برگهای از
کتاب جنگهای کابل .
فصل :
سرایت جنگها به ولایات

۱- جنگ ها در مزار شریف
۲-
گلوله ها بر فراز روضه سخی
۳-
جنگها در کندز
۴-
جنگها در حوزه جنوب غرب کشور
۲ -
گلوله ها بر فراز روضه سخی
بخش -یک :
شب پانزدهم
ماه جدی سال ۱۳۷۲ خ ٬ هر دو محور جنگ «
جمعیت اسلامی و جنبش ملی
اسلامی »
از سر شب تا صبحدم بسوی مناطق
جابجایی همدیگر آتش باریدند .
امواج دیوانه وار آتش ها
محلات مسکونی عمارت ها وتأسیسات اقتصادی٬
شهروندان را هدف قرار داده ٬ و مزار شریف
که روضه حضرت علی خلیفه چهارم ٬ بر آن دیده
بانی میکند یکی از مضطرب ترین و هولناکترین
شبها را در تاریخش بپایان رسانده بود
.
صبحدم
که ململ برف و زمحریر گزنده بر شاخچه های
عریان در خت ها حجاب سیماب گونی افگنده
بود ابرهای بار داری دور دستهای شادیان
کوه و تیغه های مارمول و البرز کوه را در
محاصره گرفته و بر فراز شهر معلق استاده
بود . تهاجم
گسترده جنبش ملی اسلامی که از سوی جنرال
عبدالرشید دوستم ٬ از قلعه جنگی دهدادی
٫ سوق واداره میگردید جهت محاصره شهر
مزار و سپس سرکوب مجاهدین جمعیت اسلامی
که شهر را در تصرف داشتند آغاز گردید .
انگیزه این
جنگ به رویکرد تلافی جویانه یی شکست
قوتهای جنبش ملی در یورش یازدهم ماه جدی
۷۲ بر، ارگ کابل مرتبط بود که قوتهای «
جنبش ملی و شورای هماهنگی »
در آن بسختی شکستخورده و
به تلفات سنگین مواجه گردیده بودند . صبح انروز
آتش طوپ ها و تانک ها و اتشباریهای بیوقفهء
اسلحه ثقیل گلوله باران شهر را شدت بخشیده
بود ٬ صدای مهیب و سهمگین انفجار ها و
تراکم آتش ها چند ساعت خروشید ، آنگاه
لشکر تا دندان مسلح جنبش ملی ٬ از غرب شهر
از حومه های دهدادی و شیر آباد به یورش
پرداخت ٬ تانک ها و ماشینهای محاربوی٬
بی ام پی٬ و زرهپوش ها و و سایط پر از آدم
با البسه های محلی «
گوپیچه »
با الاشه های بسته چون موج
بهم پیوسته به تهاجم پرداخته به پیش می
تاختند . فرماندهان
جمعیت اسلامی آقایان مولوی محمد علم ٬
عطامحمد «
نور »
« علم خان آزادی »
خواسته بودند با وارد آوردن
ضربات آتش های ثقیل طوپچی و تانک تهاجم
جنبش ملی را در مواضع
مبداء
تعرض در حومه های دهدادی و شیر آباد به
تلفات و ضایعات مواجه نموده صفوف انرا
متلاشی و تواناییهای محاربوی او را کاهش
داده تا تهاجم او را در خطوط دفاعی در
کمر قوسی دفاعی شهر متوقف و دفع و طرد
نماید.
ویرانگر ترین و خونبار
ترین جنگ در شهر مزار ٬ آغاز یافته بود
قوتهای زرهی پر از جنگجویان جنبش ملی
رشید دوستم ٬با غوغای ترس اور و سحر شدهای
به هدف محاصره شهر به تهاجم بر خاسته
بودند .
انروز شهر مزار از چند
استقامت اماج حملات اتشین قرار گرفته
بود دزرات خانه آتشی هر دو محور امواج
صاعقه وار آتش رها میکرد آفریده های اتشین
با جولان بر فراز گنبد سخی و سقوط بر خانه
و کاشانه ها ی مردم ،مرگ و ویرانی نصیب
میکرد ٬ شهر که حرم حضرت علی را در سینه
می فشرد در انفجار گلوله ها و بم ها
میلرزید .
گلوله های ثقیل با آهنگ
گونه گون و ترس اوری در فضای پر ٬ ابر پگاهی
صفیر میکشید و در میان شهر و خانههای پر
از آدم گم میشد و با صدای مهیبی منفجر
میگردید در فواصل آن رکبار اسلحه اتوماتیک
فضا را پر میکرد و همهمه اضطراب اوری می
پراکند . شبح مرگ
شبه افسونی بالای خانه شهر و فراز حرم
خلیفه چهارم به گردش افتاده بود ٬ شهر
ماتم گرفته از هراس مرگ و منجمد از سرمای
زمستان ، سوگمند از گذشته پر آشوب سال ۷۱
٬ گویی میزبان نامرادی های خود گردیده
امتحان سختی پس میداد .
فضای شهر در انروز تیره
وتار متغیر و متلاطم بود گاهی پوشیده از
ابر گاهی زمهریر زمستانی دود و بخار منبعث
از انفجار ها آتش سوزی ها را به جنبش در
آورده بر فرا ز شهر ته نشین میکرد ٬ گفتی
دستی از غیب حرم حضرت علی آن مکان نیایش
و ستایش و میعاد وصال با ذات حق که در انروز
پر از زایر و زاهد که با استخاره از خالق
هستی قطع جنگ و جنون را می طلبیدند با
حجابی از دود پوشانده تا از گزند گلوله
های اتشین که بر فراز حرم در پر واز بودند
در امان نگهدارد .
تهاجم لشکر عبدالرشید
دوستم همانند جنگهای معاصر همه جانبه
سنجیده شده بود بگونه ای که برای وارد
آوردن ضربه قاطع و امحای کامل حریفش جمعیت
اسلامی شهر بسرعت از چهار سمت تحت محاصره
در آمده بود ، لاکن در مقابل آن پوتانسیل
جنگی جمعیت اسلامی بنابر چالش های مانند
کمیت محدود جنگجویان«
مجاهدین »
و وسایط زرهی و طوپچی و فقدان
فرماندهان تخصصی در سوق اداره جنگها در
شهر ، که تخصص ویژه را مطالبه مینماید ٬
جلب و احضار حشری متکی به فاکتورهای قومی
و جهادی ٬ ضعیف و ناتوان بود .
ستون از قوتهای ملیشه
ء جنبش ملی فرقه ۱۸ تحت فرماندهی جوره بیک
که وظیفه فشردن حلقه محاصره و اشغال شهر
مزار را از جنوب بدوش داشت با فرقه یک
جهادی تحت امر «علم
خان آزادی»
فرمانده جمعیت اسلامی که در ساحه
شادیان خط مدافعه و مقاومت تشکیل داده
بود بشدت درگیر شده جنگ مدهش میان شان که
با آتشباریهای اسلحه ثقیل طوپ ها تانکها
توأم بود استمرار حاصل نموده بود .
یورش جنبش ملی که پیشاپیش
آن تانکها به حمله پر داخته بودند بحدی
سریع و سهمگین بود که خطوط دفاعی «
فرقه یک جهادی»
را بزودی درهم کوبیده و مناطق
سیلو و ذخایر و قرارگاه آن را تحت تصرف
در آورد .
مجاهدین فرقه یک که به شکست مواجه
گردیده بودند به عقب نشینی مجبور گردیده
در حالی در داخل شهر مزار به فرار دست
زده بودند که رگبار آتش ها از فراز تانک
ها در تعقیب وکشتن آنها در استمرار
بود .
از استقامت غرب شهر از
مسیر دهدادی لوای گارد که اکثریت شان از
روستاییان «
خواجه دو کوه »
زادگاه ٬ رشید دوستم بودند و
افرادی از لوای فاریاب به تهاجم پرداخته
با پاک کاری مسیر جاده دهدادی و شیر آباد
با محاربات شدید چند ساعته و در هم کوبی
مقاومتهای مجاهدین جمعیت اسلامی در
کمربند قوسی غرب شهر که با تلفات هر دو
جناح توأم بود به داخل شهر سیطره پهن کرد
.
از استقامت شمال غرب
مزار قطعات مهاجم جنبش ملی شیر عرب و جمعه
خان همدرد «
۱ »
از حزب اسلامی متحدین جنبش ملی
بعد از درگیری های خونین موفق به اشغال
ولسوالی بلخ گردیده و فرمانده میر همزه
و فرمانده گلاب ٬از جمعیت اسلامی را که
بر بلخ حکمروایی داشتند به شکست مواجه
نموده آنها به لنگرخانه فرار و عقب نشینی
نموده بودند .
شرق شهر را فرمانده ٬«
نادر ، هاوان»
یکی از فرماندهان جمعیت اسلامی
مدافعه میکرد در رویارویی با فرقه ۵۱۱ رسول پهلوان و جزوتامهای حزب وحدت اسلامی
به شکست مواجه گردیده و خود را تسلیم میکند
.
استقامت ضربه اصلی
تهاجم جنبش ملی را جهت تسلط بر مزار اشغال
قرارگاه و قلمروی فرماندهی عطامحمد بعد
ها ملقب به نور «
۲ »
یکی از سرگروپ های جمعیت اسلامی
تشکیل داده بود .
عبدالرشید دوستم وظیفه سرکوب و
اشغال قلمروی او را بیکی از فرماندهای
جنگاور خود به اسم لعل قوماندان که
فرماندهی لوای گارد محافظتی جنرال دوستم
را نیز عهده دار بود و رقیب سر سخت عطامحمد
٬ بوی سپرده بود .
دو فرمانده جنگی لعل قوماندان از جنبش ملی اوزبیک تبار و عطا محمد
از جمعیت اسلامی تاجک تبار ٬ با نیرو مند
ترین اتشبار ها و اسلحه ثقیل بجان هم
افتاده بودند .هر چند
محور ها درگیر، این جنگها را در راه حفظ
منافع قومی و مذهبی معرفی میدارند اما
واقعیتها مبین انند که امتیاز طلبی های
شخصی و گروهی بعنوان عامل اصلی این جنگها
ایفای نقش کرده است ٬ از
عناوین قوم وزبان «
اوزبیک
و تاجیک »
بعنوان
ابزار بسیج در جنگها برای مقاصد شخصی استفاده
صورت گرفته است . جنگ این دو لعل قوماندان و عطا محمد در داخل شهر مزار بعنوان بازتاب
عجین شده عصبیت های قومی و مذهبی ٬ بشدت
استمرار حاصل نموده بود ٬ قوای پیاده و
تانک های جنبش ملی چون موج بهم پیوسته در
میان کوچهها و و جاده های شهر بسوی سنگر
های عطا محمد به پیش می تاختند .
در انروز
هر دو محور به آتش های متراکم ٬ هاوانها
اتکای بیشتر نموده بودند ٬ خمپاره ها در
هوا صفیر میکشید ٬ اوج میگرفت و آنگاه با
سقوط بر خانهها وکاشانه های شهروندان
که هیولای جنگ همه را به زانو افگنده بود
با صدای مهیبی منفجر میشد قربانی و و
یرانی می آفرید عمارت های شهر و حرم سخی
ماننه خانههای پوشالی در امواج زلزله
میلرزید. ---- ادامه در بخش دو
رویکرد ها – کتاب
افغانستان بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی–
گذارشات عفو بین الملل سال ۱۹۹۵
خاطرات شاهدان
صحنههای جنگ--
جراید امید – و آیینه افغانستان
چاپ آمریکا
ا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر