برگهای از کتاب جنگهای کابل
                                                     طالبان
و فتح ؟ کابل                                       پاییز -
۱۳۷۵
بخش - یک
پنجم
ماه میزان ۱۳۷۵خ  پایان فاجعه حکومت اسلامی
 و شامگاه خونین استقرار امارت اسلامی
طالبان را  چند رویداد تاریخی بستر وقوع
خود کرده است ٬  اشغال کابل بدست طالب ها
٬ و  فرار حکومت اسلامی مجاهدین ازکابل
بسوی شمال و روز شهادت داکتر نجیب الله
ریس جمهور پیشین توسط گروه طالبان ٬ از
جمله این رویداد ها اند .
انروز
که لشکر طالبان به شرق کابل  رسیده بود از
ساحه پل چرخی و لته بند ٬ غرش طوپ ها انفجار
ها  و بمبارمان هوایی سنگینتر از همیبشه
بگوش میرسید .فرمانده
ارشد حکومت کابل  احمد شاه مسعود  تلاش
ورزیده بود تا از سرعت تهاجم طالبان  کاسته
و آنها را در ساحه پلچرخی متوقف نماید
.
 تا با کمایی نمودن
زمان موفق گردد  از یکسو آخرین حموله های
 سلاح ٬ مهمات و تجهیزات نظامی  و ثروتهای
بجامانده  در کابل و نقود  بانک ها  را به
پنجشیر و شمال منتقل نماید  و از سوی دیگر
 ذخایر اسلحه و مواد  لوژستیکی بجا مانده
از عدم انتقال را ٬  منفجر و حریق  نمایند
.
  از اینرو سرکها و
پلچک ها را منهدم و  جاده اصلی را   در شرق
پلچرخی توسط ضخره های عظیم و کشتزار های
ماین  مسدود نموده و  آتش های طوپچی و تانک
و بمباردمان هوایی را در طول روز  بر آنجا
ها متمرکز نموده بود  .
در
طول روز ٬شدت بمبارد ها ی هوایی و آتش های
ثقیل که  منجر به تلفات طالب ها گردیده
بود  در مجموع  سرعت تهاجم طالب ها را کاسته
 و  در جریان انروز  از دخول طالب ها به 
حومه شرقی کابل  جلوگیری بعمل آمده بود .
  
روزگاری
عجیبی بوده است ٬کابل که حدود پنج سال
عمرش را  در شلیک گلوله ها و غرش راکت ها
و بمباردمانها ی هوایی سپری نموده و
فرزندانی زیادی را از دست داده  بود ٬ اینک
در وحشت گزیز٬ گریز یک گروه  بنام حکومت
اسلامی و آمد آمد گروه دیگر بنام امارت
اسلامی بیک وحشتکده تبدیل گردیده بود 
شهروندان که فقر مرض ٬و فجایع گسترده ی 
جنگ همه را به زانو افگنده بود  درکابوس
هولناک اضطراب و اغتشاش روحی و روانی فرو
رفته بودند .
ترس و   انتظار و نا
باوری به آینده  و اهمه از عملکردها ی
تحجری  طالبان مثل اژدهایی روی سینههای
مردم حلقه بسته بود .
انروز
 لشکری حدود یک هزار نفری طالب ها در ساحه
پلچرخی جهت اشغال کابل در حالی بیقراری
نشان میداده است که لشکر  ۴۵ هزار نفری
حکومت اسلامی ٬ با ترک کابل ٬ هراسان و
شتابان   دست به فرار بسوی شمال زده بود .
حکومت اسلامی فرار نموده بود اما عمق فاجعه و رسوب اندیشههای جهاد گرایی ٬ مذهب و قومگرایی ٬ زورگویی بعنوان قبیح ترین جلوههای تبعیض و تحقیر انسانی که به هنجار اجتماعی مبدل گردیده بود در روح شهر باقی بجا مانده بود ٬ از اینرو شماری بویژه واعظان مساجد در موعظه های شان طالبان را بعنوان فرزندان جهاد که گویا صلح و امنیت به ارمغان می آورند مورد حمایت قرار داده بجای در فش های سبز حکومت قبلی ٬ درفش های سفید امارت اسلامی طالبان را بر افراشته بودند .
حکومت
اسلامی کابل «
آقایان ربانی ٬ حکمتیار
٬ مسعود ٬ سیاف ٬ محسنی »
که برای حفظ کرسی و
قدرت شان  حدود جهارو نیم سال در کابل و
شماری ولایات  دریای از خون و آتش  جاری 
نموده بودند ٬ و کار نامه هایشان اغشه
بخون  حدود  یکصد هزار انسان ٬ معصوم
ترین شهروندان  کابلی و مصدومیت حد اقل
یک ملیون انسان  و غارت ثروتهای هنگفت ملی
و دفاعی و و یرانی های گسترده ی کشور بوده
است  ٬ حال از ترس ٬ ترسیده بودند  راه گریز
در پیش گرفته  از دومسیر ٬ سرک جدید بسوی
بگرام ٬ و سرک سابقه از مسیر خیر خانه و
کاریز میر بسوی پروان دست به عقب نشینی
زده ٬ با هلیکوپتر ها ٬ موتر های بادپا 
مملو از چمدانهای پول و متاع گرانبها 
کابل را ترک مینمودند .
 
بخش - دودر مقولههای نظامی گفته میشود ٬ شکست یا پیروزی ابتدا در ذهن انسانها حلول میکند ٬ گفته اقای حکمتیار صدر اعظم حکومت اسلامی به نحوی آن مقوله را تداعی میکند که نگاشته است «۱ » :
( چند هفته قبل از سقوط کابل جلسات کابینه را به تعویق انداختم و در آخرین اجلاس به وزیران گفتم ؛ وضعیت را چنان می نگرم که هرگاه کابل مورد حمله قرار گیرد از جمله« ۴۵ هزار افرادکه احمد شاه مسعود آنها را اکمال و اعاشه میکند ٬۴۵۰ نفر آن نیز برای دفاع از کابل حاضر نخواهد شد ٬ من در چنین حالتی تدویر جلسات کابینه را کار عبث و بیهوده دانسته شمارا به خدای بزرگ میسپارم )
از همین رو حکومت اسلامی در روزهای قبل فرایند شکست خود را پیشبینی نموده و یک هفته پیش ثروتهای اندوخته شده ٬ سلاح و تخنیک محاربوی ثقیل طوپ ها٬ تانک ها و راکت های دور برد را از ساحه کابل خارج و به پنجشیر منتقل نموده بود .
غروب همان روز که روشنایی از ژرفای شهر به بلندی ها کوچ میکرد و نیمه مغربی آسمان کابل را ابر های اماس کرده ی قرمزی پوشانده بود گویی خورشید با عبور از میان دریای خون و آتش در انسوی قلههای پغمان غروب میکند ٬ صدای شلیک های پراکنده و رگبار ها از دور دستها شنیده میشد .
با فرارسیدن ظلمت شب ٬ گروه طالب ها از سه مسیر ٬ از راه سرک عمومی پلچرخی و از ٬ راه بگرامی و از مسیر شمال پلچرخی به استقامت ده سبز ٬ بسوی شهر هجوم آورده بودند
ستونهای ٬ پیکپ سوار طالبان در تاریکی شب به داخل شهر در حالی سر رسیده و کابل را بدون هیچگونه مقاومتی متصرف گردیده بودند که در شهر یک نفر جنگجوی حکومت اسلامی باقی نمانده همه ٬ کابل را ترک داده بودند .
حکومت اسلامی مجاهدین که تاریخ هشتم ثور ۱۳۷۱ بعد از ناکامی توطیه بار عملیه صلح سازمان ملل متحد ٬ کابل و افغانستان را ٬ آباد و سالم بدست آورده بود ٬ اینک در سال ۱۳۷۵با ویرانی و انهدام گسترده با تل های خاکستر و قبرستانهای پر از اجساد آدمی و شهر غارت شده کابل را رها نموده وهمه به سوی شمال گریخته بودند .
 
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر