نبع: دنیای جوان
۲۰ اکتبر ۲۰۱۷
نوزدهمین کنگره حزب کمونیست چین
روزنامه «فرانکفورتر آلگماینه» گمان میکند حزب کمونیستی که رهبری جمهوری خلق چین را به عهده دارد، در حقیقت استقرار سوسیالیسم را هدف خود قرار داده است! البته هرچند با «خصلت چینی»، همانطور که رئیس حزب «شی جینپینگ» در سخنرانی افتتاحی خود در کنگره ۱۹ حزب اعلام کرد ولی با این حال این روزنامه آلمانی از او نقل قول کرد: حزب کمونیست چین یک «حزب مارکسیستی حاکم» است و بعد هراسان اشاره نمود: آن مرد ریشو مجدداً به صحنه بازگشته!
شاید علت همه نگرانیها این است که مدتها آلمان واقعیتها را ندیده گرفته و سرخود را کلاه میگذاشت که گویا: چین مدتهاست که از اقتصاد بازار پیروی میکند، حزب کمونیست تنها اسماً به انقلاب باور دارد و کارل مارکس نهایتاً فقط برای توریستها جالب توجه است که گروه گروه از شانگهای، چونکگینگ و ووهان به شهر مغموم «ترییر» (زادگاه مارکس) سفر میکنند. تاکنون حکم اسطرلابگران آلمانی در مورد چین چنین و یا شبیه به این بود. موسس کمونیسم علمی، یک «شاه محصول صادراتی» آلمانی؛ جمهوری خلق چین، تنها یک امپراتوری عظیم  که ظاهرش سرخ رنگ شده است؟
دوچیز را باید جدی تلقی کنیم: اول برنامه حزب و دوم صبر حزب را. هیچ چیز از آن چه که «شی» گفت غیرمنتظره نبود: دوران طولانی که چینیها در نظر گرفتهاند (تا سال ۲۰۵۰ باید «پایههای مادی ـ تکنیکی» برای یک سوسیالیسم پیشرفته بوجود آمده باشد) از مدتها پیش مشخص بود. حداکثر شایسته توجه این است که حزب توانست طی چندین نسل به این امر پایبند بماند بقیه چیزها از جمله تحمل بازار  خصوصی تابع این سیاست کاربردی بوده است.
«شی» در کنگره اعلام کرد که تضاد اصلی در جامعه چین تغییر کرده است: تضاد بین «نیازهای مردم برای داشتن یک زندگی خوب» و «تکامل نامتعادل و ناکافی» کشور. یعنی: تضاد بین آرزوی مردم برای داشتن رفاه (برای همه!) و امکانات (هنوز) محدود یک کشور در حال رشد مثل چین برای ارضای آنها. مارکس آن را در چارچوب مقوله «مبارزه طبقاتی» خلاصه میکرد و یا بقول مائوتسهدونگ: این تضاد میتواند در طول ساختمان سوسیالیسم حتا تشدید گردد.
حزب کمونیست چین ملیگرا نیست. «شی» یاد آور شد که سرچشمه حزب، انقلاب سوسیالیستی اکتبر است که ۱۰۰ سال پیش صورت گرفته. سیاست کاربردی آن تاکنون چه در حمایت از کوبا و چه در ساختمان «جاده ابریشم نوین» انترناسیونالیستی میباشد.
در دوران فترت پساهژمونیستی ایالات متحده آمریکا زیر رهبری دونالد ترامپ با سیاست جهانی وداع میکند، اتحادیه اروپا در درون بحرانها و اختلافنظرها تلوتلو میخورد و برعکس جمهوری خلق چین به ساختمان خود ادامه میدهد. دولت و حزب حاکم این کشور ضامن روشنگری و انساندوستی بوده و در جهانی که دچار جنون گردیده، به پرقدرتترین امید بشریت مبدل گردیده است.
 
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر