۱۳۹۳ مرداد ۱۲, یکشنبه

جهنمی که اسراییل در غزه افریده است

اسحاق نگارگر
جهنمی که اسرائیل درغزه آفریده است برای هیچ صاحب وجدانی قاب ل قبول نیست
جهنمی که اسرائیل درغزه آفریده است برای هیچ صاحب وجدانی قاب ل قبول نیست واما آنانکه تصور می شود بر
اسرائیل نفوذ دارند ولی به حسا ب آن لانه های نیرومند صیهونیت که در کشو ر شان وجود دارد واینان را واداشته
است که درحقیق ت امر همانن د تیرآورا ن اسرائیل عمل کنند بمباران های اورا بخشی از ح ق دفا ع اسرائیل میدانند
وهماواز با اسرائیل که قربانیان تجاو ز خودرا ارهابیون ودهشت افگنان میخواند اینان نیز همین کار …را میکنند.
اسرائیلی که تمام فیصله های سازمان ملل را خود شکسته یا امریکا برایش ویتو کرده است هی داد می زند که من
غریب و یتیم، بیکس وکوی استم ودر محاصرۀ دشمنان افتاده ام.عراق نیرومند را که همیشه خا ر بغل من خواهد بود
بکوبید وضعیفش بسازید. هوای ایران راهم داشته باشید که اگر دست به سلاح اتومی یافت امنی ت مرا از میان می
بَرَد وچون امنیت اسرائیل با امنیت امریکا جوش خورده است بنابراین تا اعراب برض د صیهونیست ها استند لقب
ارهاب و دهشت افگنی برای شان وبه نا م شان در تا ق بالا محفوظ است. این جاست که آدم به یا د مرحوم نزارقبانی
و آن شعرش می افتد که در پانزدهم اپریل 1۹۹۱ در لندن یک سال پیش از مر گ خود زی رعنوا ن )من با ارهاب و
دهشت افگنی استم(سروده بود. طارق علی نویسندۀ پاکستانی تبار برتانیه این سروده را در کتابی که به انگلیسی
زیرعنوان )بُش در بابیلون( نوشته نقل نموده است ومن از همانجا برای تان به دری ترجمه کرده ام. شعری بسیار
زیباست که معیار های دوگانۀ جها ن مارا به خوبی آفتابی می کند یعنی همه کشورهای جهان در مل ل متحد حقوق
مساوی دارند ولی آنان که حق ویتو را برای خود اختصاص داده اند مساوی تر از دیگران استند. به هر صورت این
شعر فریاد دردناک شرق میانه ودرمجموع جهان اسلام است که قبل ازهمه در دست رژیم های فاس د خود و بعد در
دست به اصطلاح نظم نوین جهانی تا بخواهی خوار وذلیل گردیده اند. این شما و این هم شعر نزار قبانی. امیدوارم
خو ش تان بیاید و این نکته را هم نا گفته نباید بگذرم که ترجمۀ منظو م آن به دری زیبایی شعر رانابود میکرد به
همین جهت آنرا به صور ت آزاد ترجمه کرده ام:
و اما نکتۀ دیگر اینکه امروز مقولۀ جنب ش آزادیبخش با مقولۀ ارهاب ودهشت افگنی مخلوط گردیده و از یکدیگر
تفکیک نمی شود.از نظ ر من حزبی یا گروهی که خواسته ها واعتقادا ت خودرا با توسل به زور وسلاح بر مل ت خود
می قبولاند و یا برض د یک نظام قانونی کودتا می کند تروریست یا دهشت افگن است ولی آنان که مور د تجاوز قرار
گرفته اند و میخواهند از شر اشغال ونظا م محصول اشغال نجات یابند جنگ شان یک جنگ آزادی بخش است.
من با ارهاب ودهشت افگنی استم
اگر از گلاب واز زن دفاع می کنیم،
یا از شعری پُر زور ونیرومند،
ویا آسما ن آبی،
یا قلمروی که هیچ چیز درآن نمانده است:
نه آب ونه هم هوا،
نه خیمه ونه اُشترُ
وحتی قهوۀ تیرۀ اَرَبیکا هم نمانده است.
ما را به ارهاب ودهشت افگنی متهم می کنند.
******************
اگر دربارۀ سرزمی ن ویران، توته توته شده وضعیف می نویسیم
سر زمینی بدون هویت وآدرس،
ملتی بدو ن نام؛
سر زمینی که مارا از خرید ن روزنامه یا شنیدن خبرها باز می دارد،
در قلمروی که پرندگان از چهچه زدن منع شده اند؛
سر زمینی که نویسندگانش از ترس دربارۀ هیچ چیز نمی نویسند،
سرزمینی که دُرُست مانن د شعر های خود از سخنا ن بیهوده پُر شده است؛


شعری که فاقد وزن است وظاهری کج ومعوج دارد.
نه با نگرانی های اه ل زمین ونه با بحران های انسانیت وابستگی دارد،
ونه حتی پایا ن آن هویداست.
******************
سرزمینی که برای مذاکرا ت صلح می رود ولی بدون آبرو وعزت وبدو ن پاپوش!
سر زمینی که مردان در تنبان های خود می شاشند…..
وتنها زنان برای دفاع از آبرو وعز ت آن مانده اند
نمک در چشما ن مان،
نمک درلب های مان،
نمک در کلما ت مان؛
آیا خودی ما می تواند با ر این همه خشکی را ببَرَد؟
با میراثی که از دشت های خشک قحطان داریم!
در میا ن مل ت ما نه معاویه هست ونه ابوسفیان،
هیچ کس نیست تا )نه( بگوید وبا تندروا ن عصر روبرو شَوَد؛
اینان خانه های مارا، نا ن مارا وروغ ن زیتو ن مارا برده اند!
اینان تاری خ مارا به انبا ر مبتذلات بدل کرده اند!
*********************
در زندگی های ما شعرنمانده است،
زیرا ما عفت وپاکی را دربستر های سلاطین از دست داده ایم
آینان با ما خو کردگا ن ذلت عادت کرده اند،
اگر تما م آنچه که مانده است، تنها رسوایی وبی آبرویی باشد؛
برای انسان چه چیز باز مانده است؟
******************
من در کتاب های تاریخ جست وجو می کنم،
اُسامه بن المنقیث را،
عُقبه بن نافع را؛
عُمر وحمزه را،
خالد را که سپاهیا ن خودرا برای فتح شام می راند،
معتصم بالله را می جویم که زنان را از قساوت های جنسی وآتش نجات میداد.
من مردا ن روزهای اخیر را می جویم
تما م آنچه را که می بینم گرُبه های ترس خورده استند
گربه های ترس خورده از رو ح خود واز سلطن ت موشان،
آیا این نوعی کوریی ملی است که همه را فرا گرفته است؟
آیا ما گرفتار رنگ کوری شده ایم؟
******************
اگر نمی خواهیم که بمیریم،
اگر نمی خواهیم که بولدوزر های اسرائیل سرزمین های مارا پاره پاره کند،
اگر نمی خواهیم که انجیل های مارا پاره پاره کند،
اگر نمی خواهیم که قرآن های مارا پاره پاره کند؛
واگر نمی خواهیم که گورهای پیامبرا ن مارا لگد مال کند،
مارا به ارهاب ودهشت افگنی متهم می کنند.
اگر گنا ه ما همین است،
بنا براین ارهاب ودهشت افگنی چیزی بسیار زیبا می باشد.
**************************

اگر ما نمی خواهیم که قیافه های مان را به دست های مغولان، یهودیان وبربری ها
مسخ کنند،
اگر ما به سوی شیشه های سازما ن امنیت، بعد از آنکه قیص ر قیصران آن را دراختیا ر
گرفت،
سنگ پرتاب می کنیم،
اگر ما نمی خواهیم که با گرگ مذاکره کنیم ویا دس ت دوستی به روسپی بدهیم؛
مارا به ارهاب ودهشت افگنی متهم می کنند.
*************************
امریکای بر ض د فرهنگ دیگران ولی بی فرهنگ،
بر ض د تمد ن متمدنان ولی بی تمدُن،
امریکا یک ساختما ن بزرگ ونیرومند وفاق د دیوار…..
***********************
اگر ما از سرزمی ن خود دفاع می کنیم،
وآبروی خود را نگاه می داریم،
وبرضد تجاوز های جنسی شورش می کنیم
اگر آخرین ستاره های آسما ن خودرا نگاه می داریم؛
اگر از آخرین هجا های نام های خود پاسداری می کنیم،
مارا به ارهاب ودهشت افگنی متهم می کنند.
واگر از آخرین قطرا ت شیر درپستا ن مادر نگاهداری می کنیم؛
واین گنا ه ماست، ارهاب ودهشت افگنی چه اندازه زیباست!
****************************
من با ارهاب ودهشت افگنی استم،
هرگاه بتواند مارا از مهاجرا ن روسی، رومانی،مجاری وپولندی نجات بدهد.
آنان در فلسطین اقامت اختیار کرده اند،
وپای بر شانه های ما نهاده اند،
آنان مناره های القُدس ودروازه های الاقصی را دزدیده اند،
آنان گنبد های عربی را ما ل خود کرده اند،
پارسال کوچه های نیشنلیزم مانن د اسپی وحشی سرشار از شور وگرمی بود،
دریاها لبریز از شو ر جوانی بود.
**********************
اما بعد از اوسلو،
ما دیگر دندان نداریم،
ما دیگر مردمی کور وگُم کرده راه استیم،
اگر از میراث های شاعرانۀ خود،
از دیوار های ملیی خود،
از تمد ن شگوفا ن خود،
با تما م نیرو دفاع می کنیم،
اگر از فرهنگ عود ونَی وکوهسارا ن خود،
واز آیینه های که چشمان را سیاه جلوه می دهند،
با تمام نیرو دفاع می کنیم،
مارا به ارهاب ودهشت افگنی متهم می کنند.
********************
اگر ارهاب ودهشت افگنی بتواند که مردم را،
از مستبدان واستبدا د شان نجات بدهد،

اگر بتواند که انسان را از بیدا د انسان برهاند،
اگر بتواند درختان لیمو وزیتو ن مارا برگردانَد،
اگر بتواند پرندگا ن جنو ب لبنان را،
وتبسم های گم شدۀ گولان را برگرداند،
من با ارهاب ودهشت افگنی استم.
**********************
من با تما م شعر های خود،
با تما م کلما ت خود،
با تمامیی دندان های خود،
تا وقتی که نظ م نوی ن جهانی نصفا نصف میان امریکا واسرائیل تقسیم می شود،
وتا آن گاه که این جها ن نو دردس ت قصاب است،
من با ارهاب ودهشت افگنی استم.
***********************
تا وقتی که سنای امریکا به جای قاضی نشسته فرمان صادر می کند،
و ظُلم وبیداد را پاداش می دهد،
تا آن گاه که نظ م نوی ن جهانی از بوی عرب احسا س انزجار می کند،
من با ارهاب ودهشت افگنی استم.
*********************
تا ان گاه که نظ م نوی ن جهانی فرزندا ن مرا به کُشتارگاه می بَرَد،
ونز د سگان می اندازد،
من صدای خود را بلند وبلند تر می کنم:
من با ارهاب ودهشت افگنی استم
من با ارهاب ودهشت افگنی استم
من با ارهاب ودهشت افگنی استم.

) مترج م دری اسحاق نگارگر 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر