برگهای ازکتاب جنگ های کابل۷۱-۷۵ خ
بحث - سرایت جنگ ها بولایات
۳- به بامیان :
بامیان٬ در کوران جنگها
جوزای ۱۳۷۴خ
در تاریخ دور و نزدیک حضور حوادث و رویداد های که بامیان را بستر وقوع خود کرده اند چشمگیر اند ٬اما جنگهای داخلی میان گروهی مجاهدین و سپس مجاهدین با طالب ها طی دهه هفتاد خورشیدی در کابل و سرایت آن به ولایات از جمله به بامیان که فاجعههای ماندگاری ثبت تاریخ نموده است صفحه ننگین ٬ خونین و عبرتناک تاریخ کشور محسوب میگردد .
هرگاه
از یک منظر انسانی به این جنگها نگاه
شود و مورد تحلیل و برسی قرار گیرد در برا
بر انسان منظره عجیب و غریبی آدم کشی ٬
قتل عام ٬ رهزنی٬ خیانت ٬غارت و چپاول و
ثروت اندوزی های نامشروع ٬ توحش و تجاوز قد می افرازد ٬ در این جنگها که با هیچ
علم نظامی میزان نمیشوند این توده های
مردم بودند که به بدترین شکل و شیوه محتمل
تلفات گسترده و خسارات مادی ومعنوی
گردیده اند ٬با این حال روشن میگردد که فرماندهان عظمت طلب وحریص قدرت و ثروت
مقصرین نابخشودنی این جنگها و جنایات
بوده اند .
حمله بر بامیان
در حالیکه جنگها
در حومه های کابل میان دو محور رقیب
«حکومت
اسلامی کابل و امارت اسلامی طالبان »
در استمرار بود بخشی
از یک استراتیژی تسلط بر سراسر کشوراز سوی یک محور جنگ یعنی حکومت کابل ٬ از راه جنگ و زور را تشکیل داده بود تحت تصرف درآوردن
بامیان نیز برای حکومت
کابل بنابر چند فاکتور جایگاه
ویژه ی احراز نموده بود .
از انجمله :
نخست -
تصرف بامیان ٬سرکوب
وراندن حزب وحدت اسلامی از
بامیان که تصور رفته بود از شکست
فاحش در اواخر برحوت ۷۳ در غرب کابل مضمحل
و فاقد پوتانسل دفاعی گردیده و بشکست
مواجه نمودن آن در بامیان بسهولت بسر
خواهد رسید .
بر علاوه حمله و تصرف
بامیان ازسوی حکومت کابل یک نوع جدال و
خشونت علیه شیعه را برای جلب هزینه
پردازان سلفی سعودی که لابی گری انرا
آقای رسول سیاف موتلف حکومت اسلامی کابل
بعهده داشت تبین میکرد ٬ همزمان یک
نمایش قدرتمدارانه ای بود برای جمهوری
اسلامی ایران که بعنوان یک عنصر فعال از
گذشته ها هر دو جناح هم«
حکومت کابل و هم حزب وحدت »
مورد حمایتش قرار داشت اما بعد
ها بنابر ا ستنکاف و تحاشی حزب وحدت از
اندرز های او ٬ مبنی کشودن باب تفاهم و
ایتلاف با محور حکومت کابل که در قبضه «
جمعیت اسلامی شورای نظار اتحاد
اسلامی حرکت اسلامی شیعه » قرارداشت ٬ و عدم شرکت در شورای هماهنگی ٬ وتعارضات درون حزبی »
سبب سردی و رکود مناسبات گردیده
و بویژه که بعد از شکست در غرب کابل و
قربانی گردیدن رهبر کاریز مایش آقای
عبدالعلی مزاری که به تضعیف پوتانسیل
نظامی اش منجر گردیده بود با این حال
حکومت ایران در راستای منافعش در کنار
فاتح قرار گرفته به تنبه حزب وحدت از
سوی حکومت کابل که عبدالکریم خلیلی «
۱»
رهبر ی انرا بعهده داشت حالت
بیتفاوتی اختیار نموده بود .
دوم-
تسلط بر بامیان بمعنی
کلید استقرار قدرت در مناطق مرکزی تلقی
گردیده استفاده از بامیان
بعنوان تخته خیز و یک کوریدور
لشکر کشی جهت
و ارد آوردن فشار و
تصرف ولایات شمال
« سرپل
٬ سمنگان و بلخ »
که تحت اداره
جنبش ملی عبدالرشید
دوستم ٬ قرار داشت ٬ از ارزش
والای بر خوردار بود .
از این رو اداره کابل
در اواخر ماه جوزای سال ۷۴ برای فتح بامیان
لشکر فرستاد .
احمد شاه مسعود ٬امر شورای نظار و قدرتمدار اصلی محور حکومت ٬ لشکری جهادی اش را تحت فرماندهی شخصی به اسم علم خان آزادی ٬ یکی از فرماندهان جهادی جمعیت اسلامی «۲» و بابه جان«۳» و با همکاری افرادی از جناح محمد اکبری فرکسیون جدا شده از بدنه حزب وحدت اسلامی که به ایتلاف حکومت کابل پیوسته بود به بامیان فرستاد . در چنین حالی هیولای بی ازرم جنگ بیک مأمن تاریخی سرزمین انسانهای فروتن پا نهاده بود .
تهاجم بر
بامیان از مسیر غوربند در اواخر ماه
جوزای ۷۴ برگزیده شده بود ٬ یکی از باشنده های چارده و غوربند به اسم اقای داود عبور کاروانهای محاربوی در ان روز اینگونه در خاطراتش بجامانده است ؛« فصل بهار هنوز در دره غوربند طراوت داشت ٬
شمیم طربناگ گل های بهاری و گندم زار ها
و سبزه زار ها بر کوی برزن غوربند عطر
سرمست کننده می پاشید و بیدستان ها و
سپیدارها نوازش نسیم را با زمزمه ملایمی
پاسخ میداد ند و دریا سرود گر وخندان موجهای
کف الودش را به صخره ها و ابگیرها ی اطرافش
می کوبید ٬ عبور قطار ها ی جنگجویان سرا
پا مسلح ,
ارکاب شده بالای تانک ها ووسایط با شلیک ها و رگبار های ماهیتاً
نمایشی که که بسوی جنگ و تبهکاری می شتافتند ٬ محیط غنوده
در رخوت بهاری را مظطرب نگهداشته بود ».
کاروان
محاربوی حکومت اسلامی به هدف اشغال بامیان
بعد از ورود به حومه شهر مانند کرکس های
لاشخوریکه حین نشست بالهایش را باز کند
اتساع و انبساط نمود ه و با گسیل مجاهدینش
از سه استقامت تهاجمش را جهت اشغال شهر
با میان با شلیک طوپ ها و تانکها و
ماشیدار ها اعلان میکند .
در حافظه
تاریخی شهروندان بامیانی که هنوز حملات
اسکندر مقدونی ٬ چنگیزخان که نواسه اش
«موتوجن
در ۱۲۲۱ م »
در بامیان کشته شده بود و
حملات سلاطین داخلی سنگینی میکرد و از گلوله
های طوپ امیر عبدالرحمان خان تندیس ها
ی تاریخی اش زخم ها بر بدن داشت حالبه تهاجم
وفاجعه ی سنگینتر ازآن ٬ تهاجم حکومت
اسلامی سنی مذهب تا دندان با طوپ وتانک و طیاره مسلح مواجه
گردیده بود .
انروز
بهاری ابرهای غلیظی از ارتفاعات به پایین
آمده فضای شهر بامیان و حومه های انرا
در هم پیچیده بود در سکوت دلهره بر انگیز
پیش از آغاز جنگ ازرخشی خاموش می جهید ٬
برق شکسته آن تلاطم و تشنج را تداعی میکرد
٬ گفتی صاحب طبعیت خواسته بود با پنهان
نمودن جغرافیای شهر چشم ٬جت های جنگی
احمد شاه مسعود را که از میدان هوایی
بگرام جهت بمباردمان بزودی به آنجا
میرسیدند کور و بر بامیانی های رووف
و شهر شان که دو تندیس بودا «
صلصال و شهماهه »بر
آن دیده بانی میکند عطوفت نثار کند .
بامیان
که هیولای جنگهای سه ساله در کابل با
افرینش مجموعه از مشکلات ویژه تعدادی
از فرزندانش را بلعیده بود و هنوز پیکرهای زخمی و قامت های شکسته و قتل عام درافشار و هزاره کشی درغرب کابل و مصایب
جنگ در ضمیر شهروندانش نقش بسته بود و
حال آن هیولای منهوس جنگ که خون و قربانی
میطلبید به در وازهای شهر شان رسیده بود
و شهروندان بامیانی با قرار گرفتن در
پرتگاه جنگ و وضع پر مخاطره یی در جستجوی
راهای نجات از فاجعه جنگ به همه ی تبهکاران
و تفنگ پرستان جهادی از خود و بیگانه
نفرین می فرستادند .
در بامیان
حزب وحدت اسلامی افسار جنگ را بدست داشت
لوای ۷۲ که فرمانده اش دگروال خادم حسین
و کرسی معاونیت سیاسی انرا آقای سید
اکبر بعهده داشت با وجود قلت مهمات که در محاصره بامیان ریشه داشت
و علی الرغم آنکه ٬ از یکسو شکست ها در
برج حوت ۷۳ در کابل که برایش تلفات و
ضایعات گسترده تحمیل نموده بود و بویژه
قتل رهبرش اقای عبدالعلی مزاری بوسیله
ی طالب های امارت اسلامی بتاریخ ۲۲ حوت
۷۳ او را در وضع آشفته ی قرار داده و از
ناگزیری نیرو هایش را به با میان منتقل
نموده بود اما با انهم هنوز از پوتانسیل
نظامی معطوف به از دفاع از شهر بامیان بر
خور دار بود .
اما حینیکه
انروز شلیک و غرش اتشبارهای لشکر «
مسعود٬ سیاف و شماری محدود
از افراد محمداکبری»
دیوار سکوت پگاهی را فرو ریخت
و یک لشکر جهادی عمدتا سنی مذهب بجنگ شیعه
به تهاجم پرداخته بود ٬
( چون عملیات با یک احضارات قوی و حمایه آتش طوپچی و هواییصورت گرفت بامیان را اشغال کردند «۴ » ) حزب وحدت و لوای ۷۲ بجای بر خاستن به دفاع شهر به متعرض پشت کرد و شهر را از یکسو منبعث از فشار افکار عامه ضد جنگ ٬ جنگ شیعه و سنی که نخواسته بودند شهر با همه مشکلات ویژه اش بمیدان جنگ و جنایت مبدل گردد ٬ و از سوی دیگر این بار حزب وحدت نخواسته بود تقصیر تلفات شهروندان و و یرانی بناهای تاریخی و تندیس های بودا را که در نوع خود از بی نظیر ی بر خور دار بودند بر عهده گیرد ٬ از این رو بعد از خروج حزب وحدت از بامیان شهر بوسیله ارتش مجاهدین حکومت کابل ٬بتاریخ سی ام ماه جوزای ۷۴ به اصطلاح ادبیات جهادی ٬ فتح ؟ گردید. ادامه دارد
( چون عملیات با یک احضارات قوی و حمایه آتش طوپچی و هواییصورت گرفت بامیان را اشغال کردند «۴ » ) حزب وحدت و لوای ۷۲ بجای بر خاستن به دفاع شهر به متعرض پشت کرد و شهر را از یکسو منبعث از فشار افکار عامه ضد جنگ ٬ جنگ شیعه و سنی که نخواسته بودند شهر با همه مشکلات ویژه اش بمیدان جنگ و جنایت مبدل گردد ٬ و از سوی دیگر این بار حزب وحدت نخواسته بود تقصیر تلفات شهروندان و و یرانی بناهای تاریخی و تندیس های بودا را که در نوع خود از بی نظیر ی بر خور دار بودند بر عهده گیرد ٬ از این رو بعد از خروج حزب وحدت از بامیان شهر بوسیله ارتش مجاهدین حکومت کابل ٬بتاریخ سی ام ماه جوزای ۷۴ به اصطلاح ادبیات جهادی ٬ فتح ؟ گردید. ادامه دارد
پاورقی :
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر