از سفر دوشنبه
٬ شهر:
********************
ماه سنبله ۹۸ -
سپتامبر۲۰۱۹
سفر٬ بخشی مطبوع وگاه
اجتنابناپذیر حیات آدمی است ٬ آنگاه
که دیدار عزیزان خانواده ٬ اقارب ٬ دوستان
و رفقا مطرح باشد اشتیاق بیشتری بر می انگیزد .
سفر ها بویژه برای انانیکه
نوستالژی غربت در تارو پود وجود شان رخنه
دارد ٬ موجب تخلیه روانی و فرار از خستگی
را « البته
در کشور ها وجاهای که دچار طاعون جنگ و
آشوب نباشد »
به ارمغان خواهد آورد .
آنجا که سفر شبه یک مربی
و معلم سازنده ی جسم و روح ووسیله شناخت
و پخته شدن در کوره راهای دشوار زندگی
است ٬ از حضرت سعدی میآموزیم که گفته
است :
«
بسیار سفر باید کرد تا پخته شود
خامی – صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی »
امسال بجای سفر بوطن
گه در گیر آشوب دیرینه است ٬ رهسپار دوشبه
شهر مرکز کشور همسایه تاجکستان گردیدیم
. مهر برادری ما
پنج برادر٬ را که متأسفانه «
جای دو برادر جوان ما «
جمال آقا و جلال آقا »
بنابر مصروفیت ها در حالی٬ خالی
بود ٬ که وجود ورجاوندمان جناب صبور راقم
٬مرد فرهیخته و عیار با پر نمودن خلاء ٬
به جمع ما نزهت ویژه بخشیده بود ٬ از گوشه
وکنار جمع آمده بودیم ٬ در تداوم سفر دو
خانواده جلیل القدر دیگر از فیض آباد
جناب جاجی محمد اکرم اکبری و سپس جناب
حاجی میرزا محمد شریف خان ٬ به فضای سفر
ابهت گسترده بخشیدند.
صمیمیت و مهر گستری
خانوادههای برادران ما مقیم در «
دو شنبه »
٬ پذیرایی های همدیاران و دوستان
درحدی بود که به کلام حضرت بیدل «
ز شیشه تا به قدح ریختیم »٬
یکماه گذشت.
تاجکستان که تجارب
ناگوار جنگهای داخلی را تجربه کرده است
حال عنان قدرت در دستان پر صولتی٬ ریس
جمهور امام علی رحمان قرار دارد که با
لگام زدن هر نوع افراط گرایی لوکوموتیف
ترقی و رفاه اجتماعی کشور را در شاهراه
صلح و امنیت ٬ حرکت و تغیر ٬ سوق داده است
.
بازدید ها ٬و ضیافت
های صمیمانه و پر سطوت ٬ اقارب و دوستان
بویژه در دره ورزاب در ویلای پرحشم
ارجمند روح الله خان شریفی ٬ رجل برخاسته
از ژرفای مهر پر صلابت بدخشان ٬ بازرگان
پیشه ی موفق ٬ از خاطره انگیز ترین رویداد
های سفر ماست .
درهء ورزاب که دوشنبه
شهر را در آغوش فشرده است با مواهب و
شگفتی های طبعی اش «
دریای خروشان با ساحل پدرام و
سمفونی روحنوازش در حالیکه از رگ رگ دره
ها ٬ عِطر سرمست کننده گلها و بوته های
کوهستان ساطع بود و انسان را مانند
معجونی سکر اوری مست میکرد ٬ کوها و صخره
های بلند ورزاب که بازتاب خیره کننده ای
را به تماشا میگذاشت ٬ برای ما شعف بار
بود .
وقتی قلهها و صخره
های آنجا را که سر به اسما ن می سایند نظاره
میکردیم ٬ تصور میشد که باد ٬ نسیم
قلهها شامخ پامیر٬ و بدخشان را با خود
می آورد و آن آب زلال دریای
ورزاب که مجنون بید ها برای ابهتش سر
تعظیم فرود آورده وبر امواج کف آلود اش
بوسه میزدند ٬ این همه یاد ٬ امواج خروشان
و هیبت ناک دریای کوکچه را ٬ بیاد می
آورد و خاطرات آن دیار نازنین را تازه
میکرد .
سفر ها اکثراً دوستیهارا
محک میزند ٬ در اینجا الزامی است که از
مهر و مهربانی برادران گرامیم آن شخصیت
معزز جناب سید وارث آقا و اقای قاضی سید وجمع
عزیزان٬خانواده هایشان که از ما به گستردگی
پذیرایی نموده اند از اعماق نفس ممنونیت
بجا آورم .
از دوست ورجاوند آن تهمتن مهر ٬ روح الله شریفی ٬ که
بار ها با خلوص نیت طی ضیافت های شکوهمند
از ما پذیرایی بعمل آورده اند از ژرفای
نیت سپاسگذاری ادا نماییم .
از اقارب و دوستان گرامی
٬اقایان رووف صابر ٬فاروق اکبری ٬ فاضل اکبری ٬ سیاوش
یاسین زاده ٬ دوکتورغیاث ٬ میرجان مجددی
٬ ارباب پلنگ ٬ داکتر...
و جناب یما ٬ ...خیر
محمدخان سیغانی ٬ خانواده ی لطف الله بای
٬ طی ضیافت های شاندار از ما به مهر گستری استقبال نموده اند مشکوریت بجا آورم .
رهین مَحبت های شما
عزیزان .
- عکس ها
- عکس ها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر