و نیم دهه است که جامعۀ افغانی تحت تهاجم فرهنگی جهادگرائی قراردارد که با یورش به محیط زیست فکری روحیه خارجی ستیزی و مرگ پرستی را بارور گردانده است.
جهادگرائی پدیده ای که در دهه هشتاد از دل رقابت ، ابر قدرت های آنزمان زاده شد بعد از صعود، در دهۀ مذکور، از یکسو در اثر مقاومت دولت های دموکراتیک و ابرقدرت شوروی انوقته که مبارزه با جهادگرائی را یک ستیز مودرنیته با افراط گرایی پنداشته بودند و از سوی دیگر در اثر تداوم جنگ های خونبار و ویرانگر حدود « ده ساله » میان گروهی جهادی ها در فاصله سالهای ۱۹۹۲ - ۲۰۰۱ میلادی جهاد گرایی رو به افول نهاده بود .
اما بعد از کنفرانس بن در 2001 قضیه برعکس شد، حمایت تبلیغ و تقدیس جهاد، تکیه گاه دولتی حاصل کرد، و تبلیغ و تقدیس ایده های جهادی به استراتیژی اصلی دولت مبدل گردید.
دولت کابل طی 13 سال گذشته در تبلیغ و ترویج جهادگرایی یعنی خشونت پروری و خشونت ستائی و دشمن آفرینی، نسبت به همه دست بلندی داشته است، لایه های ضخیم تبلیغات رسانه یی، منبری، موعظه یی با کتمان واقعیت ها، و سرکوب مخالفان با شلاق الحاد و زندیق ، افکار عامه را هدف قرار داده و غذای فکری زهر آگینی در اختیار عامه بویژه آنعده از جوانان که از مواهب تمدن بی بهره اند، قرار داده، روحیۀ خارجی ستیزی تکفیر گرائی و شهادت طلبی را گسترش داده است.
در این راه از سازمان جهادی القاعده که ادعا دارد یک ابر قدرت را به شکست مواجه کرده، اروپای شرقی را آزاد نموده، و دیوار برلین را فروغلتانده است و حال زمان شکست ابر قدرت دیگر یعنی امریکا رسیده است، پیش گرفته است.
با حضور ناتو و جامعۀ جهانی، همه انتظار بودند تا ریشه های جهادگرائی (تروریسم) در افغانستان و منطقه می خشکد، و جهان از طاعون آن نجات حاصل میکند، اما در این دوره 13 ساله نه تنها یک گروه جهادگر برای صعود به جایگاه ویژه در رفیع ترین قلۀ المپیاد سیاسی رهبری دولت ٬ وکالت ٬ ولایت و قضاوت رشد داده شد، بلکه پرورش جهادی برتربیت فرهنگی مردم پیشی گرفت و به تبلیغ و ترویج گستردۀ جهاد از طریق رسانه ها، منبر ها، مکتب ها و ایجاد مدرسه های دینی، که برای پخش اندیشه های جهاد گرائی بستر سازی می کنند پرداخته شد.
ایجاد مدرسه ها در زمان حکومت طالبان از رشد اندکی برخوردار بود. اما در زمان حکومت حامد کرزی با پول و هزینه های جامعۀ جهانی گسترش بی سابقه حاصل کرد، اکنون تعداد آن به (1001) مدرسه و حدود ( ۲۶۰ هزار ) طلبه و ( 6029 ) آموزگاران ( ۱ ) که همه از دانش های معاصر بی بهره اند، رسیده است. تنها در ولایت کندز، که در آن یکی از پایگاهای نظامیان جمهوری اتحادی آلمان وضع الجیش دارد، به تعداد (30) مدرسه که در آن (8 هزار طالب) از جمله دوهزار دختر(۲) آموزش می بینند، وجود دارد، در اشرف المدارس کندز، 6 هزار دختر سراپا مستور و سیاه پوش در تضاد با ارزش های معاصر شامل مدرسه اند.
ایجاد مدرسه ها در زمان حکومت طالبان از رشد اندکی برخوردار بود. اما در زمان حکومت حامد کرزی با پول و هزینه های جامعۀ جهانی گسترش بی سابقه حاصل کرد، اکنون تعداد آن به (1001) مدرسه و حدود ( ۲۶۰ هزار ) طلبه و ( 6029 ) آموزگاران ( ۱ ) که همه از دانش های معاصر بی بهره اند، رسیده است. تنها در ولایت کندز، که در آن یکی از پایگاهای نظامیان جمهوری اتحادی آلمان وضع الجیش دارد، به تعداد (30) مدرسه که در آن (8 هزار طالب) از جمله دوهزار دختر(۲) آموزش می بینند، وجود دارد، در اشرف المدارس کندز، 6 هزار دختر سراپا مستور و سیاه پوش در تضاد با ارزش های معاصر شامل مدرسه اند.
در تمام این مدرسه ها چنان دیواری بزرگی بین آموزه های دموکراتیک و طلبه ها کشیده میشود، که شاگردان توانائی و تصور از دموکراسی و آزادی های مودرن را هرگز نمی توانند تصور کنند. درین مدرسه ها جهاد علیه کفار، بعنوان وظیفه هر مسلمان مومن تعریف میشود.
انگیزه هائیکه برای ایجاد چنین مدرسه های، مجاهد و طالب سازی (یعنی جلوگیری از عزیمت جوانان به مدرسه های آنسوی مرز پاکستان) بهانه آورده میشود، خود درمانی ٬ بدتر از بیماری است.
مبلغان و واعظان و امامان مساجد، که تعداد شان به 160 هزار( ۳ ) می رسد فرصت نفس کشیدن هر حقیقتی را سلب کرده اند. حتی در کابل از طریق بلند گوها، ضدیت خود را با حضور قوای ناتو در کشور بیان می کنند، بدون تردید در مدرسه ها، و آموزشگاها و شماری از مساجد لزوم جهاد بر علیه قوای ناتو و جامعۀ جهانی تیوریزه میشود.
هرگاه در یک محاسبۀ شتابنده مدرسه های داخلی را با مدرسه های آنسوی مرز ( پاکستان) که تعداد شان به (25200) با (3940000) ( ۴ ) طلبه می رسد، در نظر بگیریم، پوتانسیل خطرناک آن شبه سمارق اتومی نه تنها بر فراز منطقه و قوای ناتو، بلکه برجهان در گردش مشاهده می شود .
ظهور و عروج «داعش » و خلافت اسلامی الگوی قرون وسطایی وی ٬ صرف نظر از اینکه توسط چه قدرت ها و کشور های بخدمت گرفته می شوند ٬ تاثیر ان بر پدیده ای جهاد گرایی در افغانستان و کشورهای مسلمان اسیایی بشمول ترکیه و افریقایی مبرهن بوده و نمی شود حجم خطر فزاینده ای انرا نادیده انگاشت .
ظهور و عروج «داعش » و خلافت اسلامی الگوی قرون وسطایی وی ٬ صرف نظر از اینکه توسط چه قدرت ها و کشور های بخدمت گرفته می شوند ٬ تاثیر ان بر پدیده ای جهاد گرایی در افغانستان و کشورهای مسلمان اسیایی بشمول ترکیه و افریقایی مبرهن بوده و نمی شود حجم خطر فزاینده ای انرا نادیده انگاشت .
تا زمانیکه کانون های تولید باورها و آموزه های افراطی، مدرسه ها، دارالعلوم ها و رسانه های جهادی در افغانستان و منطقه فعالیت داشته باشد. و تا زمانیکه این کانون ها در یک اقدام هوشمندانه به آموزشگاهای معاصر تبدیل نگردند، و جلو تبلیغات رسانه یی، منبری و موعظه یی جهادی گرفته نشود، , وتا هنگامیکه حریم قوتهای مسلح از اموزه های افراطی تطهیر نشود مبارزه و هرنوع پیروزی در برابر القاعده و جهادگرایی (تروریسم) یک پیروزی موقتی خواهد بود. در اندک زمان مجدداً تولید خواهد شد.
نیاز به تذکر است که انتقاد از سلفی گری، و جهادگرائی، انتقاد از دین و مذهب نیست، دین یک فرهنگ است، اما سیاسی کردن و ایدئولوژی گرداندن دینی، ارزش های دینی را بر خطر مواجه میکند اما فرهنگی پنداشتن دین، موجب اعتلای آن میشود. انتقاد از سلفی گری و جهاد گرائی که امروزه خطر رشد یابنده و در ضدیت با دموکراسی، آزادی قرار دارد یکی از ضرورت های زمان است باید به آن پرداخته شود. این قلم مشتاق کلام ان اندیشه پرداز نامبردار حضرت مولانای بلخ است که گفته است : « حیف می اید مرا کان دین پاک - در میان جاهلان گردد هلاک ».
۳- آموزش فرهنگی قوتهای مسلح افغان
۳- آموزش فرهنگی قوتهای مسلح افغان
مبرهن است که نیرو های مسلح در هر کشوری متأثر از ویژه گی های فرهنگی مسلط در آن جامعه میباشد. فرهنگ مسلط بر یک جامعه ارزش ها، عادات، سنن اجتماعی باورها، رفتار ها، نقش مانع یا مقتضی را در تربیت انسانها دارند، هر چه ارزش ها و مناسبات فرهنگی به سمت تعالی رشد کنند، بستر تربیت انسان نیز متعالی میشود.
در شرایط افغانستان با توجه به رسوب اندیشه های افراطی، بی سوادی کتله های وسیع سربازان هرگاه آموزش عمومی نظامیان را یک موجود پرنده تصور کنم، شهپر آن کار فرهنگی و کلتوری خواهد بود.
در 13 سال گذشته، بنابر فقدان یک ستراتیژی ٬ آموزشی و تربیتی که انگیزۀ مبارزه علیه دشمن و تروریسم را مشخص نماید ٬ در قوتهای مسلح افغان نه تنها حاکم نبوده بلکه حریم نیروهای مسلح از چندین« استقامت »آماج تهاجم فرهنگی جهادگرائی قرار گرفته است.
استقامت های تهاجم فرهنگی :
استقامت الف - نقش دولت آقای حامد کرزی در 13 سال گذشته در تبلیغ و تقدیس جهادگرائی، که روحیه خارجی ستیزی را بارور گردانده، گسترده بوده است، رسانه های دولتی و جهادی و شماری ملا امامان به ابزار تحقق ایدئولوژی جهادی تبدیل گردیده اند. جهادی های دولتی، جهاد خود را که زمانی مورد حمایت غرب بود تقدیس و برایش حلقوم پاره میکنند. اما در عین حال، جهاد؟ جهادگران دیگر از قماش خود، ( حزب اسلامی، طالبان و القاعده) را، طرد و محکوم می نمایند ٬ چنین پارادوکسی ٬ صرف نظر از مضحکۀ آن، در نهایت به تقویت جهادگرایی، و رشد روحیۀ خارجی ستیزی بر ضد (ناتو) و شهروندان خارجی انجامیده است.
استقامت ب - در رشد تفکر، جهادی و دشمن آفرینی، نقش طالبان و ذرات خانۀ سلفی آنسوی مرز، از اهمیت ویژه برخوردار است، طالبان و سلفی ها در محلات تحت نفوذ و رسانه های خویش ، ترویج اندیشه ها و قدرت خویش را به امر قدسی پیوند می زنند و کتاب (الله) را منشور آسمانی و توجه گر منافع زمینی و ستمگری خود قلمداد میکنند، آنها با مخدوش ساختن ذهنیت ها، جهاد را علیه کفار وظیفه هر مسلمان مومن تعریف میکنند. آنها قادر گردیده اند، با مسمومیت و ماین گذاری اذهان، جوانان را به حملات شهادت طلبی (انتحاری) سوق کنند، این مسئله حجم خطر را در آینده نیز در شرایط حضور ناتو افزایش خواهد داد.
استقامت های تهاجم فرهنگی :
استقامت الف - نقش دولت آقای حامد کرزی در 13 سال گذشته در تبلیغ و تقدیس جهادگرائی، که روحیه خارجی ستیزی را بارور گردانده، گسترده بوده است، رسانه های دولتی و جهادی و شماری ملا امامان به ابزار تحقق ایدئولوژی جهادی تبدیل گردیده اند. جهادی های دولتی، جهاد خود را که زمانی مورد حمایت غرب بود تقدیس و برایش حلقوم پاره میکنند. اما در عین حال، جهاد؟ جهادگران دیگر از قماش خود، ( حزب اسلامی، طالبان و القاعده) را، طرد و محکوم می نمایند ٬ چنین پارادوکسی ٬ صرف نظر از مضحکۀ آن، در نهایت به تقویت جهادگرایی، و رشد روحیۀ خارجی ستیزی بر ضد (ناتو) و شهروندان خارجی انجامیده است.
استقامت ب - در رشد تفکر، جهادی و دشمن آفرینی، نقش طالبان و ذرات خانۀ سلفی آنسوی مرز، از اهمیت ویژه برخوردار است، طالبان و سلفی ها در محلات تحت نفوذ و رسانه های خویش ، ترویج اندیشه ها و قدرت خویش را به امر قدسی پیوند می زنند و کتاب (الله) را منشور آسمانی و توجه گر منافع زمینی و ستمگری خود قلمداد میکنند، آنها با مخدوش ساختن ذهنیت ها، جهاد را علیه کفار وظیفه هر مسلمان مومن تعریف میکنند. آنها قادر گردیده اند، با مسمومیت و ماین گذاری اذهان، جوانان را به حملات شهادت طلبی (انتحاری) سوق کنند، این مسئله حجم خطر را در آینده نیز در شرایط حضور ناتو افزایش خواهد داد.
میتوان ادعا کرد که در افغانستان فعلی، بنابر فقدان کار فرهنگی روشنگرانه وجود یک نسل افراط گرا، خارجی ستیز، بشدت زیر تاثیر اندیشه های جهادی، زیر پوست جامعه در حال بارگیری است، این ها طالبان نیستند، بلکه گروهای دیگر اند که فطعاً بعنوان جانشین القاعده در آینده مطرح هستند که تهدید های جدی، به ارزش های معاصر و علیه حضور نظامی ناتو در افغانستان محسوب میشدند.
استقامت ج - درک مشترک آنست که جهادگرائی یک پدیدۀ محلی نیست، از چهارچوب منطقه فراتر رفته تنها به حضور قوای ناتو در افغانستان منحصر نبوده بلکه ابعاد ژیوپولیتیک یافته، قاره ها را در برگرفته است.
جهاد مورد حمایت غرب بعد از زاده شدن از دل رقابت های جنگ سرد در دهۀ هشتاد آغوش باز و گرم اروپا و امریکا به بهشت آرمان هایش تبدیل شده بود، دها سازمان، انجمن، فدراسیون با اندیشه های جهاد پرستی در غرب به فعالیت آغاز کرد. از آن به بعد، تقدیس و تشجیع جهاد، هجمه رسانه ئی و فرهنگی حاصل کرد، شماری زیادی رسانه ها، رادیو ها، تلویزیون ها با مسخ کردن بنیادهای فکری بویژه جوانان و فرافکنی و تکفیرگرائی بر نیروهای دموکراتیک و ضد جهادگرایی حضور خود را استحکام بخشیدند. اکنون که از خاکستر جهاد قبلی شیپور جهاد جدیدی بسوی غرب و ناتو بصدا در آمده است، اما اردوگاه بجامانده از دوران جنگ سرد به بیماری واقعیت ستیزی و ابزار تهمت و کینه ورزی و دوسیه سازی علیه روشنگران و جهادستیزان مبتلا بوده باز هم بهمان سیاق بیست سال قبل از تقدیس جهاد دست برنداشته و با برنامه های متکثر از طریق رسانه ها و تلویزیون ها به تبلیغات سلفی گری که جهاد را به نفع القاعده و افراطی ها تیوریزه میکنند می پردازند. چنین اقدامات چشم اندازی تیره ای از آینده ترسیم نموده در به چالش کشیدن نقش آموزشی ناتو، بی تاثیر نیستند.
در شماری از کشورها حتی در اروپا و امریکا تلویزیون های افغانی به گونۀ گسترده به ابزار تحقق ایدئولوژی جهادگرائی و سلفی گری تبدیل شده اند، تصادفی نیست که با به ثمر نشستن چنین تبلیغاتی شماری از جوانان در اروپا شکار سلفی ها گردیده اند، بعد از اعلان ایمن الظواهری رهبر القاعده در سال 2012 که جهادگران باید به سوریه بروند، حدود 1000 نفر جوانان (۵) منجمله حدود پنجصد تن از بریتانیا و دو صد نفر از آلمان جهت پیوستن به صفوف جهادگران القاعده به سوریه شتافتند ٬ حمله شهادت طلبی « انتحاری» یک شهروند فلوریدای امریکا بنام محمد ابو صالح در سوریه بیان فشرده ای افراط گرایی دهشتناک این جهادگرهاست . یکی از نگرانی ها آنست که خشونتی را که این ها در بازگشت با خود به جامعۀ اروپا و دگر جاها می آورند، مهار ناپذیر خواهد بود.
باید اذعان داشت اعمال خشونت باری که توسط جهادگران انجام میشود، از حوزه فکری شخصی، افراد برنخواسته بلکه این سازمانهای وابسته به افراط گرائی است که با تبلیغات گسترده و مغز شوئی انسانها را به قاتلان مبدل میکند .
استقامت د - نهاد های عقیدتی و فرهنگی که در نیروهای مسلح داخل تشکیل فعالیت میکنند، رووس فعالیت آنها را تقدیس جهاد و جهادسالاری، چیزیکه جامعۀ جهانی آنرا تروریسم خوانده و علیه آن می جنگد تشکیل داده است.
چنین وضعی تاثیرات منفی را بر روند، تربیت و پرورش نظامیان، بروحیه دوستی و احترام با قوای جامعه جهانی و ناتو در قبال آورده است.
انگیزه قتل بیش از ٤٠ نفر سربازان جامعه جهانی و ناتو بویسله سربازان دولتی در طول سال های گذشته را نمیتوان از تاثیرات چنین آموزه های منتفی داشت.
مبارزه و نقش آموزش ناتو، بر ضد گروهای سلفی و جهادی در افغانستان بایستی دارای دو جنبه باشد٬ یکی استفاده از قدرت نظامی و جنبۀ دارای اهمیت ، دیگر مبارزۀ فرهنگی آموزشی و پرورشی را احتوا کند ، پدیدۀ جهل، بیسوادی، فقر بیکاری، بی عدالتی، فساد، و آموزه های افراطی بستر رشد تروریسم و جهادگرائی محسوب میشوند، این ها پاره ی از مسایل اند که تقویت کار فرهنگی را هم در قوت های مسلح و هم در جامعه الزامی میگرداند.
برای آنکه نیروهای مسلح از هجمه ایدئولوژی جهادگرائی مصئون بمانند، برداشتن گامهای تغیر و تحول فراسوی طرد کاستی ها از سوی ناتو در عرصه های زیرین لازمی به نظر می رسد .
- ایجاد ساختار های تشکیلاتی که پاسخ گوی مقتضیات معاصر باشد.
- شناسائی فرم های ناموفق، نقاط ضعف فعالیت های انجام شده.
- بازنگری در راهکار ها و فعالیت های فرهنگی .
- گسترش فرهنگ سازی مودرن و ثمربخش.
- ایجاد سیستم و شبکه های آموزشی، فرهنگی، کلتوری و اطلاع دهی.
- استفاده از استعداد های تخصصی، افسران و کادرهای مجرب که از تجارب مبارزه با القاعده و جهادگرایان برخوردارند.
- ایجاد سیستم منظم مشوره دهی.
- ایجاد ساختار های تشکیلاتی که پاسخ گوی مقتضیات معاصر باشد.
- شناسائی فرم های ناموفق، نقاط ضعف فعالیت های انجام شده.
- بازنگری در راهکار ها و فعالیت های فرهنگی .
- گسترش فرهنگ سازی مودرن و ثمربخش.
- ایجاد سیستم و شبکه های آموزشی، فرهنگی، کلتوری و اطلاع دهی.
- استفاده از استعداد های تخصصی، افسران و کادرهای مجرب که از تجارب مبارزه با القاعده و جهادگرایان برخوردارند.
- ایجاد سیستم منظم مشوره دهی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر