«
شورش »
۲۴ حوت۵۷ ۱۳خ هرات در ایینه واقعیتها: سید قدوس سید.
شماره ؛ یک :
بیست
وچهارم ماه حوت ۱۳۵۷ خ واقعیتهای آن در
پرده های متباین و گونه گون تاریخ به نمایش
در آمده است .
-گروها
و تنظیم های مذهبی تند رو ٬«
مجاهدین ٬ القاعده و
طالبان »
انرا یک قیام٫ یک
رستاخیر اسلامی علیه کفر و الحاد و
اصلاحات مغایر دینی٫دولت جمهوری دموکراتیک
که در هفتم ماه ثور ۱۳۵۷ به صحنه قدرت
پرتاب شده بود پنداشته ٬ انرا تکریم و
تقدیس می نمایند .اما
فعالان حزب و دولت دموکراتیک ٫ محافل و
عناصر ضد تند روی مذهبی ٬ رویداد ۲۴ حوت۵۷
را یک شورش مسلحانه با پی آمد های خطرناک٫
که مشخصه های زیادی انرا از سایر آشوب ها
مجزا میکند تصور میکنند .به
باور آنها ترویج خشونت یکی از مشخصه های
آشوب هرات است شورشگران بجای گزینش فرهنگ
مدنی ٬گفتمان٬ مذاکره و جرگه به هنجار
جهاد قتال که خاصه تندروی وسلفی گری است
رو آورده اند ٬ انرا اغازی میخوانند که
از کوران آن جهاد گرایی قد بر افراشت ٬
اولین گلوله جهاد قتال که اینک ۳۷ سال است
خون آدمی میریزد از همین آشوب شلیک شد
٫نطفه جنگهای عظمت طلبی با سو استفاده
از دین بنام جهاد ؟ از همین جا بسته گر دید
٫ فرهنگ تفنگسالاری وکشتن هموطن بدست
هموطن را بر جامعه حاکم کرد ٬ وبه روند
تشکل تنظیم های بنام مجاهدین ٬ تشکل و
ایجاد سازمان قهار القاعده در گهواره
پاکستان و ایران ٬ و به گسترش شورش های
ضد دولتی در اقصی نقاط کشور زیر چتر حمایتی
مستقیم دو همسایه و کشور های غربی وعربی
که بعد ها در گذر زمان طالبان و داعش را
تولید کرد انگیزه بخشید .
گستردگی
تجاوز دو همسایه با سو استفاده از مذهب
بنام جهاد تاحدی بود که با فرو رفتن کشور
در باطلاق جنگهای مدهش ٬ ناقوس سقوط
دولت دموکراتیک را چنان بصدا درآورده که
پای قوتهای شوری دوست و هم پیمان دولت
را ٬ در کمک و مبارزه علیه جهاد افغانی که
با جولان از پاکستان وایران خطر جهان
گستر پنداشته شده بودند به کشور آورد ٬
همه را به آشوب هرات وابسته می دانند .
به
نظر میرسد مطالب گسترده ای رسانه ای که
در گذر زمان بعد از حوت۵۷ تا امروز سال
۱۳۹۵ حدود
چهل
سال از سوی رسانههای وابسته به جهادیان
و تند روان مذهبی و قدرتمداران دردولت
های جهادی و طالبی پیرامون شورش هرات
منتشره شدهاند انباشته از اغراق یکطرفه
و باز تاب قرآءت ها و تفسیر های خشن و
افراطی از دین و تقدیس جهاد قتال و آشوبگری
بوده است .
رسانهها
سازمانها و فدراسیونها ی حامی جهادگری «
شماری در اروپا و خارج
کشور »
با ابیاری
شریانهای
جهاد وظیفه کودن سازی مردم را بدوش گرفته
اشوبگران را به قهرمانان و جنایت کاران
به ناجیان ملت جا زده و با ارفاق بر اندام
بسیاری جنایات جهاد گرایی چنان پرده
اویخته اند که نفس کشیدن هر حقیقتی را
سلب کرده ا ست .اکثریت
اگاهان به این باور اند که قداست گرایی
از شورش هرات یک نوع نگاه پارا دوکسیال
را به خود اختصاص داده است .
بگونه ای که شورش هرات
از سوی تند روان مذهبی علیه دولت دموکراتیک
انوقته که هنوز لشکر خارجی به حمایتش در
کشور حضور نداشت با استفاده ابزاری از
دین جهاد عنوان داده شده و به گستردگی خون
ریخت مورد افتخار تکریم و تقدیس قرار
میگیرد ٫
اما
جهاد امروزی طالبها علیه دولت فعلی که
تحت حمایت ارتش های خارجی روزگار سپری
میکند درواقع عین جهاد علیه خارجی مورد
تقبیح و تخدیر قرار میگیرد و تروریسم
خوانده میشود ٫ در حالیکه هردو جهاد
یکی با تقدم در دهه شصت و دیگری با تاخر
در دهه هشتاد بعنوان پشت و روی یک سکه
جهاد قتال از هیچ نوع قداستی بر خوردار
نبوده هردو یکسان تروریسم بر شمرده
میشوند .
با
این حال شورش هرات بعنوان یکی از مباحث
عبرت انگیزو قابل تفحص تاریخی باقی میماند
تا زمانیکه تحقیق و بررسی های عادلانه و
مستند از شورش هرات صورت نگیرد تاریخ
همجنان با افسانه پردازی ها مخدوش خواهد
ماند .
بررسی
ها و بر داشتن نقاب از سیمای تیره وتار
آشوب ۲۴ حوت که تا بحال بنابر تسلط گسترده
جهادی های ذیدخل در شورش هرات در پلاس
قدرت تابو وار کتمان گردیده است دارای
ارزش تاریخی است .از
انجاییکه هیچ توضیحی گویا تر از حقیقت
نیست الزامی خواهد تا بگذاریم بقول«
سیسرون »
تاریخ خود سخن بگوید
٬ اسناد چشمدید ها و شاهدان هردو جانب
هم «
جهادیان که عنان قیام
وشورش بر هرات را بدست داشتند ٬ و هم ٫
افراد دولت دموکراتیک که در آن برهه در
هرات حضور داشتند در دادگاه تاریخ سخن
بگویند در اینجا با اجتناب از اطناب کلام
بانها مکث مینمایم .
انگیزههای
«
قیام »
شورش ۲۴ حوت هرات ؛******************************
به
گواهی اسناد و شواهد یکی از عمده ترین
مسله ی که به این قیام انگیزه بخشیده است
اصلاحات دولت دموکراتیک در عرصه های
رفاه اجتماعی بوده است .
که واکنشهای خشن
تندروان مذهبی از داخل که از انسوی مرز
ها بسیج و حمایه میگردیده اند در قبال
آورده است .
آنها با بکار گیری
دین به شیوه ایدیولوژیک و تفسیر آن از
نگاه خود با استفاده ابزاری از احساسات
مذهبی انهاییکه که از مواهب تمدن بی بهره
بود ه اند عوامفریبانه مردم را به شورش
های مسلحانه جهاد قتال دعوت می نموده اند
.
اصلاحات
زیرین دولت جمهوری دموکراتیک انگیزه این شورش شمرده شدهاند :********************************************************جمهوری
دموکراتیک بعد از رویکار آمدن در هفتم
ماه ثور ۵۷ در پنج ماه نخست که به استقبال
گسترده ی مردم مواجه میگردد ٬ ژرفای لنگر
گاه خود را در حفظ و تداوم حمایت توده های
مردم از رژیمش بحساب می آورد .
از اینرو به طرح و
تعمیل برنامههای بلند پروازانه ای
مبادرت میورزد .
برنامههای «
اصلاحات ارضی به نفع
دهقانان بی زمین ـ سواد آموزی همگانی ٬
تساوی حقوق زنان با مردان ،و ممنوعیت مهر
اضافی در ازدواج ها -
معافیت سود وسلم به
نفع تهی دستان »
مهمترین آنها را
تشکیل داده بود .
هرچند اصلاحات فوق
در بستر منافع توده های محروم و ماهیتاً
دموکراتیک را بازتاب میداد اما از یک سو
تعجیل ، تشدد و فقدان تجربه و عدم عقلانیت
در تطبیق آن ٬ و از سوی دیگر عدم توجه به
شرایط ذهنی جامعه ونقش و تأثیر تند روان
مذهبی را که در دوره حکومت داوود خان از
سال ۱۳۵۲ به بعد در ایران و پاکستان کمپ
و خرگاه بر افراشته و شیپور جهاد بصدا
درآورده بودند و مداخلات آزمندانه دو
کشور همسایه پاکستان وایران را در عقیم
گذاشتن برنامههای اصلاحی بهیچ شمرده
بود .علی
الوصف ٫ اصلاحات بجای اینکه در راستای
منافع توده های مردم بچرخش در اید و به
استحکام پایههای رژیم مساعدت رساند ٬
برعکس در مدار منافع تندروان دینی و
جهادی قرار گرفت و آب به اسیاب تند روان
و سنگواره اندیشان مذهبی ریخت ٫ تند روان
بجای آنکه برای به الغا مواجه نمودن
برنامههای دولت راه گفتمان تسامح و
تساهل و احتراز از جنگ و خونریزی را در
پیش گیرند با وارد آوردن اتهامات کفر و
الحاد و با گزینش راه خشونت با گلوله و
نعره های تکبیر ؟ به شیوه جهاد «
قتال »
به حمایت مستقیم دو
همسایه ء نا مهربان ٬ توده های مردم را که
اکثریت با قصور فهم و بجای خرد به افسانه
با وری مبتلا بودند علیه دولت به عصیان
و آشوب سوق میدهند .
انگیزههای
شورش از دیدگاه طرفها :**************************۱-
آقای قاضی نذیر احمد
٬ آموزش دیده ی مدرسه و فعال جمعیت اسلامی
و عضو پارلمان در دوره شانزدهم بعنوان
یکی از شرکت کنند گان این شورش در مصاحبه
بااقای نقیب الله حمید، در سایت ٬ اصلاح
انلاین سال ۲۰۱۶، اینگونه بیان کردهاند؛
«
میخواهم یادا وری
نمایم که قیام هرات نقطه عطفی شد برای
قیام های پسین وخیزش ها در نقاط مختلف
کشور علیه رژیم کمونستی ٬ قیام زاده ی
برخورد زشت کمونست ها بود، اینها شعار
اشتراک زمین زن و زر را سر دادند عالمان
را اخوان الشیاطین
خطاب کردند زمینهای مردم را مصادره
کردند نظام اجتماعی خانواده را فرو پاشیدند
صلاحیت از پدر و مادر سلب شد و زن را بعنوان
متاع ناچیزو بی ارز ش معرفی کردند ».۲-
سید محمد خیر خواه یکی
اعضای ارشد جمعیت اسلامی در صفحه انتر
نیتی «
خیر خواه »
نگاشته است :«بعد
از به پیروزی رسیدن حزب دموکراتیک خلق
درافغانستان (
در
هفتم ثور 1357هجری
شمسی)
این
حزب اصلاحات درعرصه زندگی اجتماعی وفرهنگ
را بکار بست ٫
-توزیع
اراضی مردم بدون کدام مدرک قانونی وحقوقی
به دیگران زیر نام اصلاحات اراضی ومبارزه
با فیودالیزم بشیوه خاص خود
لغو
تمام قروضی که صاحبان اراضی به کشتمندان
ودهقانان خود پرداخته بودند -ـمبارزه
با بیسوادی به شیوه مخصوص خود ویابتعبیر
دیگر جنگ با عرف وعادات مردم درسرتاسر
کشور.-
لغو
مهریه شرعی زنان زیر نام تامین (مساوات
حقوق مردان و زنان)
درجامعه.
بطور
خلاصه همه اینها مجموعه به اصطلاح اصلاحات
انقلابی بود که از جانب حزب دیموکراتیک
خلق افغانستان
بعد از کودتای هفتم ثور در افغانستان
علم گردیده بود که عکس العملهای جدی مردم
را بدنبال داشت.»
۳-
احمد
علي جبرئيلي، نماینده مردم هرات در دوره
پانزدهم شورا با اشاره به فضاي سياسي
حاكم در آن دوران پیرامون عوامل و انگيزه
ها رخداد 24
حوت
در مصاحبه اش در «
اوا
»
اینگونه
بیان داشتهاند :«
فرامین
هشتگانه ای توسط کمیته انقلابی رژیم حزب
دموکراتیک خلق صادر شد که معتقدات و رسوم
و عنعنات ملی مردم افغانستان را هدف گرفته
بود و به مقدسات توهين می کرد.
مالکیت
مردم افغانستان بر زمین های شان را به
رسمیت نمي شناختند و توسط خود آنها زمین
هاي شان را برای زارعین و کشاورزان تقسیم
میکردند و کارهایی از این قبیل و درعین
حال، از طریق مطبوعات و رسانه ها هم به
معتقدات توهین می شد.
وجود
خدا در طبیعت و هستی، انکار می شد.»
یکی
از فعالان دولت دموکراتیک نظریه متباینی
را در این باره ارایه میکند :آقای
شاه محمود حسین یکی از فعالان حزب دموکراتیک
خلق در سال ۱۳۸۴ در مصاحبه با این راقم بر
نظریات متباینی در محور سه نکته تأکید
کردند ؛
نخست
باورم بر انست با به صحنه آمدن جمهوری
دموکراتیک نمیتوان دروازه های جنت را باز
شده تلقی کرد ٬ درواقع یک چاه عمیق
نارضایتی بوجود آمده بود اما بایستی گفت
که همه برنامههای اصلاحاتی حزب
دموکراتیک خلق در ماهیت خود رفاه اجتماعی
را هدف قرار داده و دینامیزمی برای تغیر
و تحول را بحرکت درآورده بود ٬ مثلاً تنها
در هفت ماه اول سال ۵۷ به ۲۴۸ هزار خانواده
ی بی زمین مساحت ششصد هزار هکتار زمین
بگونهء مجانی توزیع گردید ٫ در همین مدت
حدود سی ملیارد افغانی سود قروض دهقانان
بخشیده شد ٬ تساوی حق بانوان ،با مردان
که طرد چند همسری و بر داشتن مهر اجباری
را نیز تبین میکرد مورد تطبیق قرار داده
شد .
یا ٬ به سواد آموزی
همگانی مساعی گسترده وقف گردید ٬ اینها
اقدامهای بودند که رفاهیت و آسایش
همگانی را تبین میکرد اگر به مخالفت
خصمانه عقب گرایان و سلفی ها و همسایه
های دشمن صفت مواجه نمیگردید در فقر
زدایی و ارتقای آگاهی جامعه که حدود ۹۵
فیصد آن از بیسوادی در رنج بودند نقش قابل
توجه ایفا میکرد .
دو
دیگر آنکه -
نمیتوان فاکتور های
شتاب٬ بی تجریگی و خشونت و در برخی موارد
اقدامها ی لجام گسیختگی که در عمل موقعیت
ارتجاع مذهبی را تقویت کرد در تعمیل
اصلاحات متذکره نا دیده انگاشت ٬علی
الوصف در عین حال درک حکومت دموکراتیک
از جامعه افغانی عامیانه و خوشباورانه
بود پیش از اینکه به نقش همسایه های آزمند
توجه نماید و تواناییهای جهادیان و
حضور گسترده انان را در کمپ های نظامی
در ایران و پاکستان که از قبل علیه حکومت
داوود خان طبل جهاد کوبیده و حال بیشتر
از گذشته پوتانسیل کسب نموده بودند ٬ توجه
کند٬ با ستراتیژی انسانگرانه خواسته بود
ارمانهای توده ها را بر آورده گرداند .از
سوی دیگر شدت وتحکم دولت در تحقق اصلاحات
هم جاده یکطرفه نبود مخالفان اصلاحات
٬تند روان مذهبی نیز با پناه بردن بدامن
همسایه های نا مهربان به تقابل بر خاسته
با تبلیغات گسترده و پخش اکاذیب با زبان
گلوله سخن میگفتند .اما
از انجاییکه آن اصلاحات و رفورم ها منافع
شخصی ٬ یا گروه خاصی را منعکس نمیکرد در
راستای منافع اکثریت جامعه ٬ فقر زدایی
٬ آزادی زنان که مصیبت قرون را بدوش
میکشیدند و سواد آموزی مطرح گردیده بود
٬ در جنین یک حالی شایسته می بود اگر
مخالفان خواسته بودند ٬ دولت دموکراتیک
را از اصلاحاتش منصرف و یا به عقب نشینی
مواجه نمایند می بایست از هنجار های دیگر
روشهای انسانی و مدنی فرهنگ گفتمان و
مذاکره تظاهرات مسالمت آمیز٬ تحصن وفشار
های مؤسسات حامی خود استفاده می نمودند٬
اما آنچه در هرات اتفاق افتاد ه بود بجای
زبان ، سخن و قلم ٬ گلوله ها و شلیک ها به
سخن در امده بودند .
به
گواهی اسناد نخستین تهاجم مسلحانه را
اشوبگران انجام داده به کشتار دهقانان
بیگناه و اعضای کمیته ها ی دهقانی٬
مسوولان سواد آموزی و منسوبان دولت اردو
و پولیس پرداخته بودند .
در آشوب هرات ظاهرا
برنامههای اصلاحات دولت،
انگیزه و دشمن قلمداد گردیده بود اما
درواقع آن شورش هابه حمایت مستقیم خارجی
بخشی انکار ناپذیر اغازین مرحله یک آشوب
جهادی برای تصزف قدرت دولتی محک میخورد
.جهاد
یکه در ۲۴ حوت در هرات نخستین گلوله های
آن شلیک گردید در گذر بیش از ۳۵سا ل هنوز
شعله های آن بر فراز کشور و جهان با
خونریزی های گسترده که چند ملیون انسان
را قر بانی گرفت هنوز هم شعلهور است .بساری از اگاهان به این نظر اند
که قداست نمایی از چنین اشوبی یک فصل
غرقه در خون تاریخ ما با پی آمد های هولناک
آن بجای اعتذار نکوهش و تحریم نه تنها
یک کناه نا بخشودنی بلکه سزاوار نفرین و
عبرت اندوزی تاریخی است .
سوم آنکه
-
با قاطعیت به این بارورم
هرگاه مداخله مستقم نظامی و تبلیغات
گسترده حکومت ایران و همچنان پاکستان از
آشوب هرات نمی بود نه تنها آن اصلاحات
بلکه کشور ما با پوتانسیل غنی انسانی و
اقتصادی که دارد میتوانست گامهای
استوار در مسیر انکشاف و رفاه
همگانی
بردارد و تا ایندم به تولید گاه جهادیسم
«
تروریسم »
که جهان امروزه را بخطر افگندهاست مواجه
نمی گشت .
جریان
شورش۲۴ حوت در شهود و اسناد****************************الف
:
شهود
شورشگران
آقای
سید محمد خیر خواه از جمع جهادی ها نگاشته
اند «۱
»(
روز ۲۳
ماه حوت۵۷ مردم با یکدیگر قرار گذاشته
بودند که بداخل شهر تعرض کنند و شهر را از
دست رژیم آزاد سازند ٬ در همین زمان که
پیام رهبران مجاهدین ازبیرون «
پیشاور
»
به مردم
مواصلت نموده بود .مردم
با نعره های تکبیر با بیرق های سبز به حرکت
در آمده و پوسته های «
امنیتی
»خورد
و کوچک رژیم را از راه خود برداشته و خلع
سلاح میکردند مگر در دو جای در داخل شهر
به مقاومت شدیدی روبرو شدند یکی در قلعه
اختیار الدین و دوم در قوماندنی امنیه
هرات ..
و بعداً
کل شهر هرات بدست مردم افتاده بود ).
«
سید
محمدباقر مصباح زاده درخبرگذاری افغان
«
اوا »
۸ قوس۹۵
نگاشته است :«
مردم
بار اول در قریه سلیمی در جنوب شرق هرات
به تحریک ملاحیدر قیام کردند هییت سواد
آموزی رژیم را مورد حمله قرار دادند ٬ در
چنین فضای نامه از سران مجاهدین مقیم
پاکستان به امضای صبغت الله مجددی توسط
حاجی محمد ایوب به هرات رسید و مردم به
قیام دعوت شده بودند »
صفحه فیسبوکی
بنام «
۲۴
حوت »
نگاشته
است :قیام
غوریان در هجدهم ،و زنده جان در نزدهم
شروع گردید شب ۲۱ حوت ۵۷ در ولسوالی گذره
یکی از همرزمان گل محمد تیزانی بالای هیت
دولتی فیر کرد و آنها را بفتل رسانید .روز
۲۲ حوت مردم در ولسووالی گذره تحت قیادت
گل محمد تیزانی بیرق ها بر افراشته ...
و مولوی
محمد صالح با دو هزار نفر بطرف شهر حرکت
کرده در مسیر راه مردم ولسوالی انجیل
بانها پیوسته و اولین جنگ در پل مالان
صورت گرفت ...
و شهر
تصرف گردید بجز قوماندانی امنیه ٬ کندک
کشف و محبس هرات »
.۱-
صفحه
انتر نیتی خیر خواه
شهود-
محور
دولت میگوید :۱-
یکی از
استادان تربیه معلم هرات «
اسمش
محفوظ است »
بعنوان
شاهد صحنهها در مصاحبه با این راقم
چنین حکایت کردند :
حدود
یک هفته قبل از ۲۴ حوت وقتی دانستم که
اشوبی در راه است نزد منشی کمیه شهر حزب
دموکراتیک که در برهه آقای محمد هاشم
وطنوال«
۱»
بود
مراجعه کرده برایش بیان کردم که ؛ گفته
میشود تمهیداتی برای راه اندازی یک آشوب
که تبلیغات حکومت اسلامی ایران انرا تشجیع
میکنداز
سوی مخالفان دولت در راه است در حومه های
شهر از طرف شب با بلند گوها «
لودسپیکر
»
صدای
های الله اکبر ٬ الله اکبر پخش میگردد که
شاید اقدامات بسیجی برای شورش باشد مبادا
در هرات وضع آشفته ی پیش اید و بخونریزی
منجر گردد آیا شما اطلاع دارید ؟ .
در پاسخم
صبورانه گفت ٬ به ولسوال ها پیشاپیش وظیفه
داده شده است تا راه تسامح و مذاکره را
در پیش گیرند زیرا جلوگیری زور مندانه
از آن مشکل را حل نمیکند .اما
طوریکه شنیده میشود مخالفان منبعث از
تحریک خارجی و استفاده ابزاری از احساسات
مذهبی مردم هدف شورش در سر دارند ٬ اگر
احتمالا حملات مسلحانه مطرح باشد
آنگاه وظایف ارگانهای امنیتی و نظامی است
که به حل مسله بپر دازند .
.چند
روز عبوس بزودی سپری شد و روز ۲۴ حوت فرا
رسید ٬گروهی مسلح با انواع اسلحه ٫ چوب
چماق بیرق های سبز با شعار های الله اکبر
نخست ماموریت پولیس دروازه قند هار را
مورد حمله قرار دادند از انجاییکه افراد
پولیس که اجازه فیر و آتشباری بر اجتماعات
را نداشتهاند اشوبگران بر آنها حمله
نموده آنها را خلع سلاح نموده و دیپو
هایی اسلحه و مهمات انجارا مورد چپاول
قرار داده بودند سپس بسوی ماموریت «
چارسو
»به
پیش تاخته آنجا را نیز خلع سلاح نموده و
پولیس های که از تسلیم نمودن سلاح ابا
ورزیده بودند با بستن به رگبار جابجا
کشته بودند .
انروز
آشوب شبه آتشی در دست باد بهر سو سرایت
کرد و شهر در بست در کام موجهای آشوب
ورگبار آتش ها فرو رفته بود ، دوکانها و
مغازه ها که هریک لوحه های سرخ انقلابی
را بر ناصیه داشت نیز دشمن محسوب شده
اماج رگبارها قرار گرفته بودند شهر وندان
بخاطر نجات جان بهر سو پا بفرار نهاده
و پنهان میگردیدند ٬ من نیز از شدت
رگبارهای اشوبگران که دولتی ها را به
گناه کفر و الحاد به رگبار میبستند در
منزل یکی از دوستان پنهان گردیده بودم .در
انروز آشوب راهش را بسوی مقر ولایت «
باغ شاهی
»
و از
آنجا تا حدود دوصد متری قوماندانی امنیه
که مشرف به مسجد جامع بود نیزکشوده بود
شورش گران خواسته بودند به قوماندانی
امنیه که اکثریت کارمندان ارگانهای دولت
و اعضای حزب دموکراتیک در آنجا پناه جسته
و تمهیدات دفاعی اتخاذ نموده بودند و
همچنان مملو از انبارهای اسلحه و مهمات
بود دست یابند از اینرو فشار تهاجم و جنگ
آنجا متمرکز گردیده بود مناره های مسجد
جامع و بلند گوهای آن به منبر تبلیغات
سیاست دولتی که گاهی اشوبگران را به آرامش
و قطع آتش و مذاکره دعوت میکرد و گاهی
شعار ها و آهنگهای رزمی میهنی پخش میکرد
مبدل گردیده که با بر افروختن عصبیت
اشوبگران رگبارها ی آتش انها را بسوی خود
فرا میخواند ٬ و در جواب متقابل سیل رقصان
گلوله ها از بلندای بام و مناره های مسجد
بهر سو راه میکشود ٬ در درگیری انروز
یکی از انگیزههای افرایش تلفات ملکی را
پرتاب راکت های «
ار پی
جی »
سر شانه
ای بوسیله اشوبگران بدوی فاقد آموزشها
و پراتیک نظامی افزایش داده بود که آنها
بجای اینکه هدفشان را راکتباران نمایند
بنابر فقدان اموزه های مسلکی راکت های
فروزنده بجای هدف بخانه شهروندان سقوط
میکرد و تلفات را در قبال آورده بود . ۲-
هاشم
وطنوال متولد شهر ترینکوت و دانش آموخته
پوهنزی ساینس دانشگاه کابل طی دهه شصت
در پست های دولتی و شورای مرکزی حزب وطن
اشتغال داشت در دوره پانزدهم شورا وکیل
پارلمان بود در ماه سرطان ۱۳۹۰ جولای ۲۰۱۱
-
با
اماج قرار گرفتن در یک حمله انتحاری
شهادت طلبی گروه طالبان قربانی گردید .
بدین
ترتیب بعد از قیام خونبار پنجشیر در سال
۱۳۵۴ علیه دولت داوود خان بار دیگر
سناریوی جهاد «
قتال
»
هرات
مهد فیض و فرهنگ تسامح وتساهل را با کشتار
گسترده در کام وحشت و اضطراب فرو برد «
شاید
در بخش شورش آورده شود .دو-
یکی
از باشنده های هرات که در انروز ها در
حومه دروازه ی قندهار شهر هرات٬ می زیسته
است با این نگارنده معرفت دارد ایگونه
بیان کرد ؛(
حوالی
هشت صبح روز ۲۴ ماه حوت ۵۷ یک موتر جیپ با
بلندگوهایش که خواسته بود به مردم اطمنان
خاطر فراهم آورد در اعلانات پیهم خطاب
به شهروندان که درمجموع مفاهیم زیرین
را تداعی می نمود اعلان میکرد ؛ «
مردم
شریف شهر هرات امنیت را پاسداری و حفظ
نمایید ٬ به عناصر مخرب اجازه ندهیدکه
ا منیت و آرامش را اخلال نماید ٫ دولت
در حفظ امنیت شهروندان تمام مساعی اش
را انجام خواهد داد .
اما
این موتر جیب در«
محله
نو٬ پیشروی سرای مجیدی ها »
اماج
حمله یک گروه مسلح قرار گرفته و تایر آن
پنچر میگردد سپس افراد مسلح شخصی را از
داخل موتر با لت و کوب به پایین کشیده
اولاً بر او شلیک نموده متعاقیبا جسد
نیمه بسمل اورا در آتش می سوزانند و در
نهایت جسد سوخته و خونین او را در جوی آب
می افگنند ٬ ما وقتی آنجا رسیدیم جسد در
امواج آرام آب پهلو گرفته و شیار های خون
دربستر کف الود آب شناور بود ٬ اندکی بعد
مشخص گردید که آدم بقتل رسیده عبدالعزیز
سر معلم مکتب سیفی هرات بوده است .
شخص
دومی همرکاب وی به اسم انورشاه با فرار
از معرکه به نجات جان خویش موفق میگردد
.
)سوم
:
آقای
حضرت ظریفی که در آنروز ها سکونت پذیر
هرات بودهاند در باره اوضاع ۲۴ ماه حوت
به نگارنده اینگونه توضیح دادند :
« در
روز اول و دوم همه دوکانها و نانوایی ها
مقفل باقیمانده بود چون من جوان
خانواده بودم بدنبال نان خشک فرستاده
شدم ٬ اینجا و آنجا به جستجو پرداخته
بسوی در وازه قندهار راهکشودم آنجا منظره
و حشتناکی را بچشم دیدم که جسد آدمها
که تعلق دولتی و یا حزبی
و یا اعضای اتحادیه های دهقانی را داشتند
با درنده خویی کم نظیر به هنجار«
داعش
امروزی»
بقتل
رسانده شده در پایههای برق و تلفون و درختها آویزان گردیده بودند. از آن صحنهها روزگاری زیادی سپری شده است اما کابوس وحشتناک آن هرکز فراموشم نشدهاست » . چهارم
– آقای محمد اصف حبیب که انرور ۲۴ حوت
بدنبال نتایج امتحان کانکور دانشگاه با
سه رفیق دیگرش به سواری بایسکل سوی مدیرت
معارف روان بودند در مرکز شهر به حمعیت
خشمگین و تکفیرگرا که سر لچ ها را کافِر
میخواندند مواجه گردیده و بسرعت از ساحه
دور میگردند در ساحه پای حصار ملاحظه
میکنند که از سوی شماری افراد مهاجم یک
چین تانک حربی حریق گردیده و مرتبات آن
از داخل تانک بیرون کشیده شده و کشته شده
بودند به نظر میرسید که سربازان اجازه
فیر نداشتند ورنه شاید همه حمله کننده
گان از شلیک ماشیندار تانک نقش زمین
میگردیدند . .
************آقای
حبیب علاوه میکند یکی از گلوله ثقیل
هاوان که از فرقه فیر شده بود به بدنه
یکی از درختهای تنومند ناجو جوار جاده
که جمعیت مردم در پیرامون آن حلقه بسته
بودند اصابت کرده بود ٬ پارچه های گلوله
وپارچه های تنه درخت جمعیت استاده در
آنجا را هدف قرار داده شماری کشته و شماری
زیادی را مجروح میکند .او
علاوه میکند من انروز با فقید پدرم که
داکتر بود به معاینه خانه شخصی اش رفته
بودم آنجا شاهد بودم که تعداد زیاد زخمی
ها را که از اثر اصابت پارچه های گلوله
هاوان یا پارچه های چوب اصابت نموده بود
برای معالجه آورده بودند .
- ۴-
آقای
احمد نکته سنج نگاشته است«۱
»
: شورش
هرات تنها حاکمیت دولت را هدف قرار نداده
بود بلکه اقشار رو شنفکر جامعه تحصیل
کرده ها معلیمین و مکاتیب مورد حمله قرار
گرفته بودند حتی کسانیکه سر لچ بودند در
انروز ها مورد مجازات قرار گرفته و
جوانانیکه نخواسته بودند با آنها همکار
و همدوش گردند تحقیر و توهین و لت و کوب
گردیده اعدام گردیده بودند ...
یک
شاگرد مکتب بجرم داشتن قلم سرخ بعنوان
تبینی از الحاد با نعرهای الله و اکبر
چنان مورد لت و کوب قرار گرفته بود که به
اغماء رفته بود .
پاورقی۱-
مقاله
احمد نکته سنج تحت عنوان نکاتی پیرامون
۲۴ حوت هرات در سایت انتر نیتی اریایی
۵
-
آقای
نظیف الله نهضت در انبرهه اقتدار ولایت
هرات را به عهده داشت ٫ در پاسخ به سؤالات
این قلم پیرامون قضیه ۲۴ ماه حوت ۵۷
اینگونه توضیح دادند :
پاسخ
؛(
در
باره آشوب ۲۴ ماه حوت شهر هرات در کتابی
تحت عنوان «
آشوب
بیگانگان »
مفصل
بحث نمودهام .
شایان
ذکر خواهد بود وقتی آدم خودش به موضوع
تاریخ تبدیل میشود خاطرات هرکز فراموشش
نمیشود برای من نیز آن خاطرات شبه پلی
از گذشته بسوی حال اند که بایستی با عبور
و عبرت اندوزی از آن واقعیتهای تاریخ
آفتابی گردد .
در اینجا
برای اینکه واقعیتهای آشوب هرات که
متأسفانه از سوی جهادیان و افراد مسلط
در رووس قدرت حکومت اسلامی که خواسته
اند شبه جراحی پلاستیک آن شورش را که
کشتار شهروندان معصوم را در قبال آورده
بود با روپوش مذهبی مقدس جلوه داده و
٬کتمان نمایند میخواهم تاریخ را با
انتشار واقعیتها روشنایی بخشم و به
اختصار بر آن مکث می نمایم :از سوی
ارگانهای امنیتی و کشفی گذارشاتی میرسید
که عده ای از افغانها ی مقیم مشهد از سوی
مقامات ایرانی تحریک میشوند تا به کشور
آمده دولت به اصطلاح کفر و الحاد را سرنگون
کنند .
رسانه
های خبری رادیو و تلویزیون حکومت ایران
بویژه بعد از ماه دلو ۵۷ پیروزی انقلاب
اسلامی که بگونه گسترده در حوزه غرب قابل
شنود و مشاهده بودند و همچنان واعظان
نماز های جمعه در مشهد در تشجیع این
تحریکات نقش ویژه آفریده و با پخش اوراق
تبلیغاتی که چند نمونه آن بدست مارسیده
بود مردم را به قیام مسلحانه علیه دولت
بسیج میکرد .
ما همه
میدانستیم هر حرکت که ٫ شورش و آشوب را
در قبال آورد هیچ برنده ای نخواهد داشت
و با دو بازنده ختم خواهد گردید ٬ انطرف
شماری از تند روان مذهبی که در خدمت منافع
بیگانه قرار گرفته احساسات دینی توده
های مردم را که اکثراً از مواهب تمدن بی
بهره بودند با اغوا و فریب به بازی گرفته
به جهاد قتال و کشتن و کشته شدن ترغیب و
بمیدان جنگ و آشوب آورد ه بودند که فرایندی
فاجعه باری خواهد داشت .
و این
طرف دولت با تلاش در راه حفظ ثبات و امنیت
،در نهایت بار تباهی ها و خونریزی ها را
بدوش خواهد کشید ٬ از همین رو فیصله دولت
مبنی بر این بود که چون احساسات وعقاید
دینی مردم مورد استفاده ابزاری خارجی
ها و شماری تند روان مذهبی قرار گرفته
است ما جز گزینش راهکار مذاکره و مفاهمه
و کار توضیحی و تنویری و اقناعی در میان
مردم راهکار دیگر ی نداشتیم .
حکومتی
که رفاه جامعه و توده های تهی دست را استرا
تیژی خود برگزیده بود چگونه میتوانست
با توده های مردم در تنازع و تقابل قرار
گرفته برخ آنها سلاح بر بکشد .
حوادث
بعدی یعنی حمله آشوب گران بتاریخ ۱۸ حوت
بالای ولسوالی غوریان و تاریخ ۱۹ حوت بر
ولسوالی گذره و انجیل نشان داد که این
تندروان اشوبگر بودند که دست به اسلحه و
تهاجم زده به قتال وخونریزی که کشتن
افراد دولت را بنام الحاد و زندیق و ثواب
عظیم تصور میکردند مبادرت ورزیده بودند
اما ولسوالی های متذکره فقط در ساحه مقر
ولسوالی ها بدفاع از خویشتن در حالی پر
داخته بودند که کسی را هدف قرار نداده
بودند .سؤال –
جناب آقای نهضت !
این
افراد تاریخ ۲۴ حوت چگونه ؟ شهر را مورد
حمله قرار دادند ؟حینیکه
جمعیت خشماگین حدود «
یک
هرازنفری »
شماری
مسلح و شماری با چانته های راکت و درفش
های سبز موفق به تسخیر ولسوالی های مسیر
راهشان«
غوریان
انجیل و گذره»
نگردیده
بودند مارش پر هلهله و پر غلغله ای خود
را با نعره ها و شعار های مذهبی و ضد دولتی
بسوی شهر ادامه داده از طریق «
پل
مالان »
تقرب
را بسوی شهر ادامه دادند ٬ پوسته امنیتی
که در پل مالان قرار داشت آنها نیز چون
اجازه فیر بر معترضان را نداشتند ازسوی
آشوب گران تصرف گردیده و بدین ترتیب آتش
آشوب وارد نفس شهر گردید .

تصویر
رسامی شده فوق بوسیله شورشگران خود گواه
انست که افراد دولتی اجازه اتشباری بر
شورشگران را نداشتهاند .***********************************************************************وقتی
آشوب به شهر سرایت کرد ابعاد جنایاتیکه
در این شورش بر شهروندان هرات گذشته
گسترده است نمیشود همه را در این مختصر
مورد بحث قرار داد .در آشوب
۲۴ حوت هرات تراژیدی عظیم تاریخ در لباس
عامه پسند مذهبی جهاد عنوان شده بود و با
جنایت های وحشیانه ی که در تاریخ قرن
بیستم کم نظیر است اساس گذاشته شد .در
انروز ۲۴ حوت شهر هرات اماج تهاجم قرار
گرفته اشوبگران در حالیکه دوکان ها و
مغازه های شهر مسدود بود و در حالیکه
مردم در خانه و کاشانه خود پناه گرفته
بودند اما چور و چپاول بیک هنجار مشروع
مبدل گردیده بود «
د
افغانستان بانک هرات»
بعنوان
یکی از اهداف جهادی مورد حمله و چپاول
قرار گرفته اشوبگران بعد از سرکوب محافظان
و شکستن دروازهای بانک به مقاومت گاو
صندوقهاو سیف های مملو از پول مواجه
میگردند در نهایت به باز کردن آنها
موفق نگردیده بودند .انروز
ما برای حفاظت از بانک ها وپول و دارایی
مردم ناگزیر شده بودیم با فرستادن شماری
بیشتر ازمدافعین شهر ٬ بانک ها را محافظت
و صیانت نماییم .در
جریان روزهاییکه جهادیان بخشهای اعظم
شهر هرات را در قبضه گرفته و بازداشت ها
و اعدام های افراد دولتی و اعضای حزب
دموکراتیک تداوم یافته بود ٬ افراد دولت
عمدتا در چند نقطه در«
مقر
ولایت در باغ شاهی و قوماندانی امنیه »
جابجا
گردیده در محیط آنجا برای حفظ جان حصار
مدافعه اختیار نموده بودند.
اما
شبها هرات زیر چتر تاریکی در کابوس وحشت
فرو میرفت ٫ صدای فیر ها با پژواک الله
اکبر و موعظه ها که کشتار و قتال بی
گناهان و چپاول را ایتی از تجلی جهاد ؟
عنوان داده بودند در هم می امیخت و سمفونی
هولناکی را منعکس میگرد .در عین
حال شبها همه سران و سازماندهندگان
آشوب در محله «
کارته
و کولاب »ساحه
شیعه نشین شهر تجمع نموده برای فرایند
آشوب برنامه می ریختند .
سؤال -
آقای
نهضت، در پاسخ به این سؤال که فرقه ۱۷
چگونه ؟ اماج شورش قرار گرفت و چطور بدست
شورشگران افتاد اینگونه توضیح دادند :
مبرهن
بود تسخیر فرقه ۱۷ هرات هدف استراتیژیک
آشوب گران را تشکیل داده بود ٬ اما در سه
روز اول علی الرغم تهاجمات و اتشباریها
گسترده موفق به تسلط کامل بر شهر نگردیده
بودند ما در مقر ولایت قوماندانی امنیه
و ارگ هرات مواضع دفاعی را با مقاومت
نگهداشته بودیم ، در روز دوم آشوب گران
به این نتیجه رسیدند که بعد از اشغال
فرقه کار تصفیه و تسخیر ولایت را با
استفاده از اسلحه ثقیل که از آنجا بدست
می آورند بسر رسانند .
بنا
بران درجریان شب شماری از سران و
سازماندگان شورش از داخل شهر خود را به
کمک شماری از نظامیان ارتباطی شان که
استخبارات حکومت ایران آنها را بهم
ارتباط داده بود به محیط فرقه داخل گردیده
و فردای آن دست به حمله مسلحانه میزنند
.
به باورم
بیان من قاصر و بیان رویداد ها ی داخل
فرقه بلیغ است بهتر است داستان آشوب در
فرقه را دوستان نظامی که شاهد صحنهها
بودند و هماکنون بحمدالله حیات دارند
برای روشنگری تاریخی حکایه نمایند .
آقای
رسول سردی که در آن مقطع بحیث امر سیاسی
فرقه ۱۷هرات ایفای خدمت میکرد چگونگی
شورش در فرقه را با او در میان گذاشتم ٬
اینگونه توضیح نمودند :
(هرچند
گذشت زمان وکهولت بر حافظه ها زنگار
میپاشد و خا طره ها گریز پا میشوند
اما تبلیغات کاذبانه و گسترده ای که همه
ساله از سوی جهادی ها که به آدم کشی ها
قداست میبخشند رسانه یی میشود همان
خاطره ۲۴ حوت ۵۷ که ما شاهدش بودیم همه
ساله یکبار دیگر در ذهنم زنده می شوند
بگونه ای که کویی همه را همین امروز بچشم
میبینم .در
نخستین روز های آشوب هرات خوشبینی غالب
آن بود که تظاهرات در شهر هرات به خشونت
و شورش نخواهد انجامید از سوی دیگر فرقه
درگیر شدن با دغدغه های تظاهرات را وظیفه
خود نمیدانست انرا به وظایف امنیتی
پولیس متعلق میدانست از اینرو هیچگونه
احضارات ویژه در داخل فرقه برای تقابل
با شورش اتخاذ نگردیده بود .بلکه
اواخر ماه حوت که گردش آفتاب
از مقدم بهار و شگفتن خبر میداد برنامه
سازی برای آموزشهای نظامی سال نو و
تجلیل نوروز کار روزانه راتشکیل داده
بود .انروز
۲۶ حوت ناگهان شلیک طوپها عمارت قرارگاه
فرقه را که ما در آن بکار های روزانه مصروف
بودیم اماج حمله قرار داد ٫ غرش طوپ ها
و اصابت ها و نا مشخص بودن حادثه وضع
آشفته ای را بوجود آورد بود .
اندکی
بعد مشخص گردید که ما زیر ضربات آتش ها
ی کندک دافعهوای غند طوچی فرقه ٫که در
محوطه مرتفع تر موقعیت داشت واقع شده ایم
.
قوماندان
فرقه جگتورن سید مکرم بسرعت دریافت که
ما اماج توطیه قرار گرفتهایم ٫ و امر
صادر کرد:
--
سه عراده
تانک بسوی قطعه دافهوا تقرب و اوضاع را
کشف و از طریق مخابره وضع را گذارش دهد
چون اوضاع نا مشخص است «
برای
جلوگیری از تلفات پرسونل ٬ تخریب تأسیسات
و انفجار ذخایر مهمات٬»
به تانک
ها اجازه داده نمیشود که با طوپ های
شان قطعه دافعهوا را هدف قرار داده و
زیرضربات آتش ثقیل قررار دهند
-
افسران
شعبات عاجلا عمارت را ترک ودر جاهای
مناسب که از گزند آتش ها که با آهنگ
گوناگونی در اطراف ما صاعقه میکشید در
امان باشند جابجا و تدابیر دفاعی اتجاذ
نمایند .
قرارگاه فرقه
تغیر محل داد وبالا فاصله محل قوماندهء
موقت فرقه به میدان هوایی هرات منتقل و
ما آنجا جابجا گردیدیم .
واما
در فرقه ؛ تنی چند از افسران کندک دافع
هوا با روابط و وابستگی فکری باشورشیان
داخل شهر که شماری از فعالان آنها از
طرف شب محرمانه به فرقه آمده بودند دست
به شورش مسلحانه البته نه بشکل کودتا
یا قیام نظامی که از خود قوانینی دارد
بلکه به هنجار جهاد قتال ٬به کشتار نظامیان
اقدام نموده بودند ٬ در واقع جهاد بار
اول سناریوی ادمکشی و ترورستی خود را در
قطعه نظامی آشکار کرده و محیط را در کام
وحشت و اضطراب فرو برده بود .
گروه
شورشگر به گستردگی به کشتار و ویرانی و
به اتش زدن تأسیسات پر داخته بودند .)
داستان
شورش ماه حوت در فرقه ۱۷ را یکی از افسران
انبرهه به اسم عبدالوکیل که زادگاهش شهر
هرات بود و این راقم با او از دوران تحصیل
در پوهنزی پیاده دانشگاه نظامی معرفت
داشت و اوانیکه او در عند ۲۹ تعلیمی چهار
اسیاب در سال ۱۳۶۶ خ اشتغال داشت باری
بمن اینگونه حکایه کرد :
«
وقتی
شورش هرات را بیاد می آورم یک خاطره و
خطر مضاعف در ذهنم تداعی میگردد ٬ یعنی
هم توسط شورشیان تا در وازه های مرگ
پیشرفتم و هم توسط دولت .
روزیکه
شورش از کندک دافعهوا فرقه آغاز شد ما
بنابر امر قرارگاه فرقه بحال احضارات
محاربوی درآمده بودیم بعد از اتشباریهای
شورشگران در روز اول با بوجود آمدن فضای
پانیک وقتی اوضاع بکلی آشفته گردید ، که
جدال و زدخورد های مسلحانه میان خود
شورشگران بر مسله تصاحب کرسی قوماندانی
فرقه که چندین کشته بشمول دگرمن نوراحمد
بجاکذاشته بود ٬بطوریکه تشخیص دوست را
از دشمن بمشکل مواجه گردانده بود.
بعد
از آنکه تورن اسماعیل با از میانبر
داشتن رقیبان فرماندهی فرقه را بدست
آورد وحشت در سرا پای فرقه مستولی گردیده
بود .
شورشیان
تحت امر اسماعیل به تصفیه و کشتن اعصای
حزب دموکراتیک و هواخواهانش و آتش زدن
اطاقهای آموزشی سینِما ٬مراکز رادیویی
تابلو ها و عکسها پر داخته بودند .
امر داده
بودند همه سلاح جمعآوری و در یک حوض آب
که در داخل فرقه قرار داشت انداخته شود
من که در وضع آشفته ی قرار گرفته بودم
در حالیکه تولی من مسلح بود اما تحویل
نمودن اسلحه را یک نوع حقارت نظامی برای
خود میپنداشتم از ینرو با بر داشتن بیرق
سفید خواستم بیطرفی خود را به نمایش گذارم
اما بخاطر آنکه در خلع سلاح و تحویل دادن
آن امتناع کردهام دستگیر نموده تا
سر حد تیر باران پیش رفتم اگر کمک یکی از
شورشیان هراتی که خانوادهای ما را می
شناخت نمی بود کارم تمام بود .
بعد از
شکست شورش بر اساس یک اطلاع نادرست که من
بیرق سفید را به نفع شورشگران بر افراشته
بودهام تحت تعقیب قرار گرفته بکابل به
بالاحصا منتقل و تحت تحقیق قرار گرفتم
در جریان تحقیق بریاست انجنیر غلام
جیلانی ریس لوژستیک وزارت دفاع اثبات
گردید که بی گناهم و مرا بعد از معذرت
خواهی رهاکردند .
عملیات
وا پسگیری فرقه:
****************
از قول محمد رسول سرده ـ قراگاه نظامی کوبیدن محل شورشیان را با آتش های ثقیل طوپچی وتانک و بمباردمان هوایی بنابر ا حتمال تلفات نظامیان تخریب تأسیسات و انفجار ذخایر اسلحه و مهمات الزامی ندانست ٫بلکه برای عملیات فرقه ٬ تعرض زمینی را در حالی ترجیح داد که تقاضای اعزام یک جزوتام کمکی را از مرکز مطالبه نموده بود.
روز بعد با رسیدن یک کندک سربازان از طریق هوا از مرکز به هرات تحت فرماندهی جگرن انزرگل سیوا لومری بریدمن شهنواز تنی و جگتورن سید خان و همچنان چند زرهپوش از قندهار عملیات واپسگیری فرقه آغاز گردید . پیشرفت تا شهر و عمارت قوماندانی امنیه و ولایت تقابلی بهمراه نداشت . اما حینیکه در محوطه عمارت ولایت به انسجام امور مصروف بودیم یکی از افسران به اسم « احمد شاه » رو بسوی ما گفت آنجا در مدخل دروازه یک موتر والگاه مربوط فرقه توقف کرد ٬ راکبین که ها ؟ باشند . در آن اوضاع متشنج همه متوجه آن شدیم « گل احمد » که راننده من بود به آنها امر« دریش ٬ توقف » ٬داد ناگهانشش نفر مسلح از آن به بیرون جهیده با رگبار آتش ها ما را مورد حمله قرار دادند در اولین ضربه گل احمد نقش زمین گردیده شهید گردید با آغاز اتشباریهای متقابل از سوی سربازان ما ٬ آنها در میان درختان ناجو کنار سرک پنهان گردیده در حالیکه ضربه ضربه آتش می نمودند بسوی ستدیوم عقب نشینی نموده فرار کردند .
با تداوم عملیات از مسیر سرک باد غیس بسوی زلمی کوت اماج خشم شورشیان قرار گرفته بودیم صاعقه اتشباریهای شورشیان بوسیله هاوان و توپها شدت حاصل نموده بود در مسیر تقرب در مسافه چند متری ما گلوله ی از هاوان منفجر گردید تا بخود آمدم ناشی از موج انفجار به درون یک حفره پرتاب شده بودم .قطعه عملیاتی در حالی به داخل ساحه فرقه نفوذ کرد که پژواک گلوله ها و انفجار ها از مسافات بعید بگوش میرسید شورشیان بشمول سرکرده شان تورن اسماعیل فرقه را ترک داده دست به فرار زده بودند ٫ تنها در نتجه جستجوی زیاد سه تن از شورشیان توسط سربازان قطعه کشف دستگیر و به باز پرسی کشانده شده بودند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر