محمد حسن بارق شفیعی٬ یکی از پیشکسوتان جنبش دموکراتیک کشور به ابد یت پیوست . خداوند رحمان رحمتش کند ٬ به خانواده جلیل القدرش اقارب و دوستان تسلیت عرض میداریم . زنده یاد بارق مانند « ستاک » اش پدرام و پارسا با گنج قناعت در زندگی و بیشه غربت زیست ٬ در تلاطم روزگار به اندیشه های انسان دوستی استوار بافی ماند ا ز حرام سرمایه و جاه وجلال نیندوخت برای خود چیزی نه خواست و همه چیز را برای رفاه مردمش میخواست ٬ ان واژه های پرنیانی شعرش را در پای تهی دستان عدالت پسندان و نوگرایان ریخت و با واژه های شعرش بر تاریکی و تحجر اندیشی تاخت و چون خورشید نورتاباند . هرچند هیولای مرگ قامتش را شکست اما بارق در جسم وجان اشعارش که با عشق سرشار به رفاه وطن و مردمش سروده است نفس میکشد و زنده جاوید است . بر روانش درود . یازدهم ماه نوامبر سال ۲۰۱۷
۱۳۹۵ بهمن ۲۳, شنبه
در رثای بارق شفیعی نویسنده و سخنسرای شیفته
محمد حسن بارق شفیعی٬ یکی از پیشکسوتان جنبش دموکراتیک کشور به ابد یت پیوست . خداوند رحمان رحمتش کند ٬ به خانواده جلیل القدرش اقارب و دوستان تسلیت عرض میداریم . زنده یاد بارق مانند « ستاک » اش پدرام و پارسا با گنج قناعت در زندگی و بیشه غربت زیست ٬ در تلاطم روزگار به اندیشه های انسان دوستی استوار بافی ماند ا ز حرام سرمایه و جاه وجلال نیندوخت برای خود چیزی نه خواست و همه چیز را برای رفاه مردمش میخواست ٬ ان واژه های پرنیانی شعرش را در پای تهی دستان عدالت پسندان و نوگرایان ریخت و با واژه های شعرش بر تاریکی و تحجر اندیشی تاخت و چون خورشید نورتاباند . هرچند هیولای مرگ قامتش را شکست اما بارق در جسم وجان اشعارش که با عشق سرشار به رفاه وطن و مردمش سروده است نفس میکشد و زنده جاوید است . بر روانش درود . یازدهم ماه نوامبر سال ۲۰۱۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
یاد آن بزرگمرد جاودانه است.
پاسخحذفدیشب گرفت الهۀ آمال آشنا
دست خیال و دامن اندیشۀ مرا
پرواز کرد دل
رفتم به سیر گلشن یاد گذشته ها.
آنجا؛ به پای گلبن زیبای خاطرات
دیدم به سایه روشن مه، لای برگها
بالای سبزه ها:
نزدیک شد دو شبح فریبا به همدیگر
پندار! ... شاعری:
آهسته و خموش...
در بر کشید دختر رویای خویشرا.
لبها بهم رسید و نفس ها به سینه سوخت
دلها به بر تپید،
در نور عشق غرق شد از برق بوسه ها.
پُر کرد باغ را:
نجوای عاشقانۀ ارواح بی گناه
موسیقی لطیف و روانبخش خنده ها
منهم ز شور شوق،
رفتم ز خویش و محو شد از پردۀ خیال:
یاد گذشته ها.