۱۳۹۵ آبان ۶, پنجشنبه

شعر ؛ از سیده مخفی بدخشی


ازمخفی بدخشی « رح »
Gulnoor Bahman Amani

عمری است که بودم بدل ارمان بدخشان
صد شکر رسیدم به گلستان بدخشان

از نسترن و سوری و صد برگ و شقایق
فرش است به بر کو و بیابان بدخشان
در آب و هوا سالم و پر میوه که نغز است
بی مثل بود نعمت الوان بدخشان
از عیب صفاهان و سمرقند چه گویی
ای بی خبر از بارک و شغنان بدخشان
در کو کچه کن سیر جوانان شناور
وآنگاه گذر کن به خیابان بدخشان
خونابه شد لعل زغم در جگر کوه
از حسرت لعل لب خوبان بدخشان
بر کنده دل از قوم و وطن کرده فراموش
هرکس شده یک مرتبه مهمان بدخشان
در مصر جهان بود خریدار وی افزون
افسوس که رفتند عزیزان بدخشان
یا سید شاه ناصر و یا خواجه کرخی
خواهید خداوند نگهبان بدخشان
جوش گل و هنگام بهار و چمن و رود
وین« مخفی »ما بلبل خوش خوان بدخشان
 ..
- سید شاه ناصر « ناصر خسرو » ارامگاهش در دره یمگان « دره لاجورد »
- خواجه کرخی - خواجه عبد المعروف. ارامگاهش در شهر فیض اباد  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر