۱۳۹۵ شهریور ۱, دوشنبه

زندانهای شخصی - زندان بده بیره بخش دوم


برگهای از کتاب جنگ های کابل 
     فصل زندانهای شخصی

   زندان بدبیره ٬

 بخش دوم                                                                





   عملیات   « عیادت »اغاز می‌شود ؛


انروز اوانیکه خورشید شامگاهی اسمان را ترک گفته و روشنایی در دور دست‌های گرمازده ی پیشاور به تاریکی میگرایید٬ هوا تفت زده و خفه کننده بود٬ دگروال جعفر با دو اقدام وارد صحنه گردیده بود.

نخست - به بهانه خیرات و صدقه ی شب جمعه غذای های طبخ شده‌ای به اردوگاه آورده و با توزیع آن در میان مجاهدان و سربازان اردو گاه و سپس ادای نماز خفتن به کمایی نمودن فرصت پر داخته بود .

و دوم آنکه ٬ افراد بمگذار خود را با اغتنام از فرصت کمایی شده و تاکتیک‌های مورد نظر به ساحه تقرب داده و با تعبیه مواد انفلاقیه در دو نقطه ذخایر سلاح و مهمات و روغنیات محترقه ٬ جمعیت اسلامی که در ساحه انبار های سلاح ومهمات فرقه ۱۱ پاکستان قرار داشت آماده نموده و ساعت نه شب ٬با اولین ٬و دقایقی بعد با دومین و سپس با شلیک راکت بر مخزن سلاح و مواد محترقه آن حمله کرد ه بود .

حملات بحدی شدید و غافل گیر کنند بود که منطقه را بشدت در تلاطم انفجار ها و انفلاق های پیهم فرو برده بود به روایت افراد مخفی و موظف که آنجا حضور داشتند انفلاق و انفجار های مواد انفلاقیه و بم ها و راکت ها با آهنگ گوناگون بحدی موحش و مداوم بود که منطقه را شبه زلزله به جنبش در آورده و دود و غبار بر خاسته از آن پیوسته غلیظ تر و سنگین‌تر میگردید و همه بشمول محافظان در پی حفظ جان بهر سو گریخته و پنهان گردیده بودند .

در چنین حالی یکی از سلول‌های زندان بوسیله شخص کلید دار که او نیز هزینه ی کارش را در یافته بوده است به بهانه انتقال زندانی ها به سلول دیگر باز می‌شود و زندانی ها در آن شدت فیر ها و انفجار ها که هر لحظه کشته و زخمی می‌آفرید به شخص کلیددار و به محافظ وی حمله نموده با توقیف وی بسته کلید ها و اسلحه ی آن‌ها را بدست می آورند و بسرعت به باز نمودن درب دیگرسلول ها و اتاق‌ها که در یک سمت عقبی حدود ۱۷تن منسوبان قوای شوروی نیز توقیف بوده‌اند پر داخته٬ همه با خروج از سلول‌ها و اتاق‌ها چانس نجات یافته به بیرون می جهند .

محبوسان قوای شوروی تحت قومانده تورن رستم و سه افسر دیگر یکجا با شماری از افسران محبوس ما وارد عملیات گردیده چند میل اسلحه را با حمله بر قراول زندان بدست آورده بسوی دروازه خروجی به تقرب می پردازند .

در آن محشر انفجار ها و آتش سوزی ها که شراره های آتش و انفجار مهمات بهر سو سرایت میکند اوضاع وقتی هراسان میگردد که از داخل زندان انعکاس رگبار اسلحه خفیفه همه را دریک وضع شبه پانیک فرو می‌برد بطوریکه شماری از محافظان زندان گریخته و شماری به محافظت زندان و جلوگری از خروج زندانی ها بر خاسته بودند در چنین حالی در تداوم انفجار ها در محوطه زندان و با افزایش سیاهی دود بر تاریکی شب جنگی هیبتناکی در داخل زندان استمرار می‌یابد ٬ افسران ما بخاطر استفاده از یگانه چانس که برای نجات و فرار از زندان مهیا گردیده بود هر جنبنده ای را به رگبار بسته بودند و منسوبان شوروی نیز در محوطه زندان وارد میدان گردیده با درایت و تاکتیک‌های تهاجمی و باز نمودن دو دروازه مقفل مدخل زندان بسوی درب اصلی زندان به پیش تاخته و در تاریکی ها زندانبانان را که در تظلم ٬ استبداد و تحقیر شناخته شده بودند جستجو تا با زبان گلوله ها با ایشان خدا حافظی نمایند .
دگروال« جعفر » مدت عملیات آزاد سازی زندانی ها را حدود یک ساعت برنامه ریزی نموده بود , ما در حالت انتظار اتفاقاً در انشب در منزل « غنی خان» یکی از رهبران نشنل عوام پارتی به مهمانی دعوت گردیده بودیم٬ انشب پذیرایی گرم ٬محیط صمیمی و فضای که اولین ستاره‌ها از غشای سست بافت ابر ها بچشم مخورد و باد بلندای آسمان ابر ها را پرانده بود و از پنجره های بزرگ صالون روشنایی نقره فام قرص ماه به مهمانخانه می تابید برای ما فرحت و آرامش نه بخشید ه بود ٬ با حرکت ثانیه های کند زمان و بی اطلاعی از نتیجه عملیات نجات ٬ تب جانگدازی اضطراب بر ما چیره شده بود ٬ هرچند ما اضطراب ناهنجاریکه که در روحیات ما مسلط بود با رعایت معاشرت از میزبان پنهان نگهداشته بودیم ٬ در‌واقع او از آتشی فروزان و ملال اوری که در نهاد ما شعله‌ور بود و از انتظار مضطربانه ای که با کلمات توصیف نمی‌شوند چیزی نمیدانست ٬ وقتی تلفون زنگ زد و کسی به او وقوع انفجار های شدید « در بده بیره » را اطلاع داد ما در حرکات ویژه با دوستان مان دانستیم که انفجار یعنی مرحله اول عملیات عملی گردیده است٬ اما هدف اصلی ما نجات زندانیا ن مان از آن ورطه وحشتناک که شلاق دار اصلی‌اش ای اس ای و جمعیت اسلامی بود تا آن لحظه اطلاعی بدست نیاورده بودیم ٬ مسله ی که ما را منقلب و متشنج نگهداشه بود .

حوالی ساعت دوازده شب اطلاع آمد که بیست و سه نفر نجات یافته گان از زندان « بده بیره » بشمول سه تن از مدیران که بحمد الله دو تن شان هم‌اکنون زنده‌اند و در غربت بسر می‌برند که نجات آن‌ها از چنگال اهریمن بد سرشت به انگیزه این عملیات تبدیل شده بود یک‌جا با منسوبان آزاد شده مربوط قوای شوروی بسوی تور خم حرکت داده شده اند .

تیم عملیاتی ما برای تأمین امنیت و جلو گیری ازهرنوع مزاحمتی در ساحه تورخم از ریاست امنیت دولتی ننگرهار کمک مطالبه نموده بود که با افراد کشفی اش در دو سوی مرز تورخم محرمانه حضور بهم رسانده و ورود بدون مخاطره نجات یافته ها را بداخل کشور تأمین و از آن‌ها استقبال بعمل آورد . در نهایت نجات یافته ها حوالی ساعت چهار صبح مورخ ۲۷ ماه اپریل ۱۹۸۵ با عبور از مرز کوهستانی تورخم به جلال آباد منتقل گردیده بودند
.
ریاست امنیت دولتی جلال آباد را در انبرهه جناب معاذالله خان یکی از کار آگاهان با تدبیر فعلاً در غربت حیات بسر می برند بعهده داشت در مصاحبه ی با این راقم چنین اظهار نمودند .« بما هدایت داده شده بود که با اعزام افراد امنیتی حضور خود را در مرز تورخم تقویت و احضارات همه جانبه اتخاذ نماییم و در انشب استقبال و انتقال نجات یافته گان از زندان بده بیره را به جلال آباد که « پسر خاله‌ام » نیز یکی از قربانیان قیام در همان شب در« بده بیره بود » هرکز فراموش نمیکنم. شایسته ذکر است اظهار شود ٬ که زنده ماندن در عملیات بده بیره مسله ی دشواری بود اسیران ما برای زنده ماندن به چیزی که پیش از همه احتیاج داشتند چانس بود ٬ شمار نجات یافتند و شماری از آن‌ها یا در اثر انفجار ها و شلیک ها و یا حین درگیری و هجوم جسورانه با لای زندان با نان که تلفات افراد ای اس ای و جهادی ها نیز گسترده بوده است شهید گردیدند .
یاد اوری از حماسه شور انگیز «بده بیره » بدون یاد اوری و نثار دورد ها به روان مطهر قربانیان قیام که در انشب بیش از ثلث زندانیان به شهادت رسیده بودند دین انسانی ایفا نخواهد شد . در تاریخ ما اسطوره سازی ها فراوانند اما آنچه اسطوره نیست واقعیت است آن‌ها تمثالهای از واقعیت‌های مبارزات میهن دوستانه قوتهای مسلح افغان در دهه شصت بودند. روان شان جادودانه شاد ).

انعکاس «بده بیره » در رسانه‌ها ؛
در دهه شصت خورشیدی میدان جنگ به رسانه‌ ها منتقل شده بود ٬ واقعه انفجار و آزادی زندانیان از « بده بیره » و تداوم انفجار ها و ,آتش سوزی ها و تداوم سه روزه آن که نجات زندانی ها را در قبال آورده بود چون خنجری بر قلب ارتش پاکستان ای اس ای فرود آمده بود در رسانه‌های هردو محور هم پاکستان ومتحدین غربی و عربی و هم دولت افغانستان و متحد شوروی آن انعکاس گسترده یافته بود .
بعد ها برای پوشش تاریخی آن جنرال محمد یوسف عضو ارشد ای اس ای در اثر خود تلک خرص چنین نوشت : بده بیره در حومه شهر پیشاور در داخل سلاحکوت برهان الدین ربانی ٬ قرار داشت و در آن ۳۵ تن از سربازان اسیران شوروی بشمول چندین تن از کارمندان خاد در اسارت به سر میبردند. سه تن از این سر بازان شوروی به بهانه مسلمان شدن تحت مراقبت جدی قرار نداشتند. این اسیران یک شب، زمانی که محافظین مصروف نماز بوده،  پهره دار را خلع سلاح و سایر زندانیان را از بند رها و سلاحکوت را تصرف نموده و تقاضا کردند تا به سفارت شوروی سپرده شوند. این تقاضای آنها رد گردید و در طول شب اطراف زندان توسط مجاهدین محاصره شد. از طرف صبح افراد برهان الدین ربانی تلاش کردند تا به آن ها نزدیک شوند که توسط  سربازان اسیر، دیده شد و مورد فیر هاوان 60 میلیمتری قرار گرفته که  در نتیجه... جنگ شدید شروع شد، یک مجاهد بدون سنجش یک راکت  RPG-7 را مستقیماً به بجانب سلاحکوت فیر که در نتیجۀ اصابت آن انفجار بزرگی صورت گرفته و پیشاور را تکان داد و موزائیل و راکت های موجود در سلاحکوت به هر طرف پرتاب گردید. مطبوعات ... با آگاهی از آن، بطور وسیعی پیرامون آن نوشتند و آنرا بحیث عمل قهرمانانه برجسته ساخته و نوشتند که سربازان آنان قبل از شهادت  تعداد زیادی از دشمنان را نابود کردند. حکومت ما در حالت دشوار قرار گرفت، زیرا همیشه از موجودیت زندانیان شوروی در داخل خاک پاکستان انکار میکرد. ما دستور یافتیم که تمام زندانیان باید در داخل افغانستان نگهداری شوند. در نتیجۀ از دست دادن تعداد زیاد سلاح، ما آموختیم که آب را نباید گذاشت که به جوش بیاید
۲--- امرالله صالح یکی از اعضای ارشد شورای نظار فرکسیون جمعیت اسلامی « ریس امنیت ملی در حاکمیت حامد کرزی زیر پاشنه ناتو » در مقاله اش تحت عنوان جاسوسان با افتخار نگاشته است :
« به تاریخ ۲۶ اپریل سال ۱۹۸۵ تعدادی از اسیران ارتش سرخ که در یک کمپ و ذخیره‌گاه مهمات و سلاح مربوط به جمعیت اسلامی ‌افغانستان در منطقه «بده بیره» در نزدیکی پشاور نگاهداری می‌شدند، قیام کردند. وقتی تمامی‌ محافظین ذخیره یا دیپو به نماز رفتند، اسیران روسی دو نفر باقی‌مانده را خلع سلاح کرده و کنترول ساحه را به‌دست گرفتند. تا آن زمان در محافل دیپلوماتیک و بین‌المللی پاکستان از دست داشتن مستقیم در جنگ افغانستان انکار می‌کرد. با آن‌که نقش حمایتی پاکستان غیرقابل انکار بود اما شوروی‌ها حداقل ثبوت مادی و گرم از نقش و سهم پاکستان در اختیار نداشتند.اسیران روسی کار بسیار هوشیارانه انجام دادند. آن‌ها خواستار مداخله کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، سفارت شوروی در اسلام‌آباد و سفارت حزب دموکراتیک خلق افغانستان شدند. طرف دیگر مذاکره برهان‌الدین ربانی، رهبر جمعیت اسلامی ‌افغانستان قرار داشت. او برای پاکستانی‌ها از حضور اسیران روسی خبر نداده بود. در ارتباط به پایان یافتن ماجرا سه تا قصه وجود دارد. قصه اول این است که یکی از محافظین شخصی استاد ربانی با شلیک کردن یک راکت به دیپو آن را انفجار داد و اسیران روسی منهدم شده و سوختند. روایت دیگر این است که هلیکوپتر‌های پاکستانی از هوا شلیک کردند و به‌خاطر از بین رفتن آثار و علایم، ذخیره‌گاه را با اسیران منهدم ساختند و آن را آن‌قدر کوفتند که دیگر هیچ اثری از آن باقی نماند. اما کابل ادعا داشت که اسیران روسی تا آخرین لحظات مقاومت کردند و از تسلیم شدن به مذاکره‌کنندگان جمعیت اسلامی ‌افغانستان سرپیچی کرده و در آخرین دقایق این دیپو را از بین بردند.
به هر حال منابع نه چندان معتبر خارجی گفته‌اند که در این درگیری که قیام چند تا سرباز نیز خوانده می‌شود، تعداد زیادی از مجاهدین مربوط به جمعیت اسلامی ‌افغانستان و یک تعداد از عساکر پاکستانی که به نزدیکی این دیپو آمده بودند از بین رفتند؛ شاید ده‌ها نفر. اما تایید آن مشکل است

در شماره ۲۲ سال ۱۳۶۴ حقیقت انقلاب ثور روزنامه حزب دموکراتیک خلق در این باره چنین آمده است « رزیم نظامی اسلام آباد که قلمروی خود را در گرو معاملات سیاسی و نظامی در اختیار واشنگتن و عرب‌های سلفی قرار داده است بر خلاف تما م موازین حقوق بشری به اشرار افغانی که در قلمروی آن کشور سنگر گرفته و خاک افغانستان را یک‌جا با ای اس ای مورد تجاوز مسلحانه قرار میدهد اجازه داده است تا زندانها و سیاه چال های خود را در قلمروی پاکستان در اختیار داشته باشد قیام بده بیره و شهامت نظامیان نشانداد که ازادگان ما همه اسارتگاها را در هم شکستند . « وحید مردان »
در شماره متذکره از قلم عالم افتخار نویسنده معروف چنین آمده است ؛ روز هفده ثور ۱۳۶۴ که شماری از نظامیان افغان و تعدادی از نظامی های شوروی که بوسیله مجریان جنگ اعلان ناشده اختطاف گردیده در یک کمپ نظامی واقع « بده بیره»‌ در نزدیکی پشاور زندانی بودند  دست به عمل قهرمانانه زده محافظین کمپ را خلع سلاح و مهمات دشمن را با قبول مرگ و سوختن خود فجر کرده شماری نجات یافته و شماری بشهادت رسیدند . « عالم افتخار ». . ختم




۱ نظر:

  1. عالیست اما اگر کمی ساده تر می نوشتید بهتر بود چون برای خوانندهانقدر جالب نیست بخاطر یه خیلی زیاد لغت پرانی نموده نویسنده.
    بهر حال موفق باشید

    پاسخحذف